ابراهیم اسکافی، دانشجوی دکتری زبانشناسی همگانی دانشگاه رازی کرمانشاه است. او مدیرمسئول یک نشریه دانشجویی به نام پنجره است که هم اکنون ماههاست علی رغم نظر شورای مرکزی ناظر بر نشریات وزارت علوم، به صورت غیرقانونی در توقیف می باشد. وضعیت نظام آموزش عالی و فضای حاکم بر دانشگاه ها، موضوع مصاحبه ما با کسی است که دولت های گوناگونی را تجربه کرده و علاوه بر فعالیت دانشجویی، در دیگر عرصه های فعالیت علمی و فرهنگی مانند ترجمه و روزنامهنگاری نیز به صورت حرفه ای کار کرده و می کند.
ـ شما به عنوان کسی که دوره های گوناگون فضای دانشجویی رو تجربه کردید، چه توصیفی از دوران فعالیت دانشجویی تان در دولت آقای روحانی دارید؟
دولت دکتر روحانی با وعدههای زیادی در مورد دانشگاه روی کار آمد. دانشجویان و دانشگاهیان هم مهمترین قشر حامی این دولت بودند. در ابتدا نیز دولت با شعار حذف دانشجویان ستارهدار و معرفی متعدد وزرای آزاداندیشی مانند آقایان دکتر توفیقی و دکتر فرجی دانا نشان داد که موضوع آموزش عالی برایش اهمیت اساسی دارد. اما متأسفانه پس از معرفی دکتر فرهادی دیگر گویا آن اهتمام قبلی از میان رفت و روند رو به بازگشت نهاد. حتی از جهاتی وضعیت بدتر هم شد، چون شعارهای دولت باعث شده بود که بسیاری از دانشجویان به پشتوانه رئیس دولت و کابینه وارد فعالیت شوند، اما متأسفانه وزارت علوم هیچگونه پشتیبانی ای از آنها نکرد. در حقیقت دولت در سطح کلان فقط اندکی گفتاردرمانی کرد، اما عملاً متأسفانه وضعیت پادگانی در بسیاری از دانشگاهها حفظ شده است. مسأله اما این است که وزارت علوم به شدت محافظهکار شده و هرچه می گذرد بر این محافظه کاری افزوده می شود.
فضای موجود در دانشگاهها پس از هشت سال دولت احمدینژاد به صورت یکپارچه در اختیار اصولگرایان قرار گرفته بود و هرچند تغییر این فضا نیاز به عزمی جدی دارد، اما متأسفانه چنین عزمی در دولت دیده نمیشود. برخی مسئولین دانشگاهی به محض این که کوچکترین صدای اعتراضی از سوی برخی نیروهای افراطی در دانشگاهها بشنوند هم کوتاه میآیند و قانون را فراموش میکنند و هم فعالان دانشجویی را وجهالمصالحه قرار میدهند و پشتشان را خالی میکنند. این وضعیت حتی از دوران دولت قبلی هم خطرناکتر است چون در دورهٔ پیشین تا حدی تکلیف دانشجویان تحولخواه روشن بود اما از دولت و وزارت علوم کنونی حرفهای متناقض شنیده میشود.
ـ حرف های متناقض؟ مثلا چه حرف های متناقضی؟
ببنید مثلاً رییسجمهور در بالاترین سطح دولت از حذف پدیده دانشجویان ستارهدار صحبت میکند اما میبینید که در همین دولت همچنان دانشجویان زیادی ستارهدار شدند. البته شاید به لحاظ کمی تغییر کرده باشد اما این پدیده از بین نرفته است. رییسجمهور دائماً از دانشجویان و دانشگاهیان میخواهد که وارد صحنه شوند و مثلاً در موضوع برجام نظر بدهند، اما در درون دانشگاهها عمدتاً فقط صدای مخالفان برجام شنیده میشود و موافقین تریبونی برای اظهار نظر ندارند. به طور کلی دائما صحبت از شور و نشاط دانشجویی میشود اما در سطح وزارتخانههای علوم و بهداشت شاهد اقدامات و تصمیماتی هستیم که فقط فعالیتهای دانشجویی را محدود و محدودتر میکند و اگر هم در جایی کوچکترین نشانهای از نشاط و تفریح دیده شود، غالبا برخورد میشود. ببینید همین بحث چندصدایی شدن دانشگاه حرف مهمی است، اما در دانشگاهها هیچ وقت محقق نخواهد شد. دلیلش هم این است که نه تنها در سطح وزارت علوم بلکه در سایر بخشهای دولت هم نوعی نگاه تبعیضآمیز نسبت به گرایشات سیاسی موجود در فعالیتهای دانشجویی حاکم است. شما اگر در بسیج یا نهادهای مشابه فعالیت کنید در دانشگاه کمتر مشکلی خواهید داشت و از بیرون هم امتیازاتی برای استخدام یا کسر خدمت یا جذب هیئت علمی و غیره دارید، اما اگر در طیف دانشجویان اصلاح طلب بخواهید فعالیت کنید هم در خود دانشگاه دچار مشکل میشوید و هم در بیرون در معرض تبعیض ساختاری هستید. اگر قرار باشد واقعاً فضای چندصدایی حاکم شود و همه حرف دلشان را بزنند، این فضای تبعیضآمیز باید تغییر کند، اما دولت تا کنون اقدام موثری در این زمینه انجام نداده است.
