باید به دانشجویانی که به تازگی برای آغاز فعالیتهای سیاسی، اجتماعی و… در دانشگاه اعلام آمادگی کردند حق دهیم که نخستین مسئله ذهنی آنها هزینه های فعالیت در دانشگاه باشد. طی چند سال اخیر به دلیل بالارفتن هزینه های فعالیت دانشجویی، کمتر کسی را می توان یافت که با همان طراوتی که از دانشجویان دهه ۵۰ تا اواسط دهه ۷۰ انتظار هست به فعالیت دانشجویی بپردازد، و مطالبات خود را در چارچوب دانشگاه و انجمنهای دانشجویی پیگری کند. اصلی ترین مشکل در این شرایط عدم تولید نیروهای پرصلابت و با انگیزه برای فعالیت دانشجویی است و این مسئله تا جایی ادامه پیدا می کند که شاید چندین سال خلا فعال دانشجویی در دانشگاههای قدیمی و حتی دانشگاههایی که به تازگی حرکت خود را آغاز کرده اند گریبانگیر مطالبات دانشجویی شود.
اگر کمی از حافظه خود کمک بگیریم درمی یابیم که دانشگاه و فعالین دانشجویی همواره در شرایطی به مسیر خود ادامه دادند که از کمترین پشتیبانی مادی و معنوی از سوی مردم، احزاب هم سو و… برخوردار بودند، و از سوی دیگر همیشه بیشترین انتظارات برای پیشبرد مباحث اعتراض آمیز در جامعه از همین قشر دانشجو بوده است که متاسفانه جنبش دانشجویی تا آنجایی در گیر مطالبات آرمانی و شاید دور از دسترس شده است که با انحراف چند درجه ای از آنچه که هدف و ظرفیت متناسب با فعالیت دانشجویی دنبال می کند دور شده است.
بالارفتن هزینه ها، بسته شدن فضای فعالیت در دانشگاه و انحصاری شدن نهادهای دانشجویی از سوی دولت و حاکمیت بخشی از شرایط فعلی فعالیت دانشجویان منتقد در دانشگاههاست که صحبتهای زیادی درباره چگونگی حفظ یکپارچگی و صلابت جنبش دانشجویی در این شرایط شده است.
دانشجویان مثل هر قشر دیگری از جامعه، از تفکرات و اندیشه های مختلف و متفاوتی در حوزه های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و حتی مذهبی برخوردارهستند اما همانطور که مثل اقشار دیگر از نوعی تنوع اندیشه ای برخوردار است، از نظر منافع صنفی و مطالبات مربوط به حوزه دانشجویی، نمی توان تعارضی بین دیدگاه های اعضای خانواده دانشگاه مشاهده کرد. افزایش کیفیت آموزش، کاهش هزینه های تحصیل، بالابردن فرصتهای شغلی برای فارغ التحصیلان، انتخابی شدن روسای دانشگاهها، نوع پوشش دانشجویان، اخراج اساتید، سهمیه دانشجویان، تفکیک جنسیتی در دانشگاه، اسلامی کردن علوم انسانی، افزایش کیفیت غذا و دهها مورد دیگر را می توان از مهمترین مسائل مشترک میان دانشجویان سراسر ایران دانست که متاسفانه به جز چند مورد که آنهم ریشه های سیاسی دارد، توسط تئوریسین های جنبش دانشجویی و کسانی که سابقه فعالیت تشکیلاتی در این زمینه را دارند مورد بحث و پیگیری مناسب قرار نگرفته است.
اگر بپذیریم که ماهیت جنبش دانشجویی، یک جنبش آرمانگرا، مطالبه محور و پیشرو در جامعه است، یکی از اصول پیشرو بودن، در ابتدا برطرف کردن نیازها و پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان است. جنبش دانشجویی را باید با جنبش هایی نظیر جنبش کارگری، جنبش حقوق زنان و از این دست جنبش های اجتماعی و سیاسی مقایسه کرد، چرا که اصولا جنبش ها از تعلق خاطر به گروههای سیاسی از جمله احزاب به صورت رسمی گریزان هستند و از سوی دیگر شرط لازم برای اینکه به یک روند اجتماعی یا سیاسی جنبش اطلاق کنیم، حضور فیزیکی افراد در پیشبرد و بیان و پیگیری مطالبات آن قشر از جامعه است؛ بنابر این جنبش دانشجویی نیاز دارد، بر توسعه منابع انسانی خود در دانشگاهها سرمایه گذاری کند اما این پرسش در این شرایط به ذهن خطور می کند که با وجود هزینه های بالا چگونه می توان دانشجویان مستعد و منتقد را برای حضور در عرصه پیگیری مطالبات مجاب کرد؟
پاسخ من به این پرسش این است که: پیگیری مطالبات صنفی هزینه کمتری دارد، بنابراین می توان با تغییر اولویت های جنبش دانشجویی، زمینه توسعه منابع انسانی را برای پیگیری مطالبات دانشجویی فراهم آورد.
