مدتى قبل از حمله عراق به کویت موضوع احتمال این حمله به رسانه هاى خبرى آمریکا کشیده شد. درست مثل اینکه همین چند روز پیش بود که “آلن سیمپسون” سناتور با نفوذ جمهوریخواه در برنامههاى تلویزیونى با حالتى نگران اعلام میکرد: اگر صدام حسین بخواهد کویت را تسخیر کند از کسى کارى ساخته نیست. آنروز ها چند هفتهاى به دوم اگوست سال ١۹۹٠ روز حمله صدام به کویت مانده بود. تمام صحبت ها بر حول محور قدرت افسانهاى ارتش عراق دور میزد. از چپ و راست ژنرال و سناتور بود که اظهار نظر “کارشناسانه” میکرد: عراق داراى چهارمین ارتش بزرگ جهان با هشت سال تجربه جنگى میتواند در مدت کوتاهى کویت را تصرف کند و ما جز تماشا نمیتوانیم کارى انجام دهیم.
آنقدر صدام حسین را باد کردند که آن بیچاره خودش هم باورش شده بود که چهارمین ارتش بزرگ جهان با هشت سال تجربه جنگى را زیر نگین دارد. آنقدر ضد خبر به خورد عراقى ها دادند تا دوم اگوست همانسال فرا رسید. سپاهیان “سردار قادسیه” به سادگى کویت را به “امپراتورى بابل” اضافه کردند. صدام حسین در اوج آسمان مشغول غارت کویت بود و لازم بود تا رسیدن آمریکائى ها همانجا بماند. بیرون رفتن صدام حسین از کویت قبل از حمله آمریکا تمام طرح هاى واشنگتن را به هم میریخت.
در مدتى که صدام کویت را در تصرف داشت سازمان ملل بار ها از او خواست به اشغال کویت پایان دهد. در همان روز ها که “بوش پدر” خود را براى رفتن به کویت آماده میکرد باز هم سر و کلهی متخصصان امور نظامى در رسانه هاى جمعى آمریکا پیدا شدند. اینبار صحبتها بر سر میزان قدرت نظامى، تانکهاى عجیب و غریب “تى ۵۵” روسى، موشک هاى روسى “اسکاد” و…… پایدارى ارتش صدام حسین بود تا تصاویرى غیر واقعى ازارتش عراق را به صدام حسین و مردم عراق القاء کنند. قرار بود در عراق تجربهی “ویتنامى“ دیگر “امپریالیسم” آمریکا را قدرى مشت و مال بدهد. براى اینکه او در کویت بماند شوهاى تلویزیونى با شرکت ژنرال ها به راه افتادند. همه آنها جنگ سختى را پیش بینى میکردند. صحبت از یک جنگ طولانى با حداقل سى هزار تلفات براى ارتش آمریکا میشد. ضد خبر ها چنان کارساز شدند که دامان یاسر عرفات را هم گرفت. یادم هست در یک مصاحبه تلویزیونى پس از دیدار او از عراق و ملاقات با صدام حسین به گفتگوى خود با صدام اشاره کرد و گفت: از صدام حسین پرسیدم فکر میکنى میتوانى با آمریکا به جنگى؟ صدام حسین از من پرسید به اعتقاد تو ما چقدر در مقابل آمریکا میتوانیم مقاومت کنیم و من به او پاسخ دادم شش ماه و صدام در پاسخ گفت سه سال.
وقتى جنگ آغاز شد با کنار رفتن ضد خبر ها واقعیت هاى تلخ آشکار کرد که “چهارمین ارتش بزرگ جهان” قدرت پایدارى براى چهار روز را هم نداشت. ارتش صدام حسین که تا چند روز پیش از شانزدهم ژانویه ١۹۹١ این همه در موردش عمدا غلو شده بود در جریان جنگ “مادر همهی جنگها” درست وسط بیابان و جلوى چشم میلیونها تماشاچى در سراسر جهان به طور اسفبارى فرو ریخت و فقر و حماقت و بیچارگى را به نمایش گذاشت. واقعیت بهجاى خود، حتى در فیلم هاى سینمائى نیز کمتر جنگى یکسویه مانند “مادر همه جنگ ها” تا کنون به تصویر کشیده شده است.
