خانم فلورا وایت در کتاب “زنان نویسنده جهان” در یک بیوگرافی کوتاه می نویسد که فروغ فرخزاد مهمترین نماینده شعر مدرن ایران، درسال ۱۹۳۴ در تهران بدنیا و در سال ۱۹۶۸ در سن ۳۴ سالگی در یک سانحه اتومبیل در تهران درگذشت، و در همانجا دفن شد. او در یک خانواده ارتشی مرفه متوسط در دوره کوششهای سکولار و اصلاحات رضاشاهی بدنیا آمد، و رشد نمود. گرچه پدر او ۶ فرزند خود را به تحصیل تشویق می نمود، ولی در خانه آنان هنوز قوانین اتوریته وسختگیر مردسالارانه پیشین حاکم بودند که در تضاد با اراده و خواست قوی آزادیخواهانه فروغ قرار داشتند. فروغ بعد از پایانه سیکل اول دبیرستان وارد مدرسه هنر و نقاشی شد تا طرح مد را بیاموزد. او در آنزمان نخستین شعرش را سرود. وی چون در ۱۶ سالگی با ازدواج اجباری مخالفت نمود مجبور به ترک خانه شد، ولی همسرش به او آزادی هایی را داد، از آنجمله او می توانست آزادانه سفر کند، و یا با ناشر آثارش قرارداد ببندد. این خواسته ها موجب قطع رابطه او با قوانین سنتی جامعه خرده بورژوازی ایران شد. چون بعدها از او فقط انتظار خانه داری و مادر بودن می رفت، وی احساس محدودیت نمود. وی در سال ۱۹۵۵ مجبور به طلاق شد و رابطه اش با پسرش قطع گردید، رنجی که او هیچگاه نتوانست فراموش کند. نخستین اثر او مجموعه شعر “اسیر” موجب هیجانات روشنفکری شد، چون او در آن اشعار بدون تعارف به طرح احساسات عشقی و تجربیاتش پرداخت. درسال ۱۹۵۶ کتاب “دیوار” و در سال ۱۹۵۷ مجموعه شعر “عصیان” از او منتشر گردیدند. در کتاب “عصیان” او به انتقاد از جامعه مردسالاری ایران پرداخت.
فروغ بعد از آموزش یک دوره فیلمسازی از انگلیس در چند فیلم سندی شرکت نمود. در سال ۱۹۶۴ فیلم “خانه سیاه” او در باره جزامیان ایران از آلمان جایزه گرفت. در سال ۱۹۶۴ کتاب “تولدی دیگر” منتشر شد. این کتاب آغاز واقعی کار شاعرانه او است که در آن بطور آشکار عقاید فمنیستی خود را مطرح می نماید. او در آنجا بطور رسمی از شعر سنتی ایران نیز برید. وی با زبانی قوی همراه با لهجه زبان تهرانی و سبک عالی ادبی در آن کتاب سخن گفته است. منقد ادبی ایرانی خانم میلانی خلاقیت ادبی فروغ را به سه دوره تقسیم میکند: “در دوره اول او از دید یک زن و بدون پرده پیش بینی زمانی می نماید. در مرحله دوم اشعار او یک فریاد فمنیستی هستند، و در مرحله سوم او تلخی و خشم را که قربانی جامعه مردسالاری شده بود ، را پشت سر می گذارد.”
پروین اعتصامی در سال ۱۹۰۷ در تبریز بدنیا آمد و در سال ۱۹۴۱ در سن ۳۵ سالگی بر اثر بیماری تیفوس در تهران درگذشت، و در همانجا دفن گردید. پدر او یوسف اعتصام الملک یک ژورنالیست سیاسی اجتماعی و کتابدار کتابخانه بود. در خانه آنان افراد تحصیل کرده مشهور انزمان رفت و آمد داشتند . پدر پروین او را با ادبیات فارسی و عربی آشنا نمود. وی از طریق پدر با ادیبان و روشنفکران لیبرال زمان خود آشنا شد. پروین در مدرسه آمریکایی دخترانه با یک آموزش سکولار آشنا شد. او بعدها معلم شد و در آن مدرسه نیز به تدریس پرداخت. ازدواج او چند ماهی بیشتر طول نکشید. او از طریق تشویق پدر یکی از مهمترین زنان شاعر زبان فارسی در نیمه اول قرن بیست میلادی بود.
پروین اعتصامی در مجموعه شعر “دیوان” غیر از طرح حقوق زنان به فقر بیچاره گان و سرگردانی یتیمان نیز اشاره می کند. توانایی او در طرح مسائل زنان بطور ظریف و با کمک فرم شعر است. وی احساسی عجیب و انسانی برای طرح مسائل اجتماعی دارد. شعر او غالبا اخلاقی، آموزشی، رئالیستی و با کمک رعایت فرم کلاسیک است. او یکی از نخستین ادیبانی است که آنزمان به پرسش پیرامون نقش زنان در جامعه می پردازد. توانایی دیگر او در خلق اشعار دیالوگی و مناظره ای است که پیشنهاداتی برای اصلاحات اجتماعی را بطور ساده و عام فهم طرح می نماید. او افکار جدید را وارد شعر فارسی نمود چون از رنج فقر، بی عدالتی و بی اخلاقی پولداران و قدرتمندان شکلیت می کند. شعر فارسی زمان او سابقه ای هزارساله داشت و به اوج خود رسیده بود. در اشعار مناظره ای او گاهی از زبان اشیاء نیز سخن می رود. شعر دیالکتیکی و دیالوگی او غالبا دارای سه جنبه- تز، آنتی تز، و سنتز است.
پروین اعتصامی را می توان شیپور صدای آزادی زنان ایران در آن دوره بشمار آورد. شعر ساده و نیرومند او اجتماعی و مسئولانه است. از جمله دیگر موضوعات اشعارش مسائل آموزشی، لیبرالی، استثمار و زورگویی در جامعه نیمه فئودالی آنزمان است. او در اشعار طنزآمیزش موفق شد استادانه ارثیه شعر کلاسیک را با تکنیک مدرن ادبی آنزمان با هم متحد سازد. دیوان شعر او شامل ۲۱۰ شعر بلند است که در سال ۱۹۳۵ غالبا در مجله بهار به سردبیری پدرش منتشر گردیدند. در ایران از آغاز قرن بیست کوششهای برای حقوق زنان در میان خواسته هاس طبقات بالا آغاز گردید. گرچه در سال ۱۹۳۶ میلادی در کنار منع چادر میان زنان، مدرنیزه و سکولار نمودن جامعه غاز شد، زنان ولی از این اقدامات نفعی پایدار نبردند.