سید احسان خاندوزی، وزیر اقتصاد گفته است که بانک مرکزی نوسانات قیمت ارز را تحت کنترل دارد! اما تغییرات غیرقابلکنترل نوسانات ارز و هزینههای سنگین زندگی که به طور ساعت به ساعت نرخ صعودی میگیرند، نشانگر آن است که نه وزیر اقتصاد و نه دولت جمهوری اسلامی، قادر به کنترل آن نیستند. اقتصاد کشور از هم پاشیده شده است و آن چه که باید گفت، در واقع جامعهٔ ما بسیار ملتهب و در انتظار سقوط حکومت است. امری که چه کارشناسان مستقل اقتصادی فعال داخل کشور به صراحت بیان میکنند و چه حتی کارشناسان و اقتصاددانان نزدیک به حکومت که از شرایط فعلی ایران تحلیل میدهند. امروز هیچ سنگی بر سنگی قرار ندارد و چتر دزدی و ارتشاء و مافیای حکومتی بر همهٔ ارکان کشور دیده میشود و کشور دارد تاراج میشود، و طبیعی هم است که کسی در فکر اصلاح امور نباشد.
در واقع بیجا نیست گفته شود که خشونت وحشیانهٔ حکومت در کوچه و خیابانها، نشانگر عدم قدرت و تسلط آن بر امور جاری کشور است. و تنها امکان و ابزاری را که میشناسد، رعب و وحشت و زندان و داغ و درفش است، به همین دلیل دامنهٔ بگیروببندهای حکومتی دیگر مرزی نمیشناسد و به همهٔ اقشار جامعه تسری پیدا کرده است. و امروز ما شاهد یورش امنیتیهای قرونوسطایی حکومت به چهره های سرشناس فرهنگی و هنری میباشیم. حکومت خود را به آبوآتش میزند و آتش به اختیارها درهر کوی و برزن به جان و جسم شهروندان معترض حمله میبرند، اما نیروی ارادهٔ مردم در تغییر وضعیت موجود بسیار قویتر از آن است که خیابان را به آنها وابگذارند. پدیدهٔ ترس از درون جامعه فروریخته است و قدمها استوارتر به جلو گذاشته میشود. دیگر حنای حکومت رنگ ندارد. دولت یکدست رئیسجمهور قاتل، در سراشیب قرار گرفته است، امروز تنها صدایی که شنیده میشود، صدای خیابان است که فریاد میزند: ما جمهوری اسلامی را نمیخواهیم.
دیگر تمایل به گفتگو و نشستن دور یک میز برای آنهایی که در خیابان هستند، موضوعیتی ندارد. فضایی عینی برای آن فراهم نشده است. حکومت دست بالای خشونت را دارد اعمال میکند و هر روز، در جای جای کشور، از خود رد پای خون و جنایت باقی میگذارد. با گلولههای جنگی علیه شهروندان معترض کشور اقدام میکند و طی سه ماه اخیر بیش از ۵۰۲ نفر کشته به جا گذاشته است و بیش از ۲۰ هزار نفر را دستگیر کرده و چوبههای دار را بر پا کرده است. ما شاهد بودیم که تیم ترور جمهوری اسلامی در کشور اتریش، زندهیاد عبدالرحمن قاسملو، رهبر حزب دموکرات کردستان ایران را که برای مذاکره و گفتگوی صلح آمده بود، چگونه به قتل رساندند.
ما شاهد آن بودیم که در شهر برلین، تیم ترور حمهوری اسلامی، دکتر صادق شرفکندی دبیر کل حزب دموکرات کردستان ایران و سه همراه او همایون اردلان، فتاح عبدلی و نوری دهکردی را در رستوران «میکونوس» به قتل رساندند. اکنون هیچ حلقهٔ اتصالی بین همهٔ آنهایی که در خیابان هستند و حکومتگران باقی نمانده است. نبردی سنگین آغاز شده است و امروز بیش از سه ماه از مرگ جانگداز مهسا (ژینا) امینی گذشته و جنبش دستآوردهای زیادی در شناساندن خود داشته است. جنبشی متکی به خود و صداهایی که از گوشه و کنار سرزمین پهناور ما با آنها همصدا و بلندتر میشود.
