سامانه اینترنتی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)

GOL-768x768-1

جمعه ۷ آذر ۱۴۰۴ - ۰۳:۵۸

نبرد سیاتل و شکست اسطوره‌ی جهانی‌سازی
جنبش سیاتل اگرچه مانع برگزاری کامل اجلاس سازمان تجارت جهانی نشد، اما لحظه‌ای گسست‌آفرین بود. از آن پس، هیچ نشست اقتصادی جهانی، از داووس تا گروه هشت، بدون حضور جنبش‌های...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن‌آبادی
شانزده آذر؛ مقاومت دانشگاه در برابر استبداد شاهنشاهی
شانزده آذر نه در گذشته، بلکه در آینده زندگی می‌کند. سه دانشجوی آن روز ــ قندچی، شریعت‌رضوی و بزرگ‌نیا ــ صرفاً سه نام نیستند؛ سه آینه‌اند که در آن می‌توان...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
نویسنده: مهرزاد وطن آبادی
مقایسۀ رویکرد دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد نسبت به سازمان‌های مردم‌نهاد
دورۀ اصلاحات با رویکرد تسهیل‌گرایانه و توسعه‌محور، فضای نسبتاً بازتری برای فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد ایجاد کرد، در حالی که دورۀ احمدی‌نژاد با افزایش نظارت‌های امنیتی و محدودیت‌های قانونی، به کاهش...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار نهادهای شهروندی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | زری صدرنشین
به مناسبت بیست و پنجم نوامبر، روز جهانی محو خشونت علیه زنان و آغاز کارزار شانزده روز نارنجی، زری صدرنشین، فعال حقوق زنان و عضو سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)،...
۷ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: گروه کار زنان سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
«تیغ خشونت» `- به‌بهانه‌ی شانزده روز نارنجی
زری: دختری/ در آغوش بی‌جان مادر/ از وحشت نفس نمی‌کشد! / شهر چشم وجدان/ خود را به خواب زده/ هرروز بر دیوار خشونت/ مرگ ریشه می‌دواند/ کاش زمین بیدار شود!
۶ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: زری
نویسنده: زری
ناصر مسعودی؛ صدای ماندگار گیلان
شهناز قراگزلو: وقتی «گل پامچال» را می‌خواند، به‌نظر نمی‌رسید دارد ترانه اجرا می‌کند؛ انگار بهار را به آغوش می‌کشید. وقتی «آی سازه‌نواز» را می‌خواند، انگار صدای کوه‌ها بلند می‌شد. وقتی...
۶ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
دعوت به تظاهرات گسترده برای دفاع از حقوق مردم فلسطین شنبه ۲۹ نوامبر در پاریس...
به دعوت ده ها جریان سیاسی ، احزاب چپ ،انجمن‌های مدافع حقوق بشر،سندیکا های مترقی و جنبش های هوادار صلح به شمول حزب کمونیست فرانسه، حزب سوسیالیست ،حزب فرانسه نافرمان...
۶ آذر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حزب چپ ايران
نویسنده: حزب چپ ايران

فرارویاندن رد فجایع دهه شصت به عاطفه ملی

در کشور ما در سالهای پس از انقلاب این همه فاجعه رخ داد، ولی ما با آثار با ارزشی که در سطح توده ای انعکاس یافته و فجایع آندوران را بیاد آورد، روبرو نیستیم. در جریان ملی شدن صنعت نفت و حوادث بیست و هشت مرداد در شرایطی که ابعاد فاجعه با انچه در سالهای دهه شصت رخ داد قابل قیاس نیست ما آهنگ مرا ببوس را داریم، ولی در دهه شصت ما فاقد چنین اثری هستیم.

متن سخنرانی در مراسم یادمان فاجعه کشتار زندانیان سیاسی در برلین

  • ـ آیا فاجعه ای که در سال ۶۷ رخ داد یک تصمیم سیاسی منفرد بود، یا اوج مجموعه ای از اقدامات و سیاست های دهه فاجعه بار،
  • ـ آیا فاجعه دهه شصت یک حادثه تاریخی است که بررسی آن کار تاریخ نویسان است یا تاکید بر آن کماکان حائز اهمیت سیاسی است،
  • ـ آیا رد این فاجعه توانسته به بخشی از عاطفه ملی کشور ما تبدیل شود، و اگر نه چرا. تا چه حد این به ما بستگی دارد و چه می توانیم بکنیم.

