دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰

دوشنبه ۱۳ اسفند ۱۴۰۳ - ۰۰:۱۰

اسب کهر را بنگر
هيچ نمی‌گويد. درست هفتاد سالش که شد؛ آلزایمری شد. دوستانی که هر هفته به یک گوشه از دیار و بلندی‌های اطراف شهر و روستا می‌رفتند؛ متعجب شدند. حتی گالش‌مردانِ مراتعِ...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: پهلوان
نویسنده: پهلوان
مراحل مختلف گذار به دموکراسی: ایران در کجای کار است؟
با تلاش رادیکال‌های حکومتی برای یک‌دست‌سازی‌ها، اکنون جامعه‌ی ایران آگاه است که قدرت واقعی در دست کدام ارگان‌هاست و پدید آورنده‌ی وضع اسف‌بار جامعه چه کسانی هستند. مردم به رسانه‌های...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی
پیام «آپو» چه پاسخی خواهد گرفت؟
این فراخوان اوجالان، ...بطور فشرده تاکید بر این چند محور می‌نهد: مبارزه‌ی کُرد برای رهایی‌ از تبعیض ملی، حقانیت داشته و بر حق بوده است؛ شکل مبارزه‌ی انتخابی – مقاومت...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: بهزاد کریمی
نویسنده: بهزاد کریمی
پرتگاه دیپلماتیک!
این دیگر یک مشاجره لفظی معمولی نبود، بلکه نمایش احساسات شدیدی بود که به درگیری بین ولودیمیر زلنسکی و دونالد ترامپ منجر شد. رئیس‌جمهور ایالات متحده پس از پایان این...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کریستین اش و برنهارد زند – برگردان رضا کاویانی
نویسنده: کریستین اش و برنهارد زند – برگردان رضا کاویانی
چهره بی‌نقاب آمریکا
دولت‌های تشکیل‌شده از الیگارش‌ها معمولاً به تصرف خاک و بهره‌برداری از منابع آن علاقه‌مند بوده و آن را نوعی ابزار تحکیم موقعیت خود می‌دانند. اکنون ترامپ بدون توجه به سرزمین‌هایی...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: کامران
نویسنده: کامران
“کشتیبان را سیاستی دگر آمد.”
مشاجره‌ی بی‌سابقه‌ی ترامپ و معاونش، جی دی ونس، با زلنسکی در کاخ سفید، مرا به یاد شیوه‌ی رفتار و واکنش سفرای اوکراین در اروپا انداخت—روزهایی که با آغاز جنگ در...
۱۲ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: سیاوش قائنی
نویسنده: سیاوش قائنی
پشتیبانی از شورای مرکزی و هیئت رهبری - اجرایی جبهه ملی ایران
ما امضا کنندگان این متن پشتیبانی خود را از تلاش های آقای دکتر حسین موسویان ریاست محترم شورای مرکزی و هییٔت رهبری – اجرایی جبهه ملی ایران و فعالان در...
۱۱ اسفند, ۱۴۰۳
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور
نویسنده: حزب جمهوری‌خواه سوسیال دموکرات و لائیک ایران؛ سازمانهای جبهه ملی ایران در خارج از کشور

متن سخنان نازیلا توبائی*، در مراسم ماه اوت سال ۲۰۱۴ در دانشگاه فرزنو – کالیفرنیا

در 6 دی ماه 1360 سیامک را بر می‌گردانند به اوین و دوباره از علی صحتی می پرسند:" مسئول تو کی بوده؟"، گفت: " سیامک بوده". بازجو می پرسد که ایا مطمئنی که سیامک بوده و علی صحتی میگوید بله. بازجو از علی می خواهد که چشم بنداش را پائین بکشد و وقتی چشم بند را پائین می آورد سیامک را روبروی خودش می بیند. علی میگوید همه چیز را دروغ گفته و سیامک کاره ای نبوده. تقصیر را به گردن سیامک انداخته چون فکر می‌کرده سیامک اعدام شده است. همانجا بازجو کشیده میزند به علی و علی را اعدام می‌کنند.

کشتار های جمهوری اسلامی از روز بعد از انقلاب در پشت بام مدرسه علوی آغاز شدند و هنوز هم ادامه دارند.

 دائی من احمد نیری، در سال ۶۰ اعدام شد؛ دائی دیگرم، حسین نیری، در سال ۶۱ اعدام شد. برادم سیامک توبائی در سال ۶۰ دستگیر شد واز  تابستان ۶۷ جان بدر برد و در واقع در سال ۶۸ با شروع قتل های زنجیره ای از بین رفت.

