بچهها عادت داشتند که مادر صادق را مامان خطاب کنند. این در حالی بود که بقیه مادرها با نام کوچک و یا با اسم خانوادگی شان و البته با پسوند خانم نامیده می شدند: افسرخانم، خانم کاملی، خانم جمشیدی، خانم آرامیان، خانم تحقیقی، خانم اعظمی، خانم کردی، خانم پنجعلی و دهها زن شریف دیگر. اینها مادرانی بودند که در کشاکش های اولیه سالهای شکل گیری سازمان اکثریت در کنار فرزندانشان هرکدام به گونه ای بر زندگی این بخش از جنبش چپ تآ ثیر گذاشتند. یکی از طریق فرزندش با اهداف عدالت خواهانه و آمال دمکراتیک سازمان آشنا می گردید، و سمپاتی نشان می داد. دیگری چون به فرزندش عشق داشت، به ایدهها و تمایلاتش اظهار علاقه نشان می داد، سومی اما نه این بود و نه آن، بلکه احساس علاقه و احترام به شخصیت فرزندش و مشاهده روابط دوستانه و سالم پیرامون صادق، وی راعملآ به بخشی از ما تبدیل کرده بود. “مامان”، مادر صادق از این جمله مادر ها بود. زنی ساده و روستائی با تمایلات سنتی مذهبی که نه تنها هیچ قرابتی با اندیشه های ما احساس نمی کرد، بلکه از اینکه گویا سازمان فرزندش را به مخاطره انداخته و از او دور کرده بود، شاکی بود. خود من چندین بار مزه این طعنه ها را از مامان شنیده بودم که گویا این من بودم که افرادی چون صادق به سازمان و سیاست کشیده شدند، که البته این اولین بار نبود که من این چیزها را می شنیدم ولی علیرغم همه اینها مادر صادق “مامان” بود او از احترام عمیق مردم محل به محمد صادق لذت می برد، اواین امر را بارها مطرح کرده بود به مرتضی و جمشید رفقای نزدیک صادق علاقه ای خاص داشت، و به این روابط سالم و رفیقانه ارج می گذاشت. او با تمام وجود تلاش کرد تا صادق و دوستانش با او راحت باشند و درست از همین رو او “مامان” ما شد. او بارها به آلمان آمد و از نزدیک شاهد زندگی خانواده صادق و دوستانش بود. در تمامی این رفت و آمدها ما از خاطراتمان می گفتیم و مامان از آرزوی بازگشت فرزند و دوستانش به کشورشان ایران.
واقعیت این است که همه این مادرها مستقل از اینکه چگونه نامیده می شوند، یکی از مهمترین عناصر پیوند ما با گذشته ما و کشورمان ایران را تشکیل می دهند. حذف هرکدام از این انسانهای شریف نه فقط از دست دادن یک انسان نازنین، که قطع شدن بخشی از این پیوندهاست. “مامان” به خاطرات پیوست به آن بخشی که یادآوری از آن، یاد از ریشه و بن است، یاد از پیوندها با سرزمین مادری وتقویت آن است. همان چیزی که امروز فرزندانمان به همت آن درسراسر گیتی به خیابان می روند و آرزوی ایرانی بهتر را دارند. یادش گرامی باد.