نکته جالب توجه این است که با وجود تبعیضی که در مواجهه با گرایش های سیاسی مختلف در دانشگاهها وجود دارد، بسیاری از فعالان دانشجویی آرمانخواه همچنان به دنبال فضایی برای فعالیت هستند و حاضرند برای بهبود اوضاع دانشگاه و کشور تلاش کنند، اما مسئولان دانشگاه منصوب همین دولت به آنها اجازه نمیدهند. برای تأسیس یک تشکل دانشجویی گاهی دانشجویان بیش از دو سال پیگیری میکنند و به نتیجه نمیرسند. تازه اگر هم نتیجه بگیرند بعد از آن معلوم نیست چه مشکلاتی داشته باشند. باز برای هر برنامهای باید دوماه با مسئولان دانشگاه چانهزنی کنند. مگر طول مدت دانشجویی چند سال است؟ این نوع برخورد یعنی این که عملاً جلوی هرگونه فعالیتی را گرفتهاند.
ـ از ایجاد مشکلات برای فعالین دانشجویی یک طیف خاص سخن گفتید. ممکن است کمی مصداقی تر صحبت کنیم؟ دلیل بروز این مشکلات چیست؟
مسأله این است که مخالفان آزادی در دانشگاه گویا در اهداف و برنامههایشان کاملاً قاطع هستند و به کمتر از پادگانی شدن دانشگاه و پایین آوردن سطح شور و نشاط دانشجویی در حد قبرستان رضایت نمیدهند. الان شما میبینید برخی نمایندگانشان در فراکسون اقلیت مجلس جدید چگونه وزیر را به دلایل واهی مثل انتشار مطلبی در یک نشریه دانشجویی با تیراژ نهایتا چند ده و یا چند صد نسخه به مجلس می کشانند، اما متأسفانه دیگر نمایندگانی که در انتخابات اسفند ماه چشم امید خود را به آنها بسته بودیم، در برابر این همه تبعیض و قانون شکنی و برخوردهای غیرقانونی و مشکلات فراوانی که برای طیف غالب فعالین دانشجویی به وجود میآید، هیچ اقدامی نمیکنند. به نظر میرسد که در سطح دانشگاه های کشور، غالبا سیاستهای بسته کردن فضای دانشگاه با سرعت و قاطعیت اجرا میشود، اما برای معکوس کردن این روند یا اصلاً ارادهای نیست یا خیلی به آرامی و به شدت محافظهکارانه عمل میشود. تداوم این وضعیت موجبات دلسردی و ناامیدی طیف غالب در بدنه دانشگاهی را فراهم خواهد کرد و در این گیر و دار قطعاً دولت مهمترین پشتیبانش را از دست خواهد داد. از نظر من مهمترین تحولی که دولت روحانی میتواند از دوران تصدیاش بر جای بگذارد و اتفاقاً نسبت به سایر تحولات سیاسی، در این مورد اختیارات زیادتری هم دارد، ایجاد دانشگاهی آزاد و مستقل است که با پشتوانه دانشگاهیان اداره شود و مدیرانش، منتخب خود دانشگاهیان باشند.
ـ این مشکلات در بیرون از دانشگاه معمولا از سوی چه نهادهایی ایجاد می شود؟ در درون دانشگاه چطور؟
از بیرون دانشگاه که معمولاً نیروهای امنیتی از شورای تأمین گرفته تا دادستانی گاهی وارد عمل میشود. نیروهای اطلاعاتی هم که از نهادهای مختلف هستند و هر کدام هم نحوه برخورد و خط مشیهای خودشان را دارند و درمواقعی وارد عمل میشوند. اما از این طرف سیستم مدیریتی داخل دانشگاه هم بسیار آشفته است. عوامل متعددی در مدیریت دانشگاه دخالت میکنند. از یک طرف برخی اشخاص در نهاد نمایندگی ولی فقیه و از طرف دیگر بخشی از فعالین در برخی تشکل های دانشجویی خاص و یا مأمورین حراست و … همگی به نوعی در رتق و فتق امور دانشگاه بر طبق میل و سلیقه خود دخالت می کنند. رؤسای دانشگاهها هم که عمدتاً انتخابی نیستند. در چنین وضعیت آشفتهای مدیریت دانشگاه با خواست جامعه دانشگاهی فاصله عمیقی دارد. گاهی نهادهای مختلف بودجههای دانشگاه را در جهات مختلف برای خنثی کردن همدیگر به کار میبرند. اگر بنا بر تشکیل دانشگاهی پویا و بانشاط باشد باید تکلیف این شکل از مدیریت در دانشگاهها حل شود. باید خود جامعه دانشگاهی در خصوص نحوه فعالیتهایش تصمیم بگیرد. در دوران سید محمد خاتمی ما شاهد شکوفایی فعالیتهای دانشجویی بودیم و در آن زمان برای هر نوع فعالیتی آییننامههای متعدد و متنوع و سخت گیرانه ای وجود نداشت که برای فعالیتها مانع ایجاد کند. در حالی که دانشگاه واقعا نیازی به این نهادهای نظارتی با شکل و شمایل کنونی و آییننامههای سختگیرانه مصوب در دولت آقای احمدی نژاد نداشته و ندارد. دانشگاه از نظر من باید به همان حالت آزاد اولیه بازگردد. آییننامهها هم باید به نحوی بازبینی شوند که نقش مچ گیرانه و بازدارنده نداشته باشند.
