نفرین ابدی بر تو و دوستانت که کارگران
را در گیسوی بلندِ یلدا، راهی زندان کردید.
در هیاهویِ هرزگی و بیدادِ گزمگان،
جغد پیر، بیهوده بال میزند
در امتداد ظلمت
و برگریزان باورهای در احتضار
از فراسوی کرانهها
خورشید رخ مینماید
نور میبارد بر پهندشت شقایقها.
نیروی کار امروز به میدان آمده، و زنجیرها را گسسته است: زنجیر کارِ مزدوری، زنجیرِ اسارت بهرهکشان بر گردنش و
بهرهبرداری آنان از ارزش افزودهی کارش، بهره کشیِ بیرحمانهِی رانتخواران نوکیسه از نیروی کار که حقوق ناچیز کارش را هم از آن دریغ میدارند.
امروز همان شبح که در آسمان فرانسه دیگربار به گردش درآمده و ستون و پیکرهی سرمایهداری را به لرزه درآورده، در ایران نیز، در صفوف فشردهی کارگران فولاد اهواز و نیشکر هفت تپه و… به حرکت درآمده است. سرنوشت این نیرو با چپاول حاصل کار آن در سراسر جهان سرمایه، گره خورده است. چرخِ سرمایه به دست و مغز کارگر به گردش درمیآید تا هر آنچه را که نیاز انسان است برای فروش در عرصهی تبادل پول و کالا در بازار عرصه و تقاضا بیافریند و ارزش افزودهی کار را یکجا به جیب سرمایهدار سرازیر کند و سرمایه با انباشت آن، راه فراملیتی شدن را بگشاید و با دستان غارتگر و خون آلود بهرهکشان، بازتولید سیریناپذیر سود را همچنان بر پیکرهی ثروت غولآسای آنان بیفزاید. قانون مسلم و آشکار این نظام ستمپیشه است که مفهوم واقعی زیست انسانی را از انسان باز ستانده است.
کاشف خصلتهای ستمگرانهی این نظام، (در مانیفست) منش ضدانسانی آن را کاویده است. و ما امروز، در هر نقطهی جهان که سرمایهی مافیایی و انحصاری در آن حاکم است، آثار ستم و بردگی نوین آن را از پس فاصلهی موجود میان گسلهای آشکار تاریخ، درمی یابیم و شاهدیم.
*************
بر سر برادرتان ستم رفته
و شما پلکها را بر هم مینهید؟
ستمدیده نعره میکشد و شما
لب از لب نمیگشایید.
برتولدت برشت
یک ماه کار مداوم در مقابل دستمزدی که فقط با آن میتوان زنده ماند و نفس کشید و نشانی از زندگی که درخور نام زندگی باشد در آن نمیتوان یافت. زندگی زمانی رنