فروزان هنرپیشە فیلمهای فارسی قبل از انقلاب در سن ٧٨ سالگی زندگی را بدرود گفت. آنچنانکە در خبرها آمدە است، او بعد از انقلاب گوشە عزلت را برگزید و دیگر هیچگاە در محافل سینمائی و هنری ظاهر نشد. او نیز بمانند یکی دیگر از قربانیان انقلابی کە بە ناحق بە بیراە رفت، نە تنها خیری از انقلاب ندید، بلکە یک بار برای همیشە فعالیتهای هنری اش متوقف شد و آنچە را کە در درون راجع بە سیر تحولات هنری، نگاە و حضورش در آن داشت را با خود بە گور برد. بە عبارت دیگر، یک بار دیگر سکوتی معنادار بە انقطاع های تاریخ ما اضافە گشت.
اما مرگ او می تواند بهانەای باشد برای بازنگری در نگاە نسلهای انقلابی آن زمان بە حضور کسانی مثل این خانم هنرمند. اینکە در آن دوران، نگاە بە چنین تیپ هائی عمدتا نگاهی منفی بود و آنان را در خانە هنر منحط، بی خاصیت و ضد خودآگاهی تعریف می کردند. انقلابیونی کە هنر شاد کردن را درک نمی کردند و همە فلسفە هستی در هدفی خلاصە می شد کە می بایست یک روز بە تحقق می پیوست برای اینکە از جملە شادی هم بعنوان یکی از خصیصەهای آن سرانجام ظاهر شود و زندگی مردم را در آغوش بگیرد. آنان در راە شادی حقیقی، شادیهای جاری زندگی را ناچیز گرفتند! انقلابیونی کە ناخواستە نگاهی عرفانی ـ مذهبی بە هنر داشتند، و در این خوانش همراە فضای غالبی بودند کە عمدتا مهر مذهبی داشت.
مرگ فروزان را ضایعەای بر هنر سینما بپنداریم، و زحمات این هنرپیشە رفتە را پاس داریم.