من تلاش می کنم در صحبت  امروزم  باختصار با این سوالات تماس بگیرم.

دهه شصت بعنوان دوره ای با مجموعه ای از حوادث فاجعه با در تاریخ کشور ما ثبت خواهد شد. سالهایی که امیدها و آرزوهای ملیونها نفر که در انقلاب شرکت کرده بودند، سرکوب و لگدمال شد. چند صد هزار نفر در جریان جنگ کشته شدند. صدها هزار نفر شغل خود را از دست دادند، یک نسل از جوانان ایران از تحصیل بموقع محروم شدند، صدها هزار جوان بدلیل سرپیچی از نحوه زندگی که به آنان تحمیل شده بود شلاق خوردند، و صدمه دیدند و فجایعی که در زندانهای ایران در آن دهه رخ داد. آنچه در سال ۶۷ رخ داد نه یک تصمیم سیاسی مجرد و یک حادثه مجزا، بلکه ادامه فجایع آن دهه بود.

یادمان قربانیان کشتار سال ۶۷ یادی از همه آنهایی است که در آن دهه کشته شدند. یادی از همه فجایعی است که در آن دهه رخ داد. تمایز این کشتار با دیگر فجایع آن دهه در این است که آنچه در سال ۶۷ رخ داد با همه قوانین پذیرفته شده حقوق بشر در جهان و با اخلاق و عرف پذیرفته شده در کشور ما در تقابل است، و مهمتر آنکه با قوانین پذیرفته شده درخود جمهوری اسلامی و ارزش های قابل قبول نیروهای اجتماعی خود رژیم در تضاد است. تا آنجا که در همه این سالها مسئولان رژیم آنرا تکذیب می کردند و امروز که با انتشار فایل های صوتی آقای منتظری امکان تکذیب آن نیست، می کوشند با محدود کردن آن به مجاهدین و ادعای مشارکت همه زندانیان آن سازمان در عملیات مسلحانه آنرا برای نیروهای اجتماعی خود توجیه کنند. از اینرو تاکید مکرر بر فاجعه ملی بعنوان اوج فجایع آنزمان اهمیت می یابد.

کشتار سال ۶۷ هنوز به تاریخ نپیوسته و تاکید بر آن دارای اهمیت سیاسی روز است. تا زمانی که دست اندرکاران چنین کشتار و فجایع آن دهه هنوز در رده های بالای رژیم مسولیت دارند، تا زمانی که مسئولین رژیم، آن دهه و کشتارهای آنزمان را تایید و حتی عوامل آنرا مورد تمجید قرار می دهند، شرایط بازگشت به آن دوران سد نشده و تاکید بر آن فجایع اهمیت سیاسی روز دارد. تنها با تاکید مداوم بر آنچه در آن سالها گذشت و تبدیل مخالفت با آن اقدامات به یک عاطفه ملی که  پایگاه اجتماعی خود رژیم را نیز در برگیرد، امکان تکرار چنین فجایعی را می توان مانع شد.

 

چرا مخالفت با این فاجعه به عاطفه ملی بدل نشده

 

من چند سال پیش در وبلاگم مطلبی نوشتم. سفری داشتم به جنوب فرانسه. در میدان مرکزی یک روستا که ما در آنجا چادر زده بودیم کنسرتی  برگزار شده بود. یکی از آهنگ هایی که اجرا شد آهنگ ‘بلاچاو’ بود و من دیدم اکثر آنهایی که در میدان جمع بودند این آهنگ را بلد بودند، و همراهی کردند. به این فکر می کردم که همه آنها می دانند این آهنگ در تمجید پارتیزان هایی ساخته شده که اکثرشان کمونیست بودند، ولی این مانع آن نشده که این آهنگ بعنوان بیان کننده خاطره آن دوران به یک اثر ملی تبدیل شود و بعد از بیش از پنجاه سال در حافظه مردم باقی بماند. فرج سرکوهی یک بار بدرستی نوشته بود حوادث تاریخی آنگاه در ذهن توده ها باقی می مانند که به ادبیات و هنر راه یابند. در کشور ما در سالهای پس از انقلاب این همه فاجعه رخ داد، ولی ما با آثار با ارزشی که در سطح توده ای انعکاس یافته و فجایع آندوران را بیاد آورد، روبرو نیستیم. در جریان ملی شدن صنعت نفت و حوادث بیست و هشت مرداد در شرایطی که ابعاد فاجعه با انچه در سالهای دهه شصت رخ داد قابل قیاس نیست ما آهنگ مرا ببوس را داریم، ولی در دهه شصت ما فاقد چنین اثری هستیم.

