ما در دنیای نسبتا سنجیده ای زندگی می کنیم. اعداد مانند سانسور، برای کتاب ها, برای رتبه بندیها و پست های شغلی، ترازنامهها، قیمتها، اندازهگیریهای بدن، نظرسنجیها، تعداد کلیکها، آمار از همه نوع و از همه جا به ما کمک می کنند تا بفهمیم واقعیت چیست و آینده, چه چیزی را ممکن است برای ما به ارمغان بیاورد. آنها مبنای تصمیم گیری و محاسبه ریسک ها هستند. اما همه اینها, ریاضیات نام دارند که با اعداد و ارقام خود را نشان می دهند و امروز, به طور غریبی خودشان را در زندگی ما وارد کرده اند. نباید نا گفته بماند که ما, تا مقدار زیادی از گذشته و هست و نیست خود با خبریم , اما پاسخ آن چیزی که باید بدانیم و نمی دانیم چیست را چگونه باید بدهیم؟ آن چیز, تا چقدر کلیدی و به هست و نیست ما مربوط می گردد؟ چرا باید به ریاضیات متوصل شویم و چرا از پاسخ ریاضیات و اعداد به پرسش های ما، می ترسیم و یا سعی می کنیم از رویارویی با آن طفره برویم؟ شاید ترس نهفته در ما, در منطق غیرقابل تغییر ارقام است؟!. اغلب استدلال ها به جای تضادهای آشکار، بر اساس اعداد و عینیت آنها هستند. و همین امر به طور مثال, سیاستمداران را از مواجهه با آن, محتاط کرده و نگران از برخی پاسخ گویی های یک جانبه می کند. ارقام نوعی ترمز سیاستمداران هم محسوب می شود, حتی در کشور های تحت هدایت دیکتاتورها هم عمل می کند و سرانجام آن ها را به سخره می گیرد. در واقع می شود گفت که می تواند آن ها را نسبت به موقعیت های کاذبی که دارند, جا به جا کند.
با حضور ویروس همه گیر کرونا در کشور ما, چرا این همه در مورد اعداد و ارقام, پنهان کاری صورت گرفت؟ میزان افراد بستری شده در بیمارستان ها، رشد تصاعدی مبتلایان و مرگ و میر ها, کمبود ابزار و امکانات پیشگیری، آیا در برخورد با اعداد چیز جدیدی یاد گرفته ایم؟ امروز ما با توجه به اعداد و ارقام داخل و خارج کشور, می توانیم با صلاحیت بیشتری نسبت به آغاز همه گیری ویروس کرونا اظهار نظر کنیم. و حتی در مورد تبلیغات وسیعی که این ویروس,غنی و فقیر را نمی شناسد! آمار ها خلاف این تبلیغات رمانتیک مبتذل را بر ملا کردند. وقتی مشخص شد که سیر رشد بیماری دیگر کند شده و آمار مرگ و میر ها کم شده است و دیگر نمی تواند یکه تازی کند, بستری شدگان بیمارستان ها مورد توجه بیشتری قرا گرفتند. در همه این کشاکش که با جانفشانی های کادر درمان کشور ما صورت گرفت, اعداد به شکل منطقی تری مورد توجه قرار گرفتند و امکان مقایسه ها به وجود آمد. همه به این نتیجه رسیدند که نقش اصلی اعداد را نمی شود نادیده گرفت. حضورعینی اعداد همیشه سخت است و توهم ما را پس می زند. اعداد, در همه پیچ و خمهای زندگی بشری نقش بازی کرده اند. با پیچیده تر شدن اقتصاد به جای شکار و ماهیگیری, نقش و حضوراعداد بیشتر شد. حساب و کتابی برای ذخیره سازی ها شکل گرفت و اولین ساختار های اداری به وجود آمد. و برای همه این رشد و تغییر در مناسبات زندگی, قدرت لزوم حضور اعداد هم مورد توجه قرار گرفت و معانی محاسبه هزینه و سود و زیان هم پا به میدان زندگی جامعه بشری گذاشتند.
ما چیزهای زیادی در مورد تحریف اعداد از مقامات مسئول کشور شنیده ایم. در واقع این همه جبهه بندی در برابر اعداد و ترس از خود اعداد، منطقی است که آن ها حامل آن هستند. باید تصریح کرد, استفاده از روش هایی که محدودیت هایی برای اعتبار ارقام ایجاد میکند و یا آنرا از صفحه های آماری پنهان می نماید, ارقام در بطن خود رشد می کنند و به تحرک ادامه می دهند و سرانجام با تغییراتی شدید و بیشتر از پیش, از خود رو نمایی می کنند. مانند میزان فلاکت جامعه, هزینه سبد زندگی, ازدواج های زیر سن یا کودک همسری. میزان اعتیاد و فحشا, مساله خود سوزی ها و خود کشی های ناشی از فقر و بیکاری و نا امیدی به زندگی. باید تاکید کرد که جایگزین هایی برای تولید ناخالص داخلی نیز وجود دارد, مانند شاخص شادمانی، که در آن امید به زندگی، رضایت و ردپای زیست محیطی منجر به یک ارزش می شود. در واقع اعداد هم ابزار اندازه گیری هستند، مانند ترازو و دماسنج. اما وقتی صحبت از ارقام در حوزه سیاسی(اقتصادی) می شود مانند تولید ناخالص داخلی یا سنجش میزان مواد شیمیایی در گیاهان, اغلب نامرئی هستند. اما ما می توانیم به کمک ماشین هایی که ساخته شده است, به همه اعداد و ارقام نامرئی نیز دسترسی داشته باشیم.
عملا, هر گونه پنهان کاری و مقابله با اعداد و آمار, فضا را بیشتر از هر چیز ملتهب تر می کند و رسیدن به راه حل های مسائل مبتلابه را دشوار تر می نماید. سر برون آوردن ارقام از دفتر و دیوان های بایگانی شده و دستگاه های سانسور و کنترل های دولتی نیز می تواند فرصتی برای ارزشیابی و استفاده بهینه از تجربه ها برای دستیابی به علایق و اولویت هایی که در موقعیت های تضاد با روند های پیش رو قرار گرفته اند باشد و در بر خورد با ابعاد مشکلات و تصمیمات موجود و آتی از فضیلت سیاسی و اجتماعی جامعه بهره مند گردد. همه آن چه که گفته شد, در واقع پاسخ به دانش ریاضی و حرمت گذاشتن به علم اعداد و ارقام می باشد. اعدادی که ریز نقش هستند, اما بار مسولیتی در جهان سنجش های ما بر دوش می کشند و نقش بی بدیلی را بازی می کنند و در انسجام و پایداری جامعه , همه هست و نیست انسان ها را در ترازوی خود, به تماشا می گذارند.
ما می دانیم که جامعه بشری دائم به سوی پیچیدگی می رود و دیگر استفاده از معادلات ساده, رمز گشایی مصائب آن را امکان پذیر نمی کند. شاید برای همه مشکلات, نمی شود با اعداد و ارقام راه حلی پیدا کرد. زیرا, بشر امروزی, مشکلات زیادی را گاها پیچیده و لاینحل, پیش پای خودش گذاشته است. اعداد در همه فرهنگ ها از جمله کشور باستانی ما, جایگاه مهمی دارند. ما صاحب تقویم معروف به «جلالی» هستیم که توسط ریاضی دان و شاعر مشهورعمر خیام نیشابوری با دقت شگفت انگیزی محاسبه گردیده است. ما باید درک کنیم که اعداد نوعی مهندسی هستند. آنها ابزارهای کاملاً انسانی هستند که ما آنها را برای کنترل بهتر برخی چیزها ساخته ایم. چه چیزی باعث می شود عددی قابل مشاهده باشد و عددی در پرده بماند؟ و چه اعدادی می توانند نمایانگر ویرانگری باشند. مانند پایگاه های پیدا و پنهان اتمی کشورها و هزاران کلاهک اتمی که فقط و فقط بر خواسته از نگاهی تجاوزگر و توسعه طلب می باشند. حفظ و نگهداری آن ها, میلیون ها دلار هزینه می برد. و بروز هر گونه نشت مواد رادیو اکتیو, بحران زا است. از طرفی حتی دفن زباله های اتمی که از سوخت تاسیسات تولید برق اتمی حاصل می شود,خود به یکی از معضل های جامعه بشری مبدل شده است.
در دهه ۱۳۷۰ خورشیدی, مقاومت منفی قابل توجهی از طرف حشم داران بخش هایی از استان گیلان در پاسخ به آمارگیری دولتی نسبت به میزان دقیق تعداد راس احشام آن ها نشان داده شد, اغلب آن ها پاسخ های نا درست داده بودند. در حالیکه از طرف دولت قرار شده بود نسبت به میزان احشام هر خانواده, مرتع و چراگاه جنگلی به آن ها واگذار شود! گرچه واکنش منفی روستاییان, ناشی از اجحاف همیشگی ماموران دولتی بود, اما نتیجه منفی این آمار گیری اشتباه در ارائه ارقامی بود که آن ها به ماموران دولتی داده بودند. توصل به آمار گیری, اغلب یاد آور بخشی از ابزارعینی سلطه گری است که در اذهان جامعه مانده است. وقتی آمار افراد ذکور را از روستاییان می گرفتند, به این مفهوم بود که بزودی, پسرهای خانواده ها را به خدمت سربازی خواهند برد. در واقع بخش هایی از مردم نسبت به داده های خود بی طرف نبودند و آمار و ارقام را به عنوان بخشی از واقعیت عینی و منفی در خاطر خود می سپردند. و امروز از در و دیوار کشور ما, اعداد و ارقام دزدی ها, ارتشاء و رانت مسولان دولتی به شکل فضاحت باری دارد در چشم مردم ما فرو می رود, ما باید در انتظار چه نوع واکنشی از طرف مردم کشور در برابر اعداد و ارقامی که فقط نمایانگر شاخص فلاکت جامعه هستند باشیم؟ آیا نسبت به دستیابی مطالبات خود,به اصطلاح, حاضر به هزینه نیستیم؟ آیا این به آن معنی است که جامعه ما غیر سیاسی شده است؟ و اگر پاسخ مثبت است, آیا به این معنی هم است که جامعه با اعداد و ارقام, مانند روستایی های ما, بیگانه و یا بد بین شده است و یا از ارائه روشن و دقیق اعداد آماری نا توان مانده است؟ واقعیت های امروزی زندگی به ما می گویند, آینده ما در گرو اعداد و آمار مانده است. بسیاری از ما ساعت های مدیدی را در کنار رایانه ها می گذرانیم و یا در معامله با ابزار های هوشمند هستیم. ما درشرایطی قرار گرفته ایم که برای درخواست کمک از رایانه ها, در آغاز مجبور به ارائه همه مشخصات خصوصی خود هستیم و حتی در همین ارتباط , مجبور به پرداخت هزینه ای هم می باشیم! در واقع در شرایط معامله ای قرار می گیریم که پیشاپیش بهای آن را می پردازیم. ما خود را در گرو یک قراداد می گذاریم. یعنی در ازای اجازه ورود به دنیای مجازی, خود را می فروشیم. سوال این است آیا آزادی خود را با چه معامله کرده ایم؟ ما در مقابل اعداد و ارقام, به زانو در آمده ایم؟ یا که مانند همان روستایی های گیلانی, حاضر به نظارت بی چون و چرا, بر داشته های خود نمی باشیم!
واقعیتی است که همیشه فرصتی برای ما وجود دارد که خودمان را حتی در ترازوی خانگی هم وزن کنیم. همیشه امکان این است که بدانیم واقعا چقدر خرد و کوچک و کم وزن هستیم وقتی از انبوه انسانی فاصله می گیریم. این مشکل را درختان جنگل با تکیه دادن بر هم, حل کرده اند. اما ما انسانها که با شتابی ناگزیر در مسیر هم پیوندی با رایانه ها و ابزار هوشمند قرار گرفته ایم, امواج متلاطم دریای شبکه های مجازی, ما را به کجا خواهد برد ؟
شنبه ۱۱ تیرماه ۱۴۰۱