امسال “مادر همه جنگ ها” پانزده ساله شده است و ما در سال ٢٠٠۶ بسر میبریم، ضد خبرها غوغا میکنند و از قدرت مهیب نظامى جمهورى اسلامى با موشکهاى شهاب یک تا سه که میتوانند اروپا و آمریکا را هدف قرار بدهد صحبت میکنند. ضد خبر ها میگویند “ایران باعراق فرق دارد، چند برابر عراق جمعیت و وسعت دارد”، “تأسیسات اتمى حکومت ایران در عمق بیست مترى زمین با دیوار و سقف هاى بتونى را جز با سلاح هستهاى نمیتوان نابود کرد”، “در صورت حمله آمریکا رژیم تهران قویتر خواهد شد و تمام خاورمیانه بههم میریزد.”
وقتى “ویلیام آرکین” طى مقاله اى با عنوان “اخطار هاى پیش ازموقع” در واشنگتن پست هفدهم آوریل بخشى از این ضد خبر ها را اینگونه تصویر میکند که: “تمام مباحثى که میگویند جنگ با ایران جنگى کثیف، که ایران بطور مرگ آورى در تصمیم خود جدى است، که بطور یقین ۵٠٠٠٠ آمریکائى در جنگ با ایران کشته خواهند شد، که جنگ محدود، محدود نمى ماند، واقعیاتى آشکارند…”. من جنگ اول آمریکا و عراق را به یاد مى آورم. براى تمیز دادن خبرها از ضد خبر ها هوش و استعدادى غریب لازم نیست و کسانیکه هفتههاى منتهى به حمله صدام حسین به کویت را فراموش کرده اند کافى است مرورى بر آن روز ها داشته باشند.
“ویلیام آرکین” در همان مقاله این سوال را مطرح میکند: “آیا ما در آستانهی جنگ با ایران قرار داریم؟ اعتقاد من بر این است که در صورتى که ایران در محاسباتش اشتباه کند ما در آستانه جنگ قرار گرفته ایم”.
ضد خبر ها وظیفه دارند همانگونه که در مورد عراق دیدیم اینبار طرف ایرانى را به اشتباه محاسبه وادارند. این اندیشه که جمهورى اسلامى در صورت حمله آمریکا قویتر یا پایگاهش در میان مردم محکمتر میشود ضد خبر است. هر چه جمهورى اسلامى در مقابله با غرب و خصوصا آمریکا اعتماد به نفس بیشترى پیدا کند به پرتگاه جنگى که بهطورمرگ آورى یکسویه خواهد بود نزدیکتر شده است.
مانور نظامى اخیر حکومت ایران که بیشتر مانور تیر و کمان بود تا مانور ارتش هاى مدرن عمدا از طرف بنگاه هاى ضد خبر سازى بزرگ نمائى شد و البته سخنگویان جمهورى اسلامى در این مسیر از دیگران پیشى گرفتند. تمام توان نظامى نیروهاى جمهورى اسلامى اگردر مقابل توان فوق مدرن و مخرب آمریکا قرار بگیرد تنها براى یک جنگ چند ساعته کفایت میکند ونه بیشتر. در کشور هاى عقب مانده دولت مداران براى بزرگ جلوه کردن سعى بر کوچک نشان دادن حریف میکنند ولى در آمریکا براى موجه نشان دادن قدرتمندى خود کوچکتر ها را عمدا بزرگتر جلوه میدهند این تفاوت در فرهنگ بسیارى از مواقع کارکردى چون ضد خبر دارد و حریف را به گمراهى میکشاند.
نشانه هاى زیادى وجود دارد که جمهورى اسلامى تفاوت خبر با ضد خبر را درک نمیکند وبا پاى خود به سوى قتلگاه رفته کشور ومردم را نیز همراه با خود بدانسو میکشد. هنوز براى عقب نشینى فرصت هاى کافى موجود است. با توجه به این واقعیت که جمهورى اسلامى اجازهی اتمى شدن را نخواهد یافت طبعا اگر کسى خواهان رفتن رژیم اسلامى به هر قیمتى باشد باید از شعار هاى بى محتواى حکومت ایران در حق کسب تکنولوژى هستهاى حمایت و حاکمان را براى ساخت سلاح اتمى با توسل به “حق” و… تشویق کند. تمام شواهد غیر قابل انکار نشان میدهند که جمهورى اسلامى قبل از اتمى شدن به گونهاى بسیار پرهزینه براى ایران، به تاریخ خواهد پیوست. روشنگرى درمورد مناقشه اتمى جمهورى اسلامى با جهان بهتر است روى الک کردن و بیختن گزارشات متمرکز شود. فضاى خبرى درمورد مناقشه اخیر بسیار آلوده و مالامال از ضد گزارشات است.