در تظاهرات طرفداران رضا پهلوی در بروکسل ، اتفاق تاسفباری رخ داد. بر اساس اطلاعات منتشرشده در این تظاهرات یکی از شرکت کنندگان به نام حسن حبیبی مورد تهاجم اوباش انتظامات پهلویستی قرار گرفته است. موضوع از این قرار بوده، وی هوادار جمهوری یا مجاهدین بوده است و پلاکارد « نه شیخ، نه شاه، نه تاج و نه عمامه » در دست داشته که از سوی منادیان دمکراسی پهلویستی مورد حمله قرار گرفته و با یک جسم سنگین بر سر وی کوبیده اند که براثر شدت این ضربه به بیمارستان منتقل می شود. مسئولین بیمارستان وضعیت جسمی او را وخیم اعلام کردند. رسانه های طرفدار ائتلاف به سرکردگی رضا پهلوی نیز این خبر را پوشش دادند، بدون اینکه علت حمله اوباش هواخواه رضا پهلوی به شرکت کننده مضروب تظاهرات را پیگیری کنند.
انتظار می رفت که رضا پهلوی حمله اوباشان هوادار خود را محکوم نموده و آنها را از صف همراهی خود طرد نماید، ولی متاسفانه وی بعد از دو روز، در پیامی از تک تک شرکت کنندگان در تظاهرات بروکسل قدردانی به عمل آورده و از آنان خواست تا با همبستگی شان کوشش تفرقه انگیزان را ناکام بگذارند. این موضع وی نسبت به حمله اوباش هوادار خود، دقیقا با تز متظاهرانه حفظ همبستگی و پرهیز از رفتار تفرقه برانگیز منافات دارد. موضعگیری مزورانه رضا پهلوی چهره توتالیتر و انحصارطلبانه او را آشکارتر ساخت و نشان می دهد که ایشان از تظاهر به لیبرال دمکراسی، ماسکی ساخته است تا چهره ضد دمکراتیک خود را پنهان سازد. براساس ویدیو هایی که هنوز دست به دست می شود، حمله وحشیانه اوباش و چماق بدستان سلطنت طلب جلوی سکو، و حین سخنرانی مسیح علی نژاد و حامد اسماعیلیون اتفاق می افتد. چماق بدستان ساواکی صفت در برابر دیدگان این دو تن خودرهبرخوانده ایران آینده و جلوی لنز دوربین خبرگزاری ها، حرکت وحشیانه ای را به نمایش گذاشتند که باید پذیرفت، زنگ ناقوس انحصار طلبی سلطنت طلبان تربیت شده در مکتب رضا پهلوی دست آموز پرویز ثابتی را به صدا در آورده اند. متاسفانه هنوز موتلفین اتحاد شوم با رضا پهلوی اعم حامد اسماعیلیون، مسیح علی نژاد و دیگر همپالکی هایش، این حرکت غیردموکراتیک و وحشیانه را محکوم نکرده اند، که قاعدتا باید جهت اثبات مخالفت با انحصارطلبی و مشی خشونت پرهیز، عمل فالانژهای پهلویستی را محکوم کرده تا توانسته باشند در مقام خودرهبر پنداری، مانع تکرار حملات فاشیستی مدل ساواک شوند.
اگر قرار است که جنبش دمکراتیک ایران جاذب باشد، رضا پهلوی و دنبالچه های موتلفش، نباید نسبت به ضرب و جرح حسن حبیبی بی تفاوت باشند. حرکت رذیلانه و ضدبشری چماقداران، بعد از علنی شدن پرویز ثابتی عامل شکنجه های مدرن رخ می دهد، و باید آن را نشانه قدرت گیری نیروهای ارتجاعی و طرفدار جنایت و مخالف آزادی تلقی شود. بالا بردن عکس مرد دوم ساواک در تظاهرات بروکسل و حمله به شرکت کننده دگراندیش ثابت می کند که دفاع آنان از آزادی یک دروغ است و با گذشت هر روز، به عنوان یک نیروی ارتجاعی و ضد جنبش انقلابی زن – زندگی – آزادی، ماهیت خود را را بیشتر آشکار می کنند. بنابراین سکوت و روی برگرداندن از حرکت ددمنشانه طالبان استبداد پهلویستی جایز نیست و تمامی جریانات واقعا طرفدار دمکراسی خواهی و دیگران باید با فرهنگ و رفتار لمپنی چماقداران به مقابله برخیزند، تا مانع تکرار حرکت سخیفانه شوند.