در سال ۱۳۶۰، سیامک ۱۶ ساله بود که دستگیر شد. بچه سوم خانواده بود. خانواده‌ مذهبی نداشتیم. سیامک در دبیرستان خوارزمی تحصیل می‌کرد. مجاهدین در دبیرستان خوارزمی خیلی فعال بودند و در نتیجه سیامک هم هوادار مجاهدین شد. بهار ۵۸ سیامک از پدرم پرسید که آیا اجازه می‌دهد که او هوادار مجاهدین شود، چون پدرم خودش از مبارزین سال ۱۳۳۲ بود تمام فرزندانش را برای انتخاب راه و فعالیت سیاسی آزاد گذاشته بود. سیامک پسری سر براه و خیلی خوب بود. چون دوست صمیمی سیامک از هواداران سازمان مجاهدین بود او هم همین راه را برای خودش انتخاب کرد. اینطور بود که نسل ما به گروه‌های سیاسی مختلف پیوستند.

  سیامک دانش آموز و ورزشکار نیز بود و همیشه دلش می خواست به همه برسد. یک روز سیامک آمد خانه و ژاکت نوئی که پدرم از خارج براش آورده بود تنش نبود. مادرم پرسید: ” ژاکت چی شده؟” سیامک گفت: “گم شده”، و بعد ها فهمیدیم که آن را به دوستی که ژاکت نداشت، بخشیده بود. سیامک عقیده داشت که باید چیز نو و چیزی را که خیلی دوست داری ببخشی. این ویژه گی شخصی سیامک بود.  تابستان ۶۰ به خانه  ما ریختند و دنبال سیامک می‌گشتند، که سیامک خونه نبود و رفته بود به خانه خاله ام. و مدت ها آنجا مانده بود. بعد از دو هفته بوسیله یکی از دوستان دوران راهنمائی اش که به حزب الله پیوسته بود نزدیک خانه خاله ام او را شناسائی و دستگیر کردند.

 این اولین تجربه دستگیری در خانواده ما بود و می توانید تصور کنید که چقدر دردناک بود. سیامک را از ۱۴ شهریور سال ۶۰  دیگر ندیدم. در آن موقع به خواهرها ی زیر ۳۰سال اجازه ملاقات نمی‌دادند. پدرم تمام مدت دنبال کار او بود. تا ماه مهر که در اوین بود از سیامک خبری نداشتیم. بعد اسم سیامک در روزنامه و رادیو به عنوان اعدامی اعلام شد. روز بعدش رفتیم بهشت زهرا تا قبر سیامک را پیدا کنیم و در بهشت زهرا به ما گفتند که چنین شخصی اینجا نیامده. رفتیم اوین و در اوین به ما گفتند که سیامک اعدام نشده. روزنامه را بهشان نشان دادیم که نوشته بود او اعدام شده . مامورین گفتند که این اشتباه است و او اعدام نشده است. مدت‌های زیادی دنبال پرونده اش بودیم، تا اینکه پولی را که در مهر ماه سال ۶۰ برای سیامک داده بودیم در ابان ۶۰ توانستیم رسید پول را که با دست خط خود سیامک بود تحویل بگیریم. یعنی از ۷ مهر تا اواسط آبان ۶۰ ما در یک بلا تکلیفی بودیم و نمی‌دانستیم که سیامک زنده است یا نه. و متاسفانه این بلاتکلیفی سرنوشت خانواده ما شد.

  آبان ۶۰ سیامک زنگ زد و گفت که به قزل حصار منتقل شده است و مطلب روزنامه اشتباه بوده است. همین اشتباهی را که رژیم در مورد سیامک انجام داد باعث شد که در واقع سرنوشت دردناک سیامک و خانواده را رقم زند؛ چرا که  بعد از آن وقتی که دوستان دیگر سیامک دستگیر میشوند چون فکر میکردند که سیامک اعدام شده است زیر شکنجه اسم سیامک را به عنوان مسئول شان می‌دادند.  دوست صمیمی سیامک به نام علی صحتی گفته بود که همه تقصیر ها از سیامک بوده و در۶ دی ماه که سیامک حکم ۳ سال را گرفته بود و در قزل حصار بود. در ۶ دی ماه ۱۳۶۰ سیامک را بر می‌گردانند به اوین و دوباره از علی صحتی می پرسند:” مسئول تو کی بوده؟”، گفت: ” سیامک بوده”. بازجو می پرسد که ایا مطمئنی که سیامک بوده و علی صحتی میگوید بله. بازجو از علی می خواهد که چشم بنداش را پائین بکشد و وقتی چشم بند را پائین میآورد سیامک را روبروی خودش می بیند. علی میگوید همه چیز را دروغ گفته وسیامک کاره ای نبوده. تقصیر را بگردن سیامک انداخته چون فکر می‌کرده سیامک اعدام شده است. همانجا بازجو کشیده میزند به علی و علی را اعدام می‌کنند. این مطلب را بعد ها سیامک به ما گفت و علی ۶ دی ماه ۶۰ اعدام شد. قبر علی در قطعه ۹۲ بهشت زهراست. و اتفاقا زیر پای دائی ام است که او هم  6 دیماه ۶۰ اعدام شد. علی جان خودش را می‌دهد تا سیامک زنده بماند. سیامک از آن زمان خودش را شهید زنده اعلام می‌کرده؛ می‌گفت: “اگر من اعدام شده بودم علی زنده می ماند.”  

 اواخر بهار ۶۱ بود که در روز های ملاقات مثل همیشه با پدر و مادرم به آنجا می رفتیم. اگر چه به خواهر و برادر اجازه ملاقات نمی‌دادند ولی می خواستم آن فضا را حس کنم و به سیامک نزدیک تر شوم. سیامک در واحد ۳ بود و روی در زندان قزل حصار نوشته بودند “زبال دانی تاریخ ” . وقتی وارد  واحد ۳ زندان شدیم، یک پاسدار به همه گفت که امروز ملاقات ها همه قطع است.  پدرم با صدای بلند و کمی عصبانی گفت که چرا ملاقات ها قطع است؟ بعد از کمتر از دو دقیقه یک جیپ پر از پاسدار آمد و گفتند که کی گفت که چرا ملاقات ها قطع است. مردم پدرم را نشان دادند. پاسدار ها ریختند و با زور و کتک پدرم را بردند.شکنجه پدر زندانی جلوی چشم خانواده زندانی. بعد از ساعت ها که پدرم از زندان آمد بیرون چهره‌ای داشت پردرد، اما لبانش می خندیدند. گفت که سیامک را دیدم ، سیامک را دیدم. در زندان قزل حصار سیامک زیر ۸ بوده و آن روز سیامک ممنوع الملاقات بوده. حاج داوود برای اینکه به پدرم ثابت کند که سیامک زنده است به پدرم ملاقات حضوری می‌دهد. درست زمانی بوده که سیامک بصورت وحشتناک شکنجه شده بود و بالای چشم سیامک بریده گی پیدا کرده بود. در این شرایط به پدرم ملاقات حضوری می‌دهد که این خود یک شکنجه مضاعف بود.

  یک روز که برای ملاقات رفته بودیم بهناز شرقی، خواهر یکی از زندانیان، که بالای ۳۰ سال سن داشت و حق ملاقات داشت، سرش را از در میله های در زندان می‌برد تو که یکی از زندانبانان در را طوری می‌بندد که سر بهناز له می‌شود، آن‌هم در برابر چشمان مادر و دختر خردساش. به این جنایت هیچ‌وقت و در هیچ جا رسیدگی نشد.

  کشتار سال ۶۷ فقط یک واکنش از جانب رژیم نسبت به اتفاقی که در مرز ها افتاد نبود؛ یک کار حساب شده بود. جنگ تمام شده بود و نمی‌دانستند که با ین تعداد زندانی های سیاسی  چه کنند. بهترین راه حل مسئله زندان سیاسی به قول ایرج مصداقی پاک کردن خود مسئله بود. بسیاری از کسانی را که در تابستان ۶۷ اعدام کرده بودند، فلج بودند و کسانی بودند که نمی توانستند خطری برای جمهوری اسلامی باشند. جمهوری اسلامی آن ها را با هئف حذف‌شان اعدام کرد.

۲۰۰ نفر که سالم تر بودند را از بقیه جدا کردند که سیامک هم جزو آن ۲۰۰ نفر بود. و آنها فکر می‌کردند که رژیم می خواهد آنها را آزاد کند؛ سیامک  به یک مرخصی سه روزه و بعد به یک مرخصی دو روزه می‌آید. به دام رژیم می‌افتد ودر یک گروه ده نفره تصمیم به فرار می‌گیرند، و در مرخصی سوم برنامه فرار میگذارد ، و به خانه نمی‌آید. بعد از آن ما هیچ خبری از سیامک نداشتیم تا حدود ۸ سال پیش از طریق دوست او ایرج مصداقی با خبر شدیم که سیامک در سال ۶۸ اعدام شده است. ما از سیامک چیزی نداریم و شناسنامه اش باطل نشده است.  دوست سیامک جواد تقوی هم جزو آن گروه ده نفره بود که اعدام شد ولی جمهوری اسلامی هیچ مسئولیتی را در مورد جواد تقوی قبول نمی‌کند، و شناسنامه جواد را باطل نمی‌کند. در نتیجه زن جواد تقوی نمی تواند ازدواج کند و یا از مملکت خارج شود. جمهوری اسلامی می‌گوید که جواد فراری است و ما نمی‌دانیم کجاست. دختر جواد تقوی دچار سانحه ای میشود چون اجازه پدر نیست دختر جواد را عمل نمی‌کنند.

