نخست تشکردو وجهی و توصیه ای را مطرح می کنم. وجهی از تشکر بخاطرفراخواندن خوانندگان علاقه مند به مسائل چپ می باشد. وجه دوم طرح موضوع بنیادین بوده که قرار است در پرتو مشارکت فعالین سیاسی وعلاقه مندان مسائل چپ ایران مورد پردازش قرار گیرند. اما توصیه ام بر این است که این بارنیز نظیر گذشته موضوعی اساسی دردستور ارزیابی قرارگیرد. ولی بلافاصله اهمیت موضوع تحت الشعاع رویدادی قرار گرفته و بررسی مزبور به بایگانی سپرده شود.
نگاهی به گذشته :
فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی و ناکارآمدی سیستم سوسیالیسم دولتی را نمی توان پایان تاریخ اندیشه چپ تصورنمود. ازآنجا که اندیشه ها زوال نمی یابند بلکه درقالب واندازه ی دیگرخود را ترمیم می نمایند. آیا این ترمیم علیرغم تجارب تلخ وشیرین درکشورمان قابل زایش خواهد بود؟ زایشی که برخوردارازاحتمال نقش آفرینی درعرصه سازمانگری طبقات واقشارمخاطب باشد؟ من ازمیان محورهای گوناگون ذیل دو پرسش اساسی علت عدم وجود یک گفتمان روشن و مشترک درچپ ایران را برگزیدم تا درتطبیق دونحله چپ سنتی وچپ دمکرات استنباط خود رابیان دارم. بررسی و پژوهش پیرامون جنبش چپ ایران، کاوش لغزشها وکژراهی های آن نه تنها درست که لازمه هر روند پیشرفت اجتمای عی است. بنابراین کاوشگری خرده گیری به ییشینه گرانبهای سازمانهای چپ وبویژه جنبش فداییان تلقی نشود. زیرا همیشه گذشته را زیر سئوال می بریم به خاطر درس آموزی از آن و نه با هدف فراموش کردن میراث گذشتگان.
طرح سلسله بحث سیاسی – تاریخی بدون ارزیابی تئوریک مبنایی، چندان حاصلی به بار نخواهد آورد. بنابراین عنایت به خاستگاه اندیشه سیاسی چپ ازبدوزایش و پوست اندازی وتدوین نسخه اندیشه مزبور برمبنا زیست اجتماعی از بسیاری برخوردار است. جا دارد از طرح موضوع سازمان اتحاد فداییان استقبال کرد. اتحاد فداییان فرصتی مهیا کرده تا همه به فراخورتوان خویش به نقد وارزیابی پیرامون چپ تحول خواه یا دمکرات بپردازند. درپردازش حاضر باید پرسش مناسبی یافت که شکل گیری چپ دمکرات ازپاجوش های درخت چپ نویا نوین تمایل به ایفا نقش رهبری در سیستم اجتماعی جامعه ایران دارد؟ قطعا درپاسخ مثبت می شود بروجود تمایل ذهنی چپ دمکرات اشاره کرد که با وجود تمایل مزبور، با ایجاد تسهیلات لازم برای تحقق نقش حضور یا رهیری در سیستم اجتماعی کوشش خواهد کرد. برخی نیز پیش از این گفته اند که سوسیالیسم نظام ارزشی بیش نیست وامکان تحقق آن درقالب سیستم اقتصادی – اجتماعی و سیاسی ناممکن می نماید. خاستگاه رویکرد مزبور را سالیانی پیش در گرایشی از سازمان فداییان – اکثریت – شاهد بودم . گرایش مزبور که شوربختانه چنان دچار سرگردانی شده که شاخصه های چپ و سازمان فداییان را از یاد برده است.