در حال حاضر اصلی ترین اولویت جنبش دانشجویی را میتوان بازشدن فضای جامعه، احترام حداقلی حاکمیت به اصول دموکراسی، به رسمیت شناختن و احترام به حقوق شهروندی شهروندان، آزادی مطبوعات و… . همه این موارد از عمده مسائلی است که بالغ بر ۱۰۰ سال است مردم ایران در پی آن هستند که نتایج این پیگیری امروز برای همه ما روشن و آشکار است. بنابراین هر عقل سلیمی به این نتیجه میرسد که با توجه به شرایط آسیب پذیر و ناپایدار دانشجویان، نیاز است که خلا مطالبات صنفی دانشجویان در عرصه فعالیتهای دانشجویی بیش از گذشته پر شود و کسانی که در این زمینه صاحبنظر هستند، استراتژی جدید جنبش دانشجویی ایران را برای تضمین حیات و بدست آوردن پویایی مورد نظر، تبیین و پی ریزی کنند.
مسئله قابل توجه دیگری که امروز گریبانگیر فعالیت دانشجویی است، ادبیاتی است که نشان از سیاست زدگی دانشجویان و متقاضیان فعالیت دانشجویی دارد. اگر همین امروز در یکی از دانشگاههای تهران یا شهرستانها، اطلاعیه ای برای تحصن دانشجویان در اعتراض به انتصابی بودن روسای دانشگاهها پخش شود، می توان مطمئن بود که نیمی از دانشجویان اصولا از علت برگزاری این تحصن آگاهی پیدا نمی کنند یعنی نمی توانند متوجه شوند که اصولا انتصابی یا انتخابی بودن رئیس دانشگاهشان به چه معنی است. درصد زیادی از دانشجویان نیز تصور می کنند که بعد از تحصن امروز قرار است که از رئیس جمهور تا بقیه مسئولان کشور و دانشگاه مورد اعتراض، هتاکی، توهین و… قرار بگیرند و درنهایت هم شعار مرگ بر دیکتاتور و… در فضای دانشگاه طنین انداز شود. طبیعی است که با وجود این نگاه سیاست زده به هرگونه تحرک دانشجویی در فضای دانشگاه از سوی دانشجویان، نمی توان انتظار داشت که به مناسبت ۱۶ آذر تعداد زیادی از دانشجویان در فضای دانشگاه به برگزاری برنامه اعتراضی بپردازند.
جنبش دانشجویی نیاز دارد که تصویری نو از فعالیت دانشجویی در دانشگاهها ترسیم کند، تصویری برخاسته از مطالبات صنفی دانشجویان که محدود به دانشجویان بسیجی، حزب اللهی، اصلاح طلب، چپ، لیبرال و.. نمی شود و از آنجایی که مدیریت دانشگاههای کشور آئینه تمام نمای مدیریت کلی کشور است، بنابر این اعتراض و پیگیری مطالبات دانشجویی تلنگر مورد نظر به مدیران اجرایی کشور را نیز موجب می شود.
پیگیری مطالبات صنفی دانشجویان در بیشتر موارد نیازی به برگزاری برنامه های اعتراضی تحصن محور ندارد، اگر تعداد زیادی از دانشجویان بتوانند با ترسیم نقشه راه، و ایجاد پکیجی متشکل از روشنگری، رایزنی و حصول نتیجه به پیگیری مطالبات دانشجویان بپردازند، علاوه بر کاهش هزینه های فعالیت در دانشگاه میتوان امیدوار بود که باب گفت و گو و تعامل و رایزنی با نهادهای مربوط بیشتر باز شود تا اینکه همواره کوچکترین مطالبات جنبش دانشجویی به بهانه اعتراضات خارج از متعارف از سوی نهادهای مسئول مورد هجوم سرکوب قرار بگیرد، بنابراین شرایط امروز جنبش دانشجویی و رخوتی که گریبانگیر این قشر پویا و فعال جامعه شده است، ایجاب می کند که اصالت جنبش دانشجویی با پیگیری مطالبات صنفی سنجیده شود تا در ادامه و در دوران بهار فعالیت دانشجویی که در آینده دور یا نزدیک روی خواهد داد، دانشجویان بتوانند در مسیر مستقیم دموکراسی خواهی نیز فعالیت و نقش داشته باشند، هرچند که پیگیری مطالبات صنفی نیز به نوعی زیر مجموعه مطالبات عمومی جامعه خواهد بود.
نکته قابل تامل دیگر در استراتژی جدید جنبش دانشجویی، پرهیز از حرکتهای رادیکال و همچنین توسعه فرهنگ استفاده از چانه زنی مستقیم با نهادهای مسئول باشد. این چانه زنی مستقیم به معنای پذیرفتن پیش شرط های نامتعارف از سوی دانشجویان نیست، بلکه به نوعی نشان دادن موضع مسالمت جوی جنبش دانشجویی و همچنین گذاشتن فرصت گفت و گو و مصالحه در اختیار نهادهای مسئول است.
اگر در این شرایط نهادهای مسئول در دانشگاه و حتی نهادهای امنیتی و انتظامی خارج از دانشگاه قصد برخورد با این مطالبات دانشجویی را نیز داشته باشند، می توان این مسئله را اتمام حجت نهادهای انتظامی با دانشجویان دانست و به نوعی بیانگر این مسئله است که دلیل برخورد نهادهای امنیتی با دانشجویان معترض صرفا خارج از چارچوب بودن اعتراضات یا ماهیت سیاسی اعتراضات دانشجویی نبوده است، بلکه اینهمه دانشجوی محروم از تحصیل صرفا به دلایل سلیقه ای و شخصی عده ای معدود دچار هزینه های زندان و محرومیت از تحصیل شده اند.