سالگرد ترور دکتر قاسملو بە بهانەای تبدیل شد تا بار دیگر نقش این شخصیت بارز سیاسی در صحنە سیاسی مبارزات مردم ایران و بخصوص مردم کردستان مورد بازخوانی قرار گیرد. بی گمان در این مورد تردیدی نیست کە قاسملو نقش اساسی در تاریخ معاصر مردم کرد و مبارزاتشان داشتە است، وی یکی از آن افرادی است کە توانست روند دیگری را از چگونگی مبارزە بر علیە سیستم دیکتاتوری در ایران بنیان نهد.
اما آنچە کە در سالگرد ترور وی و یارانش بیشتر مورد توجە قرار می گیرد، زوایای مثبت (بە معنای جامعە شناسی آن) نقش و حضور وی می باشد، و اساسا زوایای دیگر زندگی سیاسی وی کە می توانند عناصر مهم دیگری از موقعیت وی باشند یا عمدا مسکوت گذاشتە می شوند و یا بعضا تفسیر های سلیقەای خود ساختەای از آن توسط عدەای از کسانی کە پیرامون قاسملو و اندیشە های او نوشتە و گفتەاند، ارایە شدە است .
قاسملو بە مانند هر انسان دیگری در زندگی خود دارای وجوە متناقض و ناهمگونی است، و وجود همین وجوە متناقض و ناهمگون باعث می شود کە هم شخصیت وی بهتر شناختە شود، و هم راە را برای پیشرفت آیندگانش بهتر باز کند. اما دریغ کە سنگینی نوع بینش سیاسی حاکم بر جامعە ما، از بازخوانی این وجوە جلوگیری بە عمل آوردە و راە را برای برخی تفسیر های تک بعدی کە بیشتر حاوی خصوصیات کیش شخصیت است، باز نگە می دارد.
دکتر قاسملو کە خود بە علت بینش عملی و علمی اش دارای خصوصیاتی انتقادی بود، در طول زندگی خویش بە نظر من بە دو عمل مهم دست یازید، کە یکی همانا بازخوانی انتقادی جنبش کردستان در زمان قاضی محمد در کتاب مشهورش “چهل سال مبارزە” بود، و دیگری جرات اندیشیدن در نقد سوسیالیسم عملا موجود کە او را بە اندیشە سوسیالیسم دمکراتیک و انتقادهایی کە وی را بە راهکارهایی دیگر در حوزە فکر و عمل سیاسی رهنمون شد.
اما قاسملو در طول زندگی خود شاهد و یا عامل اعمال و حوادثی بود کە خود بە نوعی در آنها نقش داشت، از جملە اینکە:
ـ در طول زندگی سیاسی و در هنگام مسئولیت وی بە عنوان رهبر حزب، دو انشعاب بزرگ در حزب دمکرات کردستان ایران رخ دادند کە بنوعی مسئولیت چنین حوادثی را بدوش دارد.
ـ در جریان زندگی سیاسی ، او بە عنوان رهبرحزب دمکرات کردستان ایران، شاهد دو جنگ بزرگ داخلی در عرصە کردستان بود، یکی جنگ با کوملە و دیگری جنگ با حزب دمکرات کردستان ایران ـ رهبری انقلابی. دکتر قاسملو بنوبە خود در قبال شروع و یا حداقل ادامە آنها مسئولیت داشت.
ـ دکتر قاسملو بر خلاف منطق این گفتە کە “پیغمبر آشتی بود”، نە تنها این خصوصیت نسبت دادە شدە را در جریان زندگی خود پیگیرانە بە پیش نبرد، بلکە در مقطعی بە یکی از معماران اصلی مبارزە مسلحانە در کردستان تبدیل شد. دکتر قاسملو هر از گاهی سعی می کرد کە با مذاکرات با رژیم بە درگیریهای خونین کردستان پایان دهد، اما این تلاشها نە تنها نمی تواند نسبت دادن “پیغمبر آشتی” را بە وی توجیە کند، بلکە مسئلە را غامضتر از آنچە کە هست هم می کند، زیرا عنوان “پیغمبر آشتی” بودن از آن کسانی می تواند باشد کە اساسا بە شیوەهای مسالمت آمیز مبارزە معتقد باشند (بە عنوان نمونە فردی مثل گاندی)، و نە بە افرادی کە بە آشتی تنها بە عنوان هدف و نە بە عنوان ابزار می نگرند.
ـ سرانجام اینکە دکتر قاسملو نتوانست در طول زندگی سیاسی و رهبری اش برحزب دمکرات، کادر ها و رهبران قدرتمندی برای هدایت حزب پس از خود تربیت کند. امری کە حزب دمکرات همیشە از آن در رنج بودە است. البتە شاید بتوان گفت کە افت کیفیت در رهبری حزب دمکرات ناشی از شرایط مبارزە مسلحانە بودە باشد کە بنا بە ماهیت خود بازتولید چنین نیرویی را امکان ناپذیر می کند (کشتە شدن کادرها در جریان جنگ مسلحانە و نیز دوری از زندگی شهرنشینی و مدرن کە در دنیای امروزە شرط اساسی تربیت نیروی با کیفیت است). شاید بد نباشد کە بە این امر توجە شود کە دکتر قاسملو و شرفکندی خود دو فرد مبارزی بودند کە اساسا در بیرون از حزب دمکرات بە کیفیت لازم علمی رسیدند، چنانکە بعدها توانستند با حضور در حزب دمکرات، نقش مهم خود را در این حزب پیش بردە و بخوبی ایفا کنند.
در پایان اینکە متاسفانە رهبری و نیروی کنونی حزب دمکرات، نە تنها بە کنە تفکر انتقادی دکتر قاسملو نتوانستە پی ببرند، بلکە در طول این سالها بیشتر با روش کیش شخصیت خواستەاند با این شخصیت سیاسی تماس برقرار کنند، امری کە بیشتر گذشتەگرایی را در میان آنان تقویت کردە تا آیندەگرایی را. قاسملو شاگرد خوب جنبش مردم کردستان زمان ماقبل خودش بود زیرا کە جرات اندیشیدن و انتقاد داشت، و برای اینکە بتوان بە شاگرد خوب قاسملو تبدیل شد، باید بسان وی جرات اندیشیدن و انتقاد داشت. زندگی قاسملو مواد خام چنین حرکتی را بە خوبی بە دست می دهد