برخی گزارشها صرف هوادار سلطنت نبودن، بر حضور حسن حبیبی زوم کرده اند. آیا حمله به شرکت کننده خواه هوادار جمهوری و یا مجاهدین با موازین حقوق بشر و اصول دمکراسی تطابق دارد؟ قطعا عمل شنیع مزبور یاوه سرایی دمکرات ماّبانه دو قلوها ( رضا پهلوی – پرویز ثابتی ) را بی اثر می کند و می توان صدای پای فاشیسم را شنید. نکته این است، خروج پرویز ثابتی از پستو و حضور در تظاهرات سلطنت طلبان و امکان ترویج وحشت دور از انتظار نبود، ولی نه به این سرعت که بلافاصله چندروز بعداز ظاهرشدن مرد دوم ساواک، حمله به هوادار غیرخودی، طراحی و اجرا شود. حمله به حسن حبیبی نشان داد که دمکراسی خواهی رضا پهلوی قبل و بعد رونمایی از پرویز ثابتی سراب بود و فریب است.
چاره چیست؟ آیا در برابرعمل تروریستی مدعیان آزادی و امنیت، برخورد منفعلانه درست است؟ یا کنشی منطقی است ؟ رضا پهلوی در کنفرانس مطبوعاتی روز چهارشنبه ۲۲ فوریه ( سوم اسفند ) در پاریس ادعا کرد، اپوزوسیون را تشکیل داده است. آیا شاخص رفتار اپوزوسیونی مدل او با رفتار واقعی اپوزوسیون واقعی فرسنگها فاصله ندارد؟ اصولا اپوزوسیون مردمی و واقعی دغدغه آزادی، امنیت، استقلال و رفاه همراهان و مردم را دارد. آیا می توان رفتار تروریستی انجام داد و خود را رهبر اپوزوسیون یا وکیل مردم معرفی کرد؟
پیشنهاد می شود جهت جلوگیری از تکرار این گونه حرکات .جریانات چپ و جمهوریخواه، باید به سوی بایکوت تظاهرات سلطنت طلب پهلویستی حرکت کنند. بایکوت چنین تظاهرات و گردهمایی مانع خواهد شد تا ما و برخی از جریانات اپوزوسیون واقعی، به سربازان نردبان به دوش رضا پهلوی خواهان « رژیم چنج » تحت لوای حمایت قدرت های خارجی نشویم و در ایران آینده، به دشمنان انقلاب مردم ایران تبدیل نشویم. شک نکنید، هرگونه همراهی با اینان بستر تقویت هرچه بیشتر تمامیت خواهان پهلویستی خواهد بود، که در صورت سیادت رضا پهلوی نمایه تیره تری برای آینده ایران متصور است. اما آن دسته از جمهوریخواهانی و یا چپ که در خط دفاع تیم پهلوی بازی می کنند و در عین حال صحبت از نظام آینده توسط رضا پهلوی را خیانت قلمداد می کنند، نمی دانند که چرا هواداران و تیم رسانه ای رضا پهلوی را شاهزاده می نامند و این لقب نماد چیست؟ نماد جمهوریخواهی است یا اینکه نماد سلطنت است؟ هواداران سلطنت به صُوَر مشروطه خواه و فرشگرد، اگر هزار بار شعار جمهوری را سر دهند، شک نکنید، تلاش بر آن است تا شاهزاده بزک کرده را بر تخت سلطنت بنشانند. بخشی از اپوزوسیون چپ داخل و خارج کشور معتقدند، رضا پهلوی در حرکت پاندولی بین لیبرال دمکراسی و اقتدارگرائی سلطنتی و انحصارطلبانه، میل به بازگرداندن سلطنت را دارد.
حال این آرزو تا چه حد در داخل کشور با اقبال روبروست، در جای خود قابل بررسی است.