از آتش گذشت
گذشت؟
گناهى نکرده بود.
بگذریم؟
از آتش؟
مى گذریم
گناهى نکرده ایم.
ندیدى؟
ما که ماهواره نداریم.
چگونه؟
رو به مردمان ایستاده بود؛
پیش تر که بگذرد:
اندوهتان مباد!
مهربانان!
دل نگرانى هم
خواهم گذشت.
سیاوَش از آتش گذشت.
روسیاه که نبود؟
نه، رنگ دود بود نشسته به رخسار
سرخى آتش
به جامه ها
دیدى؟
که گذشت؟
نه، رنگ هاشان پریده بود
روسپید که نبودند؛
ارباب هاى مست
سیاوش که گذشت؛
شکوه شاه و شحنه شکست.
□
“شادان شاد، شاد، شاد
شادان شُود، شُود، شُود١
شادان شید، شید، شید
شاد
شُود
شید.”٢
خواهیم گذشت.
مى گذریم؟
بگذریم.
بچه ها!
بى چیزى به جاى خود
ناچیز که نیستیم
لباس عید نداریم به دَرَک!
همه سرخ بپوشیم.
مثل سیاوش؛
رخساره ها همه سیاه
□
دختران دست افشان:
“بله و بله، بعله دیگه
بله و بله، بعله دیگه”٣
پسرها دسته دسته:
– “ابراب خودم سام بلى بلیکم
ابراب خودم سرتو بالا کن.” ۴
– “نفس باد صبا
مشک فشان
خواهد شد.” ۵
– بله و بله، بعله دیگه
بله و بله، بعله دیگه
– عمونوروزه
سالى یه روزه
“عالم پیر
دگرباره
جوان خواهد شد.” ۶
– بله و بله، بعله دیگه
بله و بله، بعله دیگه
□
آخرین خبر!
آخرین خبر!
سیاوَش از آتش گذشت.
آخرین خبر!
بچه هاى سیاوَش از آتش گذشتند.
خبرنگارها و دوربین ها
نوشتند و نشان دادند:
رنگ رخساره ها همه سیاه؛
روسیاه که نیستند.
ارباب ها همه رنگ پریده
روسپید که نیستند.
ارباب ها “ابراب” شده اند.
بله و بله
باد صبا
سالى یه روزه
مشک فشان
عمو نوروزه
جهان جوان
بعله دیگه
خواهد شد.
١) شُود؛ بر وزن سود، رود، دود.
٢) فریادْشادى؛ سرودى که پیش آهنگان میخواندند.
٣) قدیم ها براى آموزش تمبک و وزن قطعه ها از چنین مثال هایى استفاده مى کردند؛ مثلاً وزن شش هشتم یا عامیانه ى آن “شیش و هشت” را این گونه آموزش مى دادند: “بله و بله، بعله دیگه”.
۴) ترانه ى عامیانه اى که عمونوروزها یا همان حاجى فیروزها مى خوانند.
۵ و ۶) برگرفته از غزل حضرت حافظ