شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۸

شنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۴ - ۱۴:۱۸

پیچیدگی زیستن در قومیت‌‏ها/ گفتارهایی درباره وضعیت زندگی زنان عرب، بختیاری و ترکمن که مشکلات‏شان کمتر به گوش دیگران می‌‏رسد
متاسفانه برنامه‌‏ریزان مرکزنشین، غافل از این تفاوت‏‌های اجتماعی‏‌اند و هیچ‌گونه تمهیدی برای حل این مشکل در نظر نمی‏‌گیرند. برای مثال می‏‌شود سهمیه بومی دانشگاه‏‌های موجود برای زنان را به حداکثر...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: الناز محمدی
نویسنده: الناز محمدی
به یادِ ۹ یَلِ عاشق!
به نام جاودان رهروان آزادی, به یاد بی‌کران خوش‌رهان آزادی, به شوق جاری بیژن, به یاد شعر عزیز ...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: بیژن اقدسی
نویسنده: بیژن اقدسی
تقی رحمانی - از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶٧
اعدام ۹ زندانی سیاسی در تپه‌های اوین در سال ۱۳۵۵، از جمله بیژن جزنی، که همگی حکم داشتند سؤالی تاریخی را زنده می‌کند: چرا؟ سال‌ها بعد، در ۱۳۶۷، جمهوری اسلامی...
۳۰ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: تقی رحمانی
نویسنده: تقی رحمانی
۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان
درست ۵۰ سال پیش و در همین ساعات عصر جمعه ۹ زندانی سیاسی را با دست‌ها و چشم‌های بسته به تپه‌های اوین بردند و اعدام کردند و روز بعد در...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: مهرداد خدیر
نویسنده: مهرداد خدیر
به یاد یاران، به یاد آن دوران
بگذار از ترنم باران و شرجی سخن بگویم، بگذار از هم بگوئیم، بگذار دوباره از گنو و پنجه بگویم. از آن عزیزانی که رفتند ...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: کاوه داد
نویسنده: کاوه داد
کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!
در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
تصویری انسانی از بیژن جزنی در خاطرات هارون یشایایی
بیژن نه برای جان، که برای معنا می‌جنگید. او آخرین متن دفاعیه‌ی جزنی را خوانده بود و سطری از آن را هیچ‌گاه فراموش نمی‌کرد: "آزادی را نمی‌شود خاموش کرد؛ حتی...
۲۹ فروردین, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو

عمو هاشم دلسوز از میان ما رفت

"مامه هاشم" هم معلمی فرهیخته بود، هم انسانی دنیا دیده و با تجربه. او میدانست که نه تنها محسن، بلکه عروسش و همه ماها که نسل تازه از دانشگاه بیرون آمده و یا اخراج شده از دانشگاه، نه تنها فعالانه در چالش های سیاسی آزادی خواهانه و عالت جویانه شرکت داریم، بلکه خطری را که متوجه محسن و دیگر فرزندانش و همه ماها بود...

نسل سوخته، زخمی، زندانی و اعدام شده، پناهندگی کشیده و آواره ما، گاها فراموش می کنیم پدران و مادران ما چه ها که نکشیدند.

دقیقا یادم نیست، شاید سال شصت و دو یا شصت و سه تابستانش بود که قاچاقی به اورمیه آمده بودم. مثل همیشه به خیابان طرزی رفته و به مغازه وارد شدم. این بار تنها نشسته بود و در رویاهای خود غرق بود. حتی پسر کوچکش حسن هم اونجا بود. سکوت غلیظی مغازه را گرفته بود. هنوز محسن و معصومه “پسر بزرگ و عروس ایشان” در زندان سیاسی اورمیه به سر می بردند.

