در ماههای اخیر، مجددا پوشش زنان و روابط دختران و پسران ، موجبات نگرانی برخی از شخصیت های سیاسی و مذهبی و البته متعصبین و متشرعین را فراهم آورده و اصرار دارند تا با چسباندن آن به تئوری جنگ نرم و قلمداد نمودن لباس و رفتار زنان به عنوان توطئه بیگانگان ، آن را به مثابه تهدیدی جدی برای موجودیت نظام جلوه دهند. در سایه این توجیه، زن بودن به طور بالقوه، یک خطر به حساب می آید و برای پیشگیری از به فعلیت درآمدن تهدید ،مقابله با آن ضرورت می یابد. از این رو، برای مقابله با این تهدید، هرگونه تعدی به حقوق و آزادی های فردی زنان مشروع شمرده شده و پوشش زنان زیرنام مبهم و مشکوک بدحجابی دستاویزِی برای فشار و خشونت هر چه بیشتر بر زنان می گردد.
همه ما می دانیم ،آنچه که اکنون به عنوان بدحجابی شناخته می شود ،کوشش و در واقع ابتکار زنان و دختران ایرانی برای فرار از سختگیری سی ساله برای تحمیل یک نوع پوشش به زنان است و انتخاب روسری و مانتو رنگی ، واکنشی است آگاهانه به اجبار پوشش سیاه و مقنعه حکومتی. دولت انقلابی در سی سال پیش، با بهره گیری از جو انقلابی و ابهام موجود در فضای سیاسی جامعه به زور مجازات ، حق انتخاب پوشش را از زنان سلب نمود و توانست بی حجابی را از فضای عمومی جامعه ایرانی حذف کند، و با برخورد خشونت آمیز با زنان مخالف حجاب، آنان را وادار به پذیرش قانون حجاب نماید.
در سالهای بعد، عدول از لباس تعیین شده توسط حاکمیت ، به بدحجابی تعبیر شد و این بار، مسئولان به تکاپو افتادند تا زنان را به فضای سالهای نخست انقلاب بازگردانند. طرح حجاب و عفاف و طرح ارتقاء امنیت اجتماعی از طرحهایی است که برای این منظور بکار گرفته شده اند. برای پیشبرد این طرح ها و به منظور سلب کامل حق آزادی پوشش از زنان این روزها راهکارهای متنوع و مختلفی از سوی شخصیت های سیاسی و مذهبی ارایه می گردد که وجه مشترک همه آنها ، تحدید زنان و برخورد هرچه شدیدتر با آنان است. در میان این راهکارهای ارایه شده آنچه قابل تأمل است کمرنگ شدن جنبه های تشویقی و تبلیغی، و توسل به اعمال زور و رویه های خشن وسختگیرانه برای تغییر پوشش زنان است. یکی نمره را ابزار فشار بر زنان برای رعایت حجاب مناسب می داند و می خواهد گزینش دانشجو بر اساس نوع پوشش او صورت گیرد. دیگری می خواهد اجبارِ حجابِ جدید از ادارات و وزارتخانه ها شروع شود و یکی دیگر بیمارستان و دانشگاه را بهترین آغازگاه طرح حجاب بر می شمارد.
برخی از دانشگاهها دست به کار شده و کمیته های انضباطی، دانشجویان دختر را فراخوانده و مبادرت به صدور احکام تعلیق و محرومیت از تحصیل می نمایند. پلیس موسوم به گشت ارشاد در خط مقدم جبهه جنگ با آزادی پوشش زنان در خیابان ها شده و از زنان به عنوان مانکن های خیابانی یاد می شود.
این طرح تنها به پوشش زنان محدود نمی شود و آنگونه که از اخبار بر می آید ، برخورد همه جانبه ی علیه حقوق زنان در حال شکل گیری است. یکی دیگر از راهکارهای ارائه شده برای تحمیل پوشش دلخواه حاکمیت به زنان و محدود کردن آزادی های فردی، راهکار شورای فرهنگی اجتماعی زنان است که مقابله با تجردگرایی، مهاجرت بی رویه و توسعه بومی سازی در دانشگاهها را برای ترویج عفاف و حجاب موثر دانسته است. تفکیک جنسیتی در دانشگاهها و دیگر اماکن تعاملات اجتماعی زنان و مردان، نظارت بر زندگی و مناسبات خصوصی افراد، نسبت یابی جوانان (دختر و پسر) نیز از دیگر راه های نجات کشور از توطئه جنگ نرم هستند که یکی پس از دیگری به عنوان راهکار پیشنهاد می گردند.
به نظر می رسد مغزهای متفکرِ نگرانِ حجاب و عفاف، قدری در محاسبات خود اشتباه کرده اند. اشتباه بزرگ آنان، نادیده گرفتن تغییرات جامعه و نیز تغییرات صورت گرفته در وضعیت زنان است. آنها گویا چشم خود را بر بسیاری از واقعیت ها بسته اند و نمی خواهند بپذیرند که جامعه سال ۸۹ متفاوت با جامعه سال ۵۹ است و زنان امروز همان زنان سی سال پیش نیستند. امروز چشم جامعه به بسیاری از واقعیات باز شده و آن تب تند انقلاب فروکش کرده است. زنان امروز، زنان تحصیلکرده و دانشگاه رفته هستند که اندک اندک به حقوق خویش آگاهی یافته و تبعیض جنسیتی را با تمام وجودشان لمس و درک کرده اند. امروز دغدغه زنان، رسیدن به برابری جنسیتی و برخورداری از حقوقی متناسب با شأن و منزلت انسانی شان است. زن امروز چون و چرا می کند، به تبعیض هزاران ساله اعتراض دارد و حقوق اش را مطالبه می کند. زن امروز نمی خواهد خود را موجودی وابسته و سربار که نیازمند قیم و سرپرست است بداند. زن امروز ایرانی می خواهد در همه عرصه ها حضوری برابر با مردان داشته باشد هرچند هنوز با خیره سری و سماجت این حقوق از او دریغ می شود و روز به روز موانع بیشتری برای او تراشیده می شود. زن امروز می خواهد آزاد باشد چه در انتخاب پوشش، چه در ازدواج و طلاق و چه در کار و فعالیت های اجتماعی. مخالفان حقوق زنان اگر چشم بگشایند خواهند دید که اندرونی های سنت، فروریخته اند و زنان به دنبال هوای تازه و آزاد و برای استنشاق ارزش های برابری بیرون آمده اند! زنان را نمی توان به پستوی خانه فروکشاند و در پشت حجاب اجباری و مورد پسند مسئولان پنهان کرد. واقعیت را باید پذیرفت زمان به عقب باز نمی گردد.