با کمی دقت میشود متوجه شد که در ادارهٔ کشور، به غیر از صحبت از ایدئولوژی اسلامی که انزجار عمومی را برانگیخته است، چه در تصمیمسازیها و چه در تجزیه و تحلیل مسائل داخل و خارج و به طور کلی سیاست خرد و کلان کشور، هیچ عقلانیتی دیده نمیشود. و تا به امروز حکومت به جز پسرفت و شکستهای پی در پی که حاصل آن اضمحلال ساختار کشور را رقم زده است، و ما به کرات شاهد آن بودیم که در قبال هر گونه اعتراض به نارساییها که مستقیماً نتیجهٔ سیاستگذاری آنها میباشد، متوسل به دشمنتراشی شده و یا به دنبال مقصر هستند و با فرار به جلو مشکلات را به اینوآن نسبت میدهند. امروز مسئول همهٔ مشکلات و مصائبی که بر این مملکت و مردمانش میرود از آستین خارجیها در میآید! این است تمام منطقی که از ذهن معلول رهبران حکومت اسلامی بیرون میزند و بیمحابا برای توجیه اعمال خود برای اقشار کمسواد جامعه ازهمهٔ تریبونهای خود به روش گوبلزی تکرار مینمایند.
پیش از انقلاب بهمن قیمت دلار در بانک مرکزی ۷ تومان و در خیابان منوچهری تهران کمتر از ۷ تومان بود. ضمناً ایرانیها در همهٔ شهرهای جهان میتوانستند با پرداخت ۷ تومان، یک دلار دریافت کنند. حال از آغاز هفتهٔ اخیر قیمت هر دلار آمریکا در جریان معاملات بازار آزاد تهران برای ششمین روز کاری متوالی صعود کرد و با ثبت رکوردهای پیدرپی به ۴۲ هزار تومان نزدیک شد و سرانجام در معاملات روز دوشنبه، ۵ دی ماه ۱۴۰۱، از مرز ۴۱۸۰۰ تومان عبور کرد و رکوردی تاریخی به جا گذاشت. پرسش این است که چرا آن زمان آنگونه بود و اکنون اینگونه شده و برای گرفتن یک دلار باید ۴۲ هزار تومان به جای ۷ تومان پرداخت شود؟ واقعیتی است که تا کنون هیچکس حاضر نشده است به این پرسش پاسخ دهد. از همان زمان که باد سرمستی و غرور مسئولان وقت کشور, اقتصاد را «مال خر» میگفتند و تبلیغ میشد که اهمیت تقوا بیشتر از تخصص است، ارزش دلار داشت به آرامی بالا و بالاتر میرفت و از ارزش پول ملی کاسته میشد.
بازار اهمیتی به اصول دین و ایمان مومنین دولتمرد نمیدهد و منتظر راهحلهای اسلامی در چهارچوب مندرآوردی «اقتصاد اسلامی» آیتالله حکیم نماند. امروز کشور ما توسط همانهایی اداره میشود که تمام سوادشان از مکتب «مکاسب- حدود فقهی معاملات» سید مرتضی انصاری سال ۱۲۳۷ خورشیدی, قدمی فراتر نرفته است. در ۲۳ آبان ۱۳۹۷ وحید مظلومین معروف به سلطان سکه را اعدام کردند. در آن زمان سکه ۳/۵ میلیون تومان و افکار عمومی هم نسبت به احکام اعدام متهمین اقتصادی واکنشی جدی نشان نمیداد. امروز قیمت سکه از مرز ۲۰ میلیون گذشت. با اعدامها و کشاندن افراد به تلویزیونهای دولتی، روند رانتخواری که ریشه در سیاست حکومترانی و نگاه اقتصادی آنها دارد، نیز نتوانست در کنترل قیمت سکه تاثیر بگذارد و حتی نتوانست نقشی در اصلاح امور اقتصادی داشته باشد، تا چه برسد به اصلاح امنیت و مباحث پیچیدهٔ اجتماعی مرتبط با آن. در واقع پول ملی از اعتماد مردم قدرت میگیرد، نه از گلوله و ساچمه و حکم حکومتی. سرمایهٔ اجتماعی هر حکومتی مردم آن کشور هستند. امروز هیچ حلقهٔ اتصالی بین مردم و حکومت کودککش اسلامی نمانده است.