روزهای تلخ و سنگینی بود. روزی نبود که خبرهای  دردناک اعدام جوان های کرد به اتهام حمایت از سازمان های سیاسی به گوش نرسد. خبرهای چرکین و دردناک اعدام دخترکان جوان بعد از تجاوز جنسی به آنها به سنگینی خفقان سیاسی و خوفی که هر کوچه و برزنی را گرفته بود چنان مقیاس سنگینی میبخشید که از خنده های یخ زده مردم در خیابان ها وحشت می بارید و هر آوائی را که می شنیدی به آوای مرگ آور جغد شباهت داشت. بخواهی نخواهی این شعر اخوان ثالث در گوش های ما طنین می کرد که ” سلامت را نمیخواهند پاسخ گفت؛ سرها در گریبان است؛ …..”.

سلامش که کردم، از رویاهایش پرید، از دیدن من خوشحال شد، خنده ای کرد و مرا گرم تحویل گرفت. هنوز میشد از پشت دریای محبت و صمیمیت او درد درونی وی را حس کرد. پسر جوانش و عروسی که هنوز فرصت عروسی کردن هم نیافته است، هر دو در زندان سیاسی اورمیه هستند. از طنین صدایش، میشد سنگینی درد درونش را احساس کرد. چروک کنار چشمانش کمی عمیق تر شده بود. بی معطلی از من پرسید، “شب را کجا مهمانید؟ بیائید خانه ما، مهمان داریم، دور هم باشیم”.

جالب اینکه پس از یورش به سازمان های سیاسی و سنگینی وحشت بار خفقان سیاسی ناشی از دستگیری ها و اعدام ها در شرایط ادامه وضعیت جنگی، کفه ترازو به میزان غیر قابل تصوری در خدمت حاکمیت استبداد، مرگ و کشتار سنگینی می کرد. بازتاب این مساله در افکار عمومی به میزان سنگینی به این صورت تغییر پیدا کرده بود که هر کسی بخاطر حفظ امینیت خود و خانواده اش نه تنها از انتقاد از حکومت دوری میکرد، بلکه عده زیادی از آن هم فراتر رفته و روشنفکران سیاسی را زیر انتقاد تند قرار میدادند که “چرا آنها انقلاب کرده و وضعیت جامعه را اینقدر خراب کرده و حکومت را به دست اسلامیان افراطی دادند”.

خیلی از پدر و مادرها به فرزندان خویش نصیحت میکردند که “از این بچه بازی های سیاسی دست بردارید. بروید دنبال کار و زندگی. ازدواج بکنید و تشکیل خانواده بدهید”. خیلی از پدر و مادرها سرمایه کوچکی در حد توان در اختیار فرزندان قرار داده و برای آنها امکانات تجارت و کسب و کاری را فراهم کرده و از این طریق آنها را از فعالیت های سیاسی کنار کشیده و دنبال زندگی بی دردسر غیر سیاسی می کشاندند.

“مامه هاشم” هم معلمی فرهیخته بود، هم انسانی دنیا دیده و با تجربه. او میدانست که نه تنها محسن، بلکه عروسش و همه ماها که نسل تازه از دانشگاه بیرون آمده و یا اخراج شده از دانشگاه، نه تنها فعالانه در چالش های سیاسی آزادی خواهانه و عالت جویانه شرکت داریم، بلکه خطری را که متوجه محسن و دیگر فرزندانش و همه ماها بود با تمامی اعماق سنگین آن درک می کرد. من حتی یکبار هم در آن روزهای سنگین دستگیری ها، فرارها و اعدام ها از زبان ایشان نشنیدم که بگوید، ” پسرم، بیائید دست از این کارها و فعالیت های سیاسی  بردارید”.

جالب است که “مامه هاشم” لهجه غلیظ و شیرین کردی اش را حفظ کرده و با آن لهجه با تسلط کامل به زبان ترکی آذربایجانی صحبت می کرد. روز بعد، قبل از اینکه به تبریز باز گردم، جهت خداحافظی مجددا به مغازه رفتم. اینبار دو نفر آقای میان سال آذربایجانی پیش ایشان بودند و آنها گرم صحبت سر مسائل مالی و ملکی و حل و فصل تقسیم ملک پدری این دو نفر “که من حین صحبت متوجه شدم برادر هستند”، بودند.

