فرانسه هفته ها و روزهاى خیلى مهم و حساسى را در تاریخ دهه هاى اخیر خود می گذراند. حدود یک ماه دیگر (٢٣ آوریل برابر ٣ اردیبهشت) دور اول و دو هفته بعد از آن، یعنى در تاریخ ٧ ماه مى (١٧ اردیبهشت) دومین و آخرین دور انتخابات ریاست جمهوری در این کشور برگزار می شود.
می گوئیم روزهاى مهم و حساس، مقدمتاً به این خاطر که براى اولین بار رئیس جمهور ساکن قصر الیزه، فرانسوا اولاند (هولاند) از حزب سوسیالیست، با وجود امکان قانونی حضور مجدد، از شرکت در انتخابات اعلام انصراف کرده است. او چندین بار اعلام کرده بود که در صورت عدم موفقیت در وعده هاى انتخاباتى خود، از جمله کم کردن تعداد بیکاران و بازگرداندن رشد اقتصادى و بهبود وضع معیشت مردم و… در انتخابات شرکت نخواهد کرد.
با این حساب بعد از دو دوره نسبتاً طولانی ریاست جمهوری چهره هاى برجسته و پرقدرتى مانند فرانسوا میتران به مدت ١۴سال (١٩٨١ – ١٩٩۵) و ژاک شیراک به مدت ١٢ سال (١٩٩۵- ٢٠٠٧) فرانسه دو رئیس جمهور مستعجل را تجربه کرده است: نیکولا سارکوزى(٢٠٠٧ -٢٠١٢) و فرانسوا هولاند که هر دو با کارنامه ناموفق به کار خود پایان داده و می دهند.
در فرانسه طبق سنت گذشته معمولاً دبیران اول احزاب، کاندیداى مستقیم انتخابات ریاست جمهوری می شدند ولى از حدود ده سال پیش احزاب راست- لیبرال و حزب سوسیالیست از سیستم “پیش- انتخاباتى” برأى گزینش کاندیدا هاى خود استفاده می کنند.
در پیش-انتخابات این دو حزب ما شاهد حوادثى بودیم که کمتر قابل پیش بینى بودند. به این شکل که در حزب رأست لیبرال (جمهوریخواه) فرانسوا فی یون در میان شگفتى همگان، با شکست دادن چهره هایى مانند نیکولا سارکوزى و آلن ژوپه رسماً کاندیداى این حزب شد. او که خود را لیبرال می داند، خواهان اخراج ۵٠٠هزار کارمند دولت است. او که با چهره اى پاکدامن نمایان شده بود، اکنون درگیر دستگاه قضائی شده است. دادگاه علیه او پرونده اى را به جریان انداخته است که مربوط به سوء استفاده مالى از أموال دولت به نفع همسر و دو پسرش است. او اولى را به عنوان همکار خود با حقوق ماهانه بیش از چهارهزار یورو و دو پسرش را که در زمانی که دانشجوی رشته حقوق بودند، به عنوان وکیل با همین حقوق استخدام کرده بوده است. فی یون در نظرخواهى های اولیه حدود ٢۵درصد آرا را داشت، ولى بعد از افشای سوء استفاده هاى مالى آش به ٢٠درصد سقوط کرده است. او در سیاست خارجى خواهان نزدیکی و گفتگو با روسیه، ایران و رژیم سوریه است.
در پیش- انتخابات حزب سوسیالیست هم ما شاهد شگفتى دیگرى بودیم که در میان بهت همگان چهره اى جوان و کمتر شناخته شده که نماینده معترضان و چپها در حزب سوسیالیست و منتقد جدى سیاستهاى دولت بود به اسم بنوا هامون با شکست دادن نخست وزیر این دولت، مانویل والس، کاندیداى ریاست جمهورى از حزب سوسیالیست شد. قابل توجه است که این براى اولین بار در بیست-سى سال اخیر است که جناح چپ در این حزب دست بالا را می آورد. بنابراین جناح میانه و راست و لیبرال درون حزب که از پشتیبانى هولاند و والس برخوردارند و پیش بینى این روزها را کرده بودند، شخص دیگرى را به اسم امانوئل ماکرون، را که بانکدار بوده و در مقام مشاور عالى هولاند و بعداً وزیر اقتصاد و بودجه او شد، خارج از سیستم انتخابى حزب و به عنوان این که عضو هیچ حزب و دسته اى نیست و با شعار “نه چپ، نه راست” به میدان انتخابات روانه کردند. او از حمایت بخشى از مطبوعات و محافل بانکى و مالى فرانسه و اروپا هم برخوردار است (ماکرون فعلا در نظرخواهى ها بیشترین رأى را دارد). نیروهای گفته شده در عمل پشت کاندیداى رسمی حزب سوسیالیست را خالى کرده اند!
اما انتخابات فرانسه از لحاظ بین المللی نیز بسیار مهم و حساس است. بعد از پیروزى دونالد ترومپ در انتخابات ریاست جمهورى امریکا، هواداران و همفکرانش در سمت راست و افراطى احزاب فرانسه و بطور مشخص حزب جبهه ملى و نماینده اش خانم مارین لوپن (دختر ژان مارى لوپن، که این مقام را از پدر به ارث برده) تحرک تازه ای یافته اند. آنها با شعارهاى پوپولیستى، مردم فریبانه و عمدتاً ضد خارجى و اسلام هراسانه – شعارهایی نظیر “اول فرانسویان و فرانسه براى فرانسویان”، خروج از اتحادیه اروپا و خروج از پول یورو (که لوپن آن را مسئول رکود اقتصاد فرانسه معرفى می کند) و باز گشت به فرانک پول ملى فرانسه – بخشى از زحمتکشان و ناراضیان از دولت هاى راست و چپ را هم به هوادارى از خود جلب کرده و در نظرخواهى ها فعلاً یکى از دو نفری است که حتماً به دور دوم انتخابات راه خواهد یافت.
البته گریبان لوپن هم به اتهام فرار مالیاتى، استفاده غیر قانونی از بودجه اتحادیه اروپا براى منافع شخصى و حزبى، و گرفتن وام از یک بانک روسى در دست دادگاه و قوه قضاییه است. البته او هم بقیه رقبا را دزد و شریک قافله و خود را پاکدامن اعلام می کند!
لوپن و حزبش که همیشه شعار استقلال رأى و سیاست نسبت به امریکا را سر می دادند و خواهان استقلال از ناتو بودند، اخیراً و با پیروزى ترامپ در آمریکا خواهان نزدیکی سیاسى با او شده، و دوستى و نزدیکی با روسیه را هم جزو سیاستهاى خود کرده اند.
اما، ژان لوک ملانشون کاندیداى مورد حمایت حزب چپ و حزب کمونیست و “معترضان” و “تسلیم نشدگان” است، که با شعار “پیش به سوى جمهورى ششم” به میدان آمده است. همه او را در قدرت بیان با جورج مارشه رهبر فقید حزب کمونیست و ژان ژورس، مؤسس روزنامه اومانیته ارگان حزب کمونیست مقایسه می کنند. او در نظرخواهى ها بین ١٢ تا ١۵ در صد آرا را صاحب است. برنامه او که با انتقاد از دولت سوسیالیست و با شعار حمایت از زحمتکشان و کارگران و عدالت اجتماعى و داشتن سیاست مستقل در ناتو و اتحادیه اروپا و دفاع از تولیدات ملى… است، نزدیکیهاى زیادى با “بنوا هامون” کاندیداى حزب سوسیالیست دارد، که در نظرخواهى ها بین ١٣-١۵ درصد آراء را داراست، و محافل چپ و دمکرات در فرانسه خواهان وحدت این دو جریان و کناره گیرى یکى به نفع دیگرى است. اگر این اتحاد عملى شود، شانس زیادى براى کاندیداى واحد براى حضور در دور دوم انتخابات را خواهىم داشت. آیا این آرزو عملى می شود؟
فعلا نظرسنجى ها ارقام زیر را اعلام می کنند:
١- ماکرون ٢۵-٢٧ درصد
٢- مارین لوپن ٢۵-٢۶ درصد
٣- فى یون ٢٠-٢١ درصد
۴- هامون ١۵-١۶ درصد
۵- ملانشون ١٢-١۵ درصد
به قول معروف این سکه باید چند دور دیگر هم بچرخد، تا قرعه در روز ٢٣ آوریل به نام کدام دو نَفَر خواهد افتاد؟
آیا بعد از اتریش و هلند، ما شاهد شکست راست افراطى در فرانسه هم خواهیم بود؟ در هر حال، بنابر همین نظرخواهى ها ماکرون، فى یون یا هر کدام دیگر، در مقابل مارین لوپن قرار گیرد، برنده انتخابات خواهند بود.
گفتنی که برابر قانون انتخابات فرانسه، برای کاندیداتوری ریاست جمهوری، جمع آورى حداقل پانصد امضا از نمایندگان منتخب مردم در مجلس ملى، سنا، فرمانداری، بخشدارى یا شهرداری الزامى است. برای این دور مجموعاً یازده نفر توانسته اند از این معیار و مانع قانونی عبور کنند. در این مجموعه از نماینده چپ افراطى تا نماینده هواداران شکار و ماهیگیرى و طبیعت حضور دارند؛ که هر یک بنا بر نظرسنجیها از کمتر از یک تا حدود سه درصد آرا می تواند کسب کند.