اگر بپذیریم که سد کردن امکان تکرار چنان فجایعی نیازمند آنست که مخالفت با آن به عاطفه ملی بدل شود، بررسی دلایل این ضعف و یافتن راههایی برای غلبه بر آن از مقدمترین وظایف ماست. برگزاری چنین یادبودهایی برای ممانعت از بفراموشی سپردن آن روزها ضرور است ولی کافی نیست. من در اینجا به چند نکته که به نظر من از عوامل اصلی این ضعفند اشاره می کنم.

قربانیان آن روزها به این یا آن نیروی اجتماعی محدود نیستند. صدها هزار بسیجی که پس از فتح خرمشهر روی میدان های مین دویدند، همانقدر قربانی آن شرایطند که صدها هزار نفر که شغل خود را ازدست دادند و یا مجبور به مهاجرت شدند. ولی متاسفانه در آن روزها عواطف نیروهای سیاسی اجتماعی بدلیل اختلافات سیاسی تقسیم شد. مجاهدها و چپ ها و مذهبی ها هر یک در درون خود به این فجایع پرداختند. هر چند بتدریج از آن دوری فاصله گرفته شد ولی هنوز اثرات آن اختلافات از بین نرفته است. امروز در اینجا هیچ یک از اعضا سازمان مجاهدین حضور ندارند، وبالعکس در مراسمی که آنها برگزار می کنند نیروهای چپ شرکت ندارند. تا چند سال پیش سرکوب بهاییان در آن سالها مساله حاشیه ای تلقی میشد. تبدیل ضدیت با آن فجایع به عاطفه ملی نیازمند یک تلاش ملی است و این تنها با فرارفتن از اختلافات سیاسی مسلکی و تاریخی عملی است.

در تاریخ حوادث را با ذکر روندها، ارقام وفاکت ها ثبت می کنند ولی برای فرارفتن از این و تبدیل حوادث به هنر و ادبیات و تبدیل آن به عاطفه ملی ذکر حوادث و فاکت ها و ارقام کافی نیست. ادبیات با پدیده های مشخص سروکار دارد. چند هزار انسان بی چهره که همگی انها حامل ارزش های مورد تایید مثلا فداییان ویا مجاهدین و نمونه فداکاری، ایستادگی صداقت و نظایر آن بودند به ادبیات  راه پیدا نمی کنند. فرارفتن از ذکر کلی فاجعه در گرو آنست که چهره های مشخص و حوادث مشخص ترسیم شود. باید کوشید زندکی نه تنها چهره های نامدار آن دوران نظیر سیمین فردین، انوشیروان لطفی، هیبت معینی، علی شکوهی، رحمان هاتفی، علیرضا سپاسی و .. بلکه سیمای تک تک آنهاییکه در آنروزها جان باختند را ترسیم کرد. باید رقم چند هزار را در چهره های مشخص منعکس کرد. باید راجع به آنچه در زندانها گذشت بطور مشخص و با تصویر صحنه های وقایع نوشت و نوشت. باید راجع به احساسات و عواطف آن نوجوانانی صحبت کرد که نوجوانی خود را در سلولهای زندان اوین سر کردند. باید راجع به مادرانی چون زهرا سلیم صحبت کرد که در سلول منتظر آن بودند تا فرزندشان بدنیا بیاید، و فردای بدنیا آمدن فرزندشان اعدام شوند. باید راجع به آخرین ساعتهای زندگی کسانی چون سهیلا درویش کهن نوشت که مرگ را به شکستن زیر شلاق بازجویان ترجیح دادند. باید راجع به جوانانی چون سپیده نوشت که در حالی که فرزند چهرساله شان درکنارشان بود یک ماه جیره شلاق راتحمل کردند تا خواست بازجویان را نپذیرند، باید راجع به آن کودکانی نوشت که شاهد شکنجه پدر یا مادرشان بودند، باید راجع به احساس مادرها و خانواده هایی نوشت که منتظر آزادی عزیزانشان بودند وبا خبر اعدام آنها مواجه شدند. باید تک تک آنروزها و لحظات را از قالب ذکر ارقام و کلیت حوادث بیرون آورد و ترسیم کرد. کاری که در سالهای اخیر آغاز شده. خاطرات زندانیان آنزمان که با کار خانم منیر برادران و شهرنوش پارسی پور آغاز شد و با کارهای آقایان مصداقی و اصلانی، خانم ماهباز، تنکابنی و کار اخیر آقای بهبودی تداوم یافته از این شمارند. این ها گام های اولیه است. برای غلبه بر آنچه سالها صورت نگرفته کار زیادی در پیش است. 