این همه ناکارآمدی فقط مختص اقتصاد نیست، کشور ما در همهٔ عرصهها دچار بحران گردیده است. بهداشت و درمان، حملونقل، آلودگی محیط زیست، مدیریت شهری، کشاورزی، آبوهوا و هر کدام درگیر بحرانهایی جدید شدهاند که درمان و چارهسازی را تقریباً ناممکن کرده و کشور ما به لحاظ ساختاری به شدت فرسوده شده است. نرخ تورم مواد غذایی در ۱۳ ماه استقرار دولت ابراهیم رییسی، رئیس جمهور قاتل، رکورد تورم بعد از جنگ جهانی دوم را در ایران شکسته است، اما این دولت همچنان با وقاحتی بینظیر، به همهٔ سینوسهای پسرفت آماری میگوید: پیشرفت! دولتهای پیشین سُفرهٔ مردم را کوچک کردند و دولت «انقلابی رئیسی» در حال جمع کردن کامل سفره است. میبینیم عملاً اقتصاد بیماری که فقط با چاپ اسکناس بدون پشتوانه زنده بود، اکنون در شرف مرگ کامل است و قطار اتاق فکری که برای یکدست کردن دولت برنامهریزی کرده بود، دیرزمانی است که از ریل خارج شده است. اقتصاد دستوری آقای رئیسی از پرداخت هزینههای جاری و حتی از پرداخت حقوق ماهیانهٔ کارمندان دولت بازمانده است.
حجم استرس و اظطرابی که وقایع فعلی کشور و لجاجت حاکمان بر مردم تحمیل کرده است، قابل اندازه گیری نیست، اما هر کدام از ما سنگینی دوچندانِ این فضا را احساس میکنیم. افزایش نرخ آسیبهای اجتماعی طی دههٔ اخیر، خصوصاً از سال ۹۶ به بعد خود گواه دیگری است بر ناکارآمدی همهٔ اقداماتی که به زعم خودشان برای بهبود وضعیت زندگی مردم انجام دادهاند. خودکشی که یکی از آسیبهای اجتماعی دردآور است، چندین سال است که نرخ افزایشی دارد. نرخ اعتیاد به افراد زیر سن قانونی رسیده است. میزان فقر و فحشاء بسیار بالاست و به شکلی عیان و آشکار دیده میشود. انجمن علمی روانپزشکان ایران با انتشار نامهای خطاب به سید ابراهیم رئیسی با اعلام کمبود داروهای روانپزشکی و هراس بیماران و خانوادهها از بازگشت مجدد بیماری نسبت به پیامدهای این مسئله اظهار نگرانی کرده و خواستار رسیدگی و رفع این کمبود شدند. موج جدید مهاجرت نیروی کار متخصص از ایران آغاز شده است.
در دوران همهگیری کرونا بارها از مهاجرت پزشکان و پرستاران گفته شده است. با توجه به وضعیت فعلی و نظرسنجیها درصد بالایی از جوانان خواهان مهاجرت به کشوری دیگر هستند. یوسف نوری، وزیر آموزش و پرورش در مصاحبهای گفت: یک میلیون و ۴۰۰ هزار بیسواد در گروه سنی بین ۱۰ تا ۴۹ سال در کشور وجود دارد. معاون سیاسی استاندار خراسان جنوبی گفت: ارائهٔ خدمات به زنان بیحجاب در خراسان جنوبی ممنوع شد! هیچ دستگاه، نهاد، موسسه، بانک، شرکت و … در این استان، حق ارائهٔ خدمات به افرادی که کشف حجاب کردهاند را ندارد. دلشورهای همراه طنزی تلخ در کشور ما رایج بود که میگفت: نکند وضعیت کشور ما را به کره شمالی بکشانند! اما این اتفاق افتاده است. هم اکنون ارزش هر « وون » کره شمالی بیش از ۴۶ ریال ایران است، یعنی قطار پیشرفت جمهوری اسلامی از کره شمالی هم گذر کرده است!
پنجشنبه ۸ دی ماه ۱۴۰۱ – ۲۹ دسامبر ۲۰۲۲