اززمره شاخص های چپ ایران درگذشته می توان مخالفت آشکار با دیکتاتوری، استبداد، ستیزش با ایدئولوژی سرمایه داری وپیکار بی امان با امپریالیسم جهانی را نشان داد. شاخصه های بالا وجه تمایزچپ با دیگر اندیشه های سیاسی حاکم برجامعه ایران بوده است. اما اینکه چپ دمکرات با شاخصه های به یادگارگذاشته چه خواهد کرد؟ موضوع عمده ای است که عبور ازآن راحت نخواهد بود. فاکت تاریخی از شورش های دانشجویان دانشگاه هاروارد آمریکا نقل می کنم : « یکی ازپژوهشگران ازدانشجویی حاضردر شورش می پرسد: چه چیز چپ، شما راجلب کرده است؟ دانشجو بدون لحظه ای درنگ وتفکر می گوید : صداقت، استحکام ونفرت ازسیستم سرمایه داری وامپریالیسم ». نفرت ! بلی نفرت از سیستم سرمایه داری که دهه های بعد « جنبش وال استریت » را ببار می آورد. بدون شک و تردید یکی ازنقاط ممیزه چپ با دیگر اندیشه های عدالت خواهانه درایران درواکنش درست چپ به سیستم سرمایه داری می باشد. اصولا نسل گذشته وجوانان علاقمند شده به چپ شاخص ضد امپریالیستی باعث جلب نظرشان شده است. وجود شاخصه های بالا جزءپیشینه فداییان خلق بوده وگویای شناخت روحیه وروانشناسی اجتماعی مردم ایران می باشد. شناختی که سه شاخصه ممتاز سازمان چریک های فدایی خلق ایران دربدو تاسیس را در قالب برنامه آشکارمی کند . « پذیرش م، ل، بیطرفی در قبال اختلافات چین وشوروی، پذیرش برافکندن مناسبات فئودالی وچیرگی برسرمایه داری درایران وقطع وابستگی سیستم سیاسی به امپریالیسم » در برنامه تاریخی سازمان است. در بعد ازانقلاب ودگردیسی رفقای فدایی باز شاخصه هایی مربور می آید، گواه « طرح برنامه سازمان فداییان – اکثریت » می باشد. در بخش نخست فصل اول « طرح برنامه سازمان » می خوانیم : « سازمان فداییان – اکثریت – ثمرتکامل خلاق و پویای سچفخا است که از میان پیکاری حاد وبی امان علیه دشمنان خلق، مائوئیسم، به مقام والای گردان پیشاهنگ طبقه کارگرایران ارتقا یافت ». در فصول دوم ( جهان بینی و مبانی خط مشی ) و سوم ( دوران ما و روند جهانی انقلاب ) طرح برنامه به کرات می خوانیم که « امپریالیسم جهانی به سرکردگی آمریکا نیروی عمده ضدانقلاب جهانی » و… دیگر اینکه « تسلط همه جانبه امپریالیسم جهانی به سر کردگی امپریالیسم درتمام شئون زندگی ما بیداد می کند » و دیگر جملاتی از این قرار.
رفقا !