 سپیده درستی کم کم از راه می رسد.

———————-

 این گزارش توسط سازمان فداییان خلق ایران(اکثریت) – واحد آمریکای شمالی، تهیه شده است. 

 

 

تاریخ انتشار : ۱۱ مرداد, ۱۳۹۶ ۱:۰۴ ق٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

ادامه »
سرمقاله

ریاست جمهوری ترامپ یک نتیجهٔ تسلط سرمایه داری دیجیتال

همانگونه که نائومی کلاین در دکترین شُک سالها قبل نوشته بود سیاست ترامپ-ماسک و پیشوای ایشان خاویر مایلی بر شُک درمانی اجتماعی استوار است. این سیاست نیازمند انست که همه چیز بسرعت و در حالیکه هنوز مردم در شُک اولیه دست به‌گریبان‌اند کار را تمام کند. در طی یکسال از حکومت، خاویرمایلی ۲۰٪ از تمام کارمندان دولت را از کار برکنار کرد. بسیاری از ادارات دولتی از جمله آژانس مالیاتی و وزارت دارایی را تعطیل و بسیاری از خدمات دولتی از قبیل برق و آب و تلفن و خدمات شهری را به بخش خصوصی واگذار نمود.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

اروپا قربانی کیست؟

به‌عنوان یک اروپایی، من فقط می‌توانم از بی‌کفایتی و ساده‌دلی رهبرانمان گله کنم که این اتفاق را ندیدند و با وجود همه فرصت‌ها و انگیزه‌هایی که برای انجام این کار وجود داشت، ابتدا خود را با آن سازگار نکردند. آنها احمقانه ترجیح دادند به نقش خود به عنوان شریک کوچک آمریکا بچسبند، حتی در شرایطی که این مشارکت به طور فزاینده ای علیه منافع آنها بود!

مطالعه »
یادداشت

قتل خالقی؛ بازتابی از فقر، ناامنی و شکاف طبقاتی

کلان شهرهای ایران ده ها سال از شهرهای مشابه مانند سائو پولو امن تر بود اما با فقیر شدن مردم کلان شهرهای ایران هم ناامن شده است. آن هم در شهرهایی که پر از ماموران امنیتی که وظیفه آنها فقط آزار زنان و دختران است.

مطالعه »
بیانیه ها

انقلاب بهمن؛ آرمان‌های ماندگار و راه‌های ناتمام!

ما بر این باوریم که طیف گستردهٔ نیروهای چپ موجود در میهن ما موظف است با حضور  و تمرکز کنش‌گری خود در این تلاش هم‌گرایانه، در تقویت جایگاه ٔ عدالت‌‌ اجتماعی و حقوق بنیادین بشری در جمهوری آیندۀ ایران کوشا باشد. ما، همراه سایر نیروهای میهن‌دوست و ترقی‌خواه ایران در راه گذار به جمهوری‌ای مبتنی بر صلح، آزادی، دمکراسی برابری، حقوق بشر و عدالت اجتماعی مبارزه می‌کنیم.

مطالعه »
پيام ها

مراسم بزرگ‌داشت پنجاه‌وچهارمین سالگرد جنبش فدایی!

روز جمعه ۱۹ بهمن ۱۴۰۳، به مناسبت پنجاه‌وچهارمین سالگرد بنیان‌گذاری جنبش فدایی، در نشستی در سامانۀ کلاب‌هاوس این روز تاریخی و نمادین جنبش فدایی را پاس می‌داریم و روند شکل‌گیری و تکامل این جنبش را به بحث و بررسی می‌نشینیم

مطالعه »
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

اسب کهر را بنگر

مراحل مختلف گذار به دموکراسی: ایران در کجای کار است؟

پیام «آپو» چه پاسخی خواهد گرفت؟

پرتگاه دیپلماتیک!

چهره بی‌نقاب آمریکا

“کشتیبان را سیاستی دگر آمد.”