سالهاست صادق زیباکلام از نبود رهبری واحد و ساختار واحد در میان اصلاح طلبان می گوید. او معتقد است کە آزادی و دمکراسی باید استراتژی آنها باشد. البتە این نقد از جانب فعالان سیاسی و مدنی دیگری هم مطرح بودەاست، نقدی کە هیچگاە در عمل بە واکنش کافی و وافی بویژە در عرصە عملی از طرف اصلاح طلبان منجر نشدەاست.
بە نظر می رسد اصلاح طلبان برای فائق آمدن بر این معضل بە موضع گیری های موقتی و مرحلەای پناە می برند. بعنوان نمونە در آستانە انتخابات ریاست جمهوری در سال ١۴٠٠، از حالا از طریق احزاب و نهادهای خاص خود سعی در ایجاد اجماع دارند، بطوری کە بتوانند هم بر تصمیمات شورای نگهبان تاثیرگذار باشند، هم فضای لازم در کشور را فراهم کنند و هم بتوانند نهایتا بر سر فرد واحدی بعنوان کاندیدای خود بە توافق برسند.
اینکە چرا انتقادات افرادی مثل زیباکلام کارساز نیست را باید خود اصلاح طلبان توضیح دهند. اما بە نظر می رسد علیرغم وجود احزاب و نهادهای گوناگون منتسب بە اصلاح طلبی در سطح کشور، هستە سخت قدرت نسبت بە وحدانیت آنها حساس باشد و اصلاح طلبان هم با توجە بە این موضوع از فراروئی خود بە چنین حدی از سطح برآمد سیاسی خودداری می کنند، یا اینکە واقعا اختلاف و تشتت در میان این جریان فراتر از آنیست کە تصور می شود. این امر آنگاە واضح می شود کە بعنوان نمونە در انتخابات مجلس یازدهم مشاهدە شد بعضی از افراد و تشکلهای این جریان در آن شرکت کردند و دیگران نە.
اگرچە در جریان اعتراضات آبان ماە با شعاری کە معترضین سردادند و از پایان ماجرای اصولگرائی و اصلاح طلبی گفتند، اما کماکان در سطح حکومتی این دو جریان هستند کە در نهایت روند رویدادها را رقم می زنند، البتە با وزنە سنگین تری کە جریان اصولگرائی و راست افراطی درون آن بدست آوردەاند. وزنەای کە ناشی از رویگردانی مردم از صندوقهای رای و نیز عهدشکنی آمریکا در دوران ترامپ راجع بە برجام بود.
پس از پیروزی بایدن و دمیدن باد موافق بە بادبان دولت روحانی و نیز تمایل عمومی آمریکا در پیشبرد مذاکرات با جریان اصلاح طلب و میانەرو در جمهوری اسلامی (البتە اگر در این دورە تغییری در نگاە حاکمیت در آمریکا ایجاد نشود)، امیدی در جریان اصلاحات برای برگردانیدن ورق بە نفع خود در انتخابات سال آیندە ایجاد شدەاست.
اما کماکان این سئوال زیباکلام باقیست کە در نبود فقدان استراتژی و ساختار واحد، در صورت پیروزی اصلاح طلبان آنها می خواهند چکار کنند؟ آیا می شود با همان منشهای کجدار و مریز با شرایط بشدت بحرانی کشور روبروشد؟