دربالا گفتم همیشه گذشته را زیر سئوال می بریم به خاطردرس آموزی ونه با هدف فراموش کردن میراث گذشتگان .هدفم ازبازگشت به گذشته آن است که تناسب تحول کنشگران وسیاست ورزان با آثار تحولات گذشته نقطه کاتونی تحول بعدی است. چپ دمکرات دربرابر خنثی سازی فرمولهای پیشین چه ارتباطی با مخاطبین داخل کشور برقرارکرده است. منظورمن ازبرقراری ارتباط، ارتباط تشکیلاتی نیست. آیا باعث دورشدن آنها ازپیرامون چپ نخواهد شد؟ می پذیرم که چپ باید برمبنا اوضاع وشرائط زمان تدوین شود. اما تلاش برای زدودن آثارماندگارشاخصه های گذشته نیز چندان راحت نیست. آیا به تعبیر ماکسیم گوریی می شود مانند قماربازعمل کرد و برای حفظ حیثیت و به امید برد درآینده، با سردراعماق ظلمانی پرتگاه جهید؟ شاید و شاید لازم باشد برای بدست آوردن فرصت نوین، عقب نشینی هایی کرد. اما برخی ازتجدیدنظرها می تواند شرائطی ایجاد کند که درآن فعالان وعلاقمندان وپیاده نظامان جلوتراز روشنفکران و سیاست ورزان باقی بمانند وعقبگرد برایشان سخت باشد. باید مراقب بود تا ازاحتمال آسیب وزیان به گرویدگان به ما تاثیرسوء برجا نگذارد. بدین ترتیب لازمه هرتحول درچپ مهیاسازی افکارعمومعلاقمندان می باشد. غیراز این هم راهی هست؟
در مورد چپ دمکرات که توصیفی از چپ نو می باشد یادآورمی شوم، چپ دمکرات چه درخاستگاه تاریخی خود ( اروپا وآمریکا ) ودیگر نقاط هرگز یک جنبش همگن ومنسجم ازنظر اجتماعی یا سازمانی نبوده است. از این روتعریف دقیق از آن بسیار دشوار است. باوجود سردرگمی نظری چپ دمکرات درزادگاه خود، انتقال وترجمان آن به عرصه چپ ایران عمل سیاسی شتابزده ای نیست؟ آیا میتوان احتمال تاثیرگذاری چپ دمکرات درمقایسه با مقاومت چپ سنتی را تخمین زد؟ خاطر نشان سازم که طرح پرسش ها تلاش برای نگهداشت گفتمان چپ سنتی نیست وپیشاپیش از هرگونه انتساب مقاومت نسبت به گذشته را نمی پذیرم. طرح پرسش ها برای بستر سازی مناسب ومتناسب با زیست اجتماعی ایران بوده و هست. همچنانکه آگاهیم پیش از انقلاب اپوزیسیون چپ خارج کشور بخاطرهژمونی جهانی م . ل نقش کارآمد و بدون رقیبی درداخل کشورداشت، نقشی که بیشترین تاثیر را ازخود بجا گذاشت. اما برهه کنونی با دهه های گذشته قابل قیاس نیست. امروز به موازات تغییرات اپوزیسیون خارج کشور، تحول شگرفی درجامعه ودرمیان کنشگران سیاسی داخل کشور شاهد هستیم.
نکته دیگراینکه آیا متوسل شدن چپ دمکرات به گفتمان حقوق بشر، دمکراسی، فمنیسم ومسائل زیست محیطی می تواند چپ دمکرات خارج کشوربا داخل را در یک صف قراردهد؟ مضاعف بر همه چپ دمکرات در برنامه وعمل سیاسی شاخصه « آمریکا زدایی » را تبلیغ می کند، قبلا چپ، درپیکارعلیە امپریالیسم، شهرە بود. آیا تغییررویکرد چپ دمکرات دراین زمینه ، جوانان گرویده به چپ را ازپیرامون ما دورنخواهد کرد؟ شاید یکی از دلائل دورشدن جوانان، نادیده گرفتن احساسات وشیفتگی شان، به چپ وسوسیالیسم باشدکه در روند دگردیسی ازچپ سنتی به چپ دمکرات بی تاثیر نخواهد بود. بنابراین باید برای کاهش هزینه تغییر هویت تاریخی چپ چاره اندیشی کرد.
درپایان لازم است عنوان کنم که من برمداردفاع ازمیراث پافشاری نمی کنم. زیرا از یاد نخواهیم برد که زمانی ازسنن گذشتگان بهره خواهیم برد که از آنها آموختە باشیم و بە کمک آموختە هایمان توانستە باشیم، چپ دمکرات را بە یک جریان کوشندە موثر، راە سوسیالیسم وعدالت اجتماعی مجهز کنیم.
فریبرز ستاری — 18 /ابان ۱۳۹۱