تاریخ انتشار : ۱۴ مهر, ۱۳۹۵ ۳:۴۲ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

احضار و بازداشت کنشگران و کارشناسان مترقی، آزادی‌خواه، عدالت‌جو و میهن‌دوست کشورمان را به شدت محکوم می‌کنیم

احضار و بازداشت این روشنفکران هراس از گسترش و تعمیق نظرات عدالت‌خواهانۀ چپ و نیرویی میهن‌دوست، آزادی‌خواه و عدالت‌جو را نشان می‌دهد که به عنوان بخشی از جامعۀ مدنی ایران، روز به روز از مقبولیت بیشتری برخوردار می‌شوند.

ادامه »

در حسرت عطر و بوی کتاب تازه؛ روایت نابرابری آموزشی در ایران

روند طبقاتی شدن آموزش در هماهنگی با سیاست‌های خصوصی‌سازی بانک جهانی پیش می‌رود. نابرابری آشکار در زمینۀ آموزش، تنها امروزِ زحمتکشان و محرومان را تباه نمی‌کند؛ بلکه آیندۀ جامعه را از نیروهای مؤثر و مفید محروم م خواهد کرد.

مطالعه »

جامعهٔ مدنی ایران و دفاع از حقوق دگراندیشان

جامعۀ مدنی امروز ایران آگاه‌تر و هوشیارتر از آن است که در برابر چنین یورش‌هایی سکوت اختیار کند. موج بازداشت اندیشمندان چپ‌گرا طیف وسیعی از آزاداندیشان و میهن‌دوستان ایران با افکار و اندیشه‌های متفاوت را به واکنش واداشته است

مطالعه »

انقلاب آمریکایی: پیروزی دموکرات‌های سوسیالیست از نیویورک تا سیاتل…

گودرز اقتداری: با توجه به اینکه خانم ویلسون، شهردار سابق را ابزاری در دست تشکیلات حاکم بر حزب معرفی می‌کرد، به نظر می‌رسد کمک‌های مالی از طرف مولتی میلیونرهای سرمایه‌داری دیجیتالی در شهر که عمده ترین آنها آمازون، گوگل و مایکروسافت هستند و فهرست طولانی حمایت‌های سنتی حزبی در دید توده کارگران و کارکنانی‌که مجبور به زندگی در شهری هستند که عمیقا با مشکل مسکن و گرانی اجاره ها روبرو است، به ضرر او عمل کرده است.

مطالعه »
پادکست هفتگی
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نبرد سیاتل و شکست اسطوره‌ی جهانی‌سازی

شانزده آذر؛ مقاومت دانشگاه در برابر استبداد شاهنشاهی

مقایسۀ رویکرد دولت‌های خاتمی و احمدی‌نژاد نسبت به سازمان‌های مردم‌نهاد

دنیا را نارنجی کن! | شانزده روز نارنجی و مبارزه با خشونت علیه زنان | زری صدرنشین

«تیغ خشونت» `- به‌بهانه‌ی شانزده روز نارنجی

ناصر مسعودی؛ صدای ماندگار گیلان