ـ از دخالت نهادهای بیرون از دانشگاه در امور دانشگاه سخن گفتید. منظورتان را شفاف تر می گویید؟
بگذارید مثالی بزنم. مثلا زمانی که در دانشگاهی پس از تلاشهای زیاد مقرر میشود که برنامهای برگزار شود و شخصیتی سیاسی وارد دانشگاه شود، اگر این شخصیت به جناح اصولگرا وابسته نباشد معمولاً نیروهای امنیتی یا نیروهای تندرو سیاسی محلی هشدار میدهند و تهدید میکنند. نمونهاش را زمانی که آقای مطهری به شیراز رفتند دیدیم؛ البته ایشان به هرحال علقه های جدی اصولگرایی داشتند. در مواردی هم که دانشجویان فعالیت نشریاتی یا سیاسی میکنند، در صورتی که باز هم مطابق میل جناحی خاص نباشد، بعضا به نهادهای بیرون از دانشگاه احضار میشوند که در بهترین حالت منجر به تذکر و تهدید شفاهی خواهد شد و در دیگر حالات، گرفتاریهای به مراتب شدیدتری به دنبال خواهد داشت. در کل بخواهم بگویم فضای تبعیض آلود در دانشگاه نهادینه شده است و به سختی اجازه داده میشود که از فضای تکصدایی خارج شویم؛ هم در خود دانشگاه موانع زیاد است و هم در بیرون دانشگاه.
ـ وضعیت در دانشگاه خود شما چطور است؟
در دانشگاه رازی کرمانشاه، با وجود این که بیش از دو سال از تصدی ریاست جدید دانشگاه میگذرد، به تازگی تحولاتی در معاونت و مدیریت فرهنگی به وجود آمده و کمی اوضاع سروسامان پیدا کرده است و دیگر از آن لحن تند و رفتارهای قانونشکنانه قبلی خبری نیست. اما تا پیش از این، معاونت و مدیریت فرهنگی دانشگاه در اختیار نیروهای تندرویی بود که با درخواست قانونی مجوز فعالیت برای تشکلهای جدید موافقت نمی کردند و حتی سه نشریه دانشجویی را هم بی دلیل توقیف کردند. در دوره جدید اما تقریباً تمام روندها در حوزه معاونت فرهنگی قانونمند شده است، ولی خب هنوز مشکلات گذشته بعضا جبران نشده و هم چنان میزان دخالت ها در امور کاری معاونت فرهنگی، بسیار زیاد است. انشاالله که با تداوم فضای فعلی حاکم بر مدیریت فرهنگی، بتوانیم به تدریج ازفضای تکصدایی در دانشگاه خارج شویم و همه طیفها بتوانند فعالیت کنند و شاهد شور و نشاط دانشگاهی باشیم.
ـ انتظار شما به عنوان یک فعال دانشجویی از دولت آقای روحانی چیست؟
امید این بود که با آن ایستادگی که دولت در ابتدای کار بر سر انتخاب وزیر علوم در برابر آن مجلس اصولگرا انجام داد، زمانی که ترکیب مجلس تغییر کرد و مخالفان دولت از مجلس خارج شدند دولت همان گزینههای اصلی خودش را به وزارت علوم بازگرداند یا لااقل در سیاستهای وزارت علوم کنونی تغییرات اساسی بدهد، اما متأسفانه مدت زیادی از آغاز به کار مجلس جدید میگذرد و ما شاهد هیچ گونه اقدامی از سوی دولت نیستیم. جالب است که حتی سه وزیر دیگر تغییر کردند، اما وزیر علومی که در یک شرایط ویژه اضطراری سر کار آمد، همچنان دست نخورده باقی مانده است. گویی دولت دیگر از شعارها و اهدافش در عرصه آموزش عالی دست کشیده است، وگرنه واقعا میزان قانون شکنی و یا عدم انطباق با شعارهای دولت در کدام وزارتخانه بیش از وزارت علوم بوده است؟
ـ در پایان اگر حرفی دارید بفرمایید؟
فقط اینکه می خواهم به عنوان یک فعال دانشجویی که دوره های مدیریتی گوناگون را تجربه کرده ام، بگویم که متأسفانه دولت روحانی هیچ گونه تلاش جدی برای بهبود وضعیت مدیریت در دانشگاهها تا کنون انجام نداده است. تنها اقدامی که کرد، این بود که برخی رؤسای گذشته را تغییر داد. رؤسای جدید هم که به ندرت تحولی ایجاد کردهاند.