برادر کوچکتر که بیش از ده سال بود در سوئد زندگی میکرد، پس از مرگ پدر آمده بود تا سهم خویش را از برادر بزرگ تر که تمام عمرش در مغازه پدر مرحومش کار کرده بود بگیرد و دوباره به سوئد برگردد. “مامه هاشم” برای آنها نه فقط مورد اعتماد ترین فرد، بلکه نقش پدر، برادر، راهنما و قاضی دادگاه را پیدا کرده و مشکل آنها را با ظرافت و دقت و مسئولیت و حوصله تمام حل می کرد. البته که “مامه هاشم” به مراتب مورد اعتماد تر از تمام سیستم قضائی حاکم بود. برای من مشاهده این صحنه از نظر مناسبات همزیستی ترک و کرد در کنار همدیگر در اورمیه درس بزرگی بود.

“محسن و معصومه” از زندان آزاد شدند، ماها از پس از سالها دربدری از کشور فرار کردیم، کمر “مامه هاشم” بیشتر و بیشتر خم تر شده و چروک کنار چشمانش عمیق تر و عمیق تر می شد. ده دوازده سال پیش که بخاطر مسائلی اداری مجبورا به ایران رفتم، کسی نزدیک تر و مورد اعتماد تر “مامه هاشم” برای وکالت نیافتم. امروز پس از دهها سال فراقت و دوری، خبر دردناک کوچ “مامه هاشم” از این دنیا را در دنیای مجازی شنیدم. ای کاش یک نفر قادر میبود داستان های خفته در پشت آن نگاه های مهر آمیز و خنده های دردکشیده و مهربان را به رشته قلم کشیده و برای نسل های بعد از ما تعریف کند. به درود رفیق مهربان، یادت در قلب های ما جاودانه خواهد زیست.

دنیز ایشچی    08-05-2016

تاریخ انتشار : ۱۹ اردیبهشت, ۱۳۹۵ ۷:۴۵ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها
پرنیان شفق

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!

در آن دوره جنبش چپ آزادی‌خواه و عدالت‌طلب در حال تثبیت جایگاه خود به عنوان نیرویی موثر در برابر دیکتاتوری و ارتجاع بود. حذف رهبران برجستۀ این جنبش تلاشی اگاهانه برای جلوگیری از هم‌بستگی و رشد جریان‌های مترقی و باز کردن راه برای نیروهای واپس‌گرا بود. رژیم شاه با سرکوب و کشتار بی‌امان نیروهای مترقی چون فداییان و مجاهدین خلق و اعمال فشار بر نیروهای ملی، چپ، و ملی-مذهبی،میدان را برای رشد و نفوذ نیروهای مذهبی ارتجاعی هموار کرد.

مطالعه »
پيام ها

پیام تبریک سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به‌مناسبت پیروزی تیم ملی فوتبال ایران در صعود به جام جهانی!

با کمال تاسف روی‌کرد سیاسی مقابله با ایران از سوی برخی کشورهای ذی‌نفوذ در جهان در کنار تحریم‌های غیرقانونی و ظالمانه علیه کشور ما، مانعی عمده در برابر برگزاری دیدارهای دوستانه در مقابل تیم‌های قوی جهان، حتی امکان برگزاری اردوهای آمادگی، و وجود تجربهٔ بازی در این سطح برای ملّی‌پوشان ایران است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

پیچیدگی زیستن در قومیت‌‏ها/ گفتارهایی درباره وضعیت زندگی زنان عرب، بختیاری و ترکمن که مشکلات‏شان کمتر به گوش دیگران می‌‏رسد

به یادِ ۹ یَلِ عاشق!

تقی رحمانی – از تپه‌های اوین سال ۵۵ تا زیرزمین ۲۰۹ در سال ۶۷

۵۰ سالگی جنایت در تپه‌های اوین/ تیرباران بیژن جزنی و ۸ زندانی دیگر با ادعای دروغ فرار از زندان

به یاد یاران، به یاد آن دوران

کشتار تپه‌های اوین: توطئهٔ حذف رهبران مبارز آزادی‌خواه و عدالت‌طلب!