رفیق پرویز، تمرکز سومین کنفرانس پروژهی وحدت چپ، روی اختلافها و اشتراکات منشورهای ارائه شده بود. پیشرفت بحثها را تا این لحظه چگونه ارزیابی میکنید؟ و با وجود اختلافات موجود، چه چشماندازی برای این پروژه میبینید؟
من فکر میکنم این کنفرانس و البته قبل از کنفرانس، نتیجهی کار گروههای کار نظری- برنامهای و استراتژی سیاسی، نشاندهندهی این واقعیت است که علیرغم صفبندیها و نوعی از گاردبندیهایی که در آغاز وجود داشت (که الان از میان رفتهاند)، نزدیکیهای زیادی در میان ما وجود دارد.
همانطور که بارها گفته شده، ما تصادفاً دور هم جمع نشدهایم و همین نزدیکیها ما را هم دور هم جمع کرد. در همان زمان اشتراکات در چند پاراگراف نوشته شده بود و الان بحث بر سر بسط این پاراگرافهاست و نشاندهندهی آن است که ما به اندازهای اشتراک داریم که آنها را پایهی کار قرار بدهیم و بر مبنای آنها، بخشی از ابهامات را حل کنیم و برخی اختلافاتی که قطعاً وجود دارند را به هم نزدیک کنیم. البته اختلافاتی در زمینههایی خواهند ماند و یا اختلافهایی در پروسهی کار باز هم به وجود خواهند آمد که لازمهی حیات یک سازمان سیاسی فعال و پویا است؛ آن هم در جامعهای که هر روز مسائل جدیدی پیش رو دارد.
بنابراین، با ارادهای که امروز در رفقا، در طیفهای مختلف میبینم که به نظر من، اصلاً قابل مقایسه با چند سال پیش نیست و خیلی به هم نزدیک شدهایم و اعتمادها و پیوندهای زیادی به وجود آمده، من آینده را به این شکل میبینم که ما قادر خواهیم بود به این مشکلات فائق بیاییم.
خود کنفرانس را چگونه دیدید؟ از نظر میزان شرکت کنندگان، فعال بودن حاضرین در بحثها و…
به نظر من، هم به لحاظ کیفیت بحثها، هم به لحاظ تعداد شرکت کنندگان و هم به لحاظ علاقهمندی شرکت کنندگان به دخالت در این بحثها، این کنفرانس با کنفرانسهای قبلی تفاوت کیفی داشت و از بسیاری نظرات بهتر بود. به ویژه که ما داریم به مراحل نهایی میرسیم و این نشان میدهد که تلاشهایی که در این دوره در گروههای کاری مختلف و همینطور در سازمانهای دخیل در پروژه صورت گرفته، ثمرهی خود را نشان داد. من پیشرفت کار در این کنفرانس را خیلی مثبت میبینم. البته اینطور نیست که هیچ انتقادی به روند پروژه و یا این کنفرانس وجود نداشته باشد یا مثلاً بخواهیم تبلیغ بیهوده بکنیم، ولی به طور واقعی این کنفرانس، نسبت به کنفرانسهای قبل، از کیفیت بالاتری برخوردار است.
فکر میکنید که نام آیندهی تشکلی که قرار است شکل بگیرد، میتواند در ریزش و یا میزان مشارکت افراد تاثیرگذار باشد؟
در مورد انتخاب نام، من فکر میکنم ما باید با دو نوع فکر مقابله کنیم و تلاش کنیم که آن فکرها میدان را نگیرند؛ یکی ضدیت با نام «فدایی» است و دیگری برخورد «فالانژوار» با نام فدایی است. یعنی دو تفکری که میتوانند خط قرمز از این نام درست کنند. ما باید تلاش کنیم ببینم که اگر «فدایی» آری، به چه دلیل و اگر نه، چرا. آنچه که میتواند برای ما معیار باشد، این است که بود و نبود این اسم در فعالیت آتی ما چه تاثیرات مثبت و یا منفیای میتواند بگذارد. اگر بر این اساس برخورد کنیم، قطعاً میتوانیم در این زمینه به نتیجه برسیم.
اما آنچه که نمیتوان منکر آن شد، سابقهی همهی ماست. ما، همه، یک تاریخ مشترک و برخاً متفاوتی را پشت سر گذاشتهایم، که این تاریخ باید به نوعی در تاریخچهی ما ثبت شود. حتی اگر کلمهی «فدایی» هم نباشد، باید مشخص باشد که تشکیل دهندگان این مجموعه چه کسانی هستند. همینطور سابقهی تاریخی رفقایی که از خانوادهی دیگری مثل «شورای موقت سوسیالیستها» میآیند، جزو تاریخ مشترک ما محسوب خواهد شد. به همان میزان که فدایی هم جزو تاریخ مشترک تشکل آینده خواهد بود.