بلوچستان فقیرو محروم درطی چند روز گذشته باز هم شاهداعدام ۱۴ نفر از فرزندانش ودستگیری عده ای از فعالین سیاسی ومردم عادی بوده است وچنانکه از اعمال استبداد روزافزون حاکم بر فضای سیاسی کشوربطور اعم وشرایط بلوچستان بطور اخص بر میاید در آینده شاهد تضییقات بیشتر بر مردم بلوچ خواهیم بود .
رژیم جمهوری اسلامی در طی این ۳۲ سال نه تنها اقدامات مؤثری در جهت عقب ماندگیهای بلوچستان درزمینههای گوناگون انجام نداده بلکه با اعمال تبعیضهای قومی ومذهبی همچنان بر عقب ماندگی وفلاکت این استان میافزاید در این استان تنها شهر زابل که شیعه نشین است تا حدودی از امکانات دولتی برخورداراست.
بخشی از موارد گوناگون مشکلات رنج بار قوم بلوچ را به اشکال زیرمیتوان برشمرد:
۱- عقبماندگی اقتصادی . استان بلوچستان از نظر اقتصادی وسطح معیشت مردم بسیار عقبمانده ترازدیگر استانهای ایران ومناطق فقیر نشین کشور است. دراین استان تعداد کارخانه ها وکارگاهها بسیار اندک است ودر زمینه کشاورزی نیز از جهت مکانیزه کردن یهره برداری از زمین ودامداری ودام پروری بسیار ضعیف است .
۲ – عقبماندگی فرهنگی . فقر فرهنگی خود معلول فقر اقتصادیست،این استان از نظر میزان سواد ،میزان دانش آموز و دانشجو وبرخورداری از مراکز فرهنگی ، هنری و ورزشی از دیگر استانهاکمتر است و تعداد هنرمندان ، روزنامه نگاران وپژوهشگران ومیزان انتشار روزنامه های محلی بسیار اندک است.
۳ : تبعیض مذهبی . ستم مذهبی جمهوری اسلامی بر سایر ادیان ودیگر مذاهب غیر شیعه وحتی شیعیانی که به ولایت فقیه اعتقاد ندارند بر همگان آشکار است.
در بلوچستان نه تنها باورهای مذهبی اهل تسنن مورد احترام قرار نمیگیرد بلکه شعائر وعقاید مذهب اهل تسنن مورد اهانت قرار میگیرد وبعظی از روضه خوانان متعصب مقدسات و رهبران مذهبی را موردهتاکی قرار میدهند وتاکنون چندنفر از مولویهای اهل تسنن مرد ترور واقع شده یا دستگیر شده و یا مورد تهدید و ارعاب قرار میگیرند.
هزینههای هنگفتی که به هیئتهای عزاداری ومساجد اهل تشیع اختصاص مییابد یکصدم آن به امور مذهبی اهل تسنن داده نمی شود.
۴ – ستم قومی . کارنامه تبعیض آمیز وکینه توزانه رژیم نسبت به اقلیتهای قومی دراین سالها نشانگر پایمال کردن خواستههای عادلانه قوم های ایران بوده است که بلوچستان خود بزرگترین قربانی ستم قومی است.
۵- همجواری با افغانستان وپاکستان . همجواری با کشورهای مذکور به ویژه افغانستان که بزرگترین تولید کننده تریاک جهان است، موجب میشود که بلوچستان در طول مسیر اصلی قاچاق مواد مخدر به داخل ایران و ارسال به اروپا قرار گیرد و خیل عظیم جوانان بلوچ که اکثریت آنان فاقد تخصص ومدارک تحصیلی هستند به ناچار برای تأمین معیشت خانواده خود به حرفه قاچاق مواد مخدر روی میاورند وشبانه روز با خطر مرگ، دستگیری و زندان و اعتیاد روبرو میشوند تا حداقل هزینه زندگی را برای خانواده فقیر خود تأمین کنند در حالیکه سودهای کلان ناشی از قاچاق را کلان قاچاقچیان که بعضی از حمایت وابستگان دولتی برخوردارند بدست می آورند.
عوامل ذکر شده موجب سرخوردگی وحس انتقامجوئی در بعضی ار جوانان میشود وافزون بر آن نحله های فکری واپسگرا وجنابتکار طالبان والقاعده که زمینه رشد افکار عقبمانده خود را در میان جوانان بلوچ مساعد می انگارند، تبلیغات زهرآگین خود را با شیوههای گوناگون در میان جوانان بلوچ اشاعه و گسترش می دهند.
سیاست تبعیض وسرکوب رژیم از یک سو وتبلیغات نیروهای ارتجاعی از سوی دیگر عامل نابودی جوانان و گسترش فضای خشونت زا در بلوچستان هستند. بدیهی است که زمینهساز اصلی خشونت وایجاد گروههای انتحاری ، رژیم جمهوری اسلامی است که با عملکرد ظالمانه خود جوانان بلوچ را در دام گروههای جنایت پیشه طالبان گرفتار می کند وبلوچستان محروم را هر چه بیشتر در گرداب فقر، خونریزی وقاچاق مواد مخدرفرو می برد . امید است که جوانان بلوچ به دیگر گروههای آگاه و اندیشمند بلوچ که برای عدالت و آزادی با توسل به شیوههای مدنی مبارزه میکنند بپیوندند ودر کنار دیگر مردم ایران برای جامعه ای بر پایههای دمکراسی و عدالت اجتماعی تلاش کنند.
آخرین نکته اینکه متأسفانه روشنفکران، مبارزین سیاسی واحزاب و سازمانهای سیاسی ، چندان اهمیت و حساسیتی نسبت به مشکلات مردم بلوچستان نشان نداده اند و دراین سالها آنچنان که ضروری است از حقوق این مردم ستمدیده دفاع نشده و مقالات وپژوهشها وتحقیقات جندانی در این باره انجام نیافته است. امید است که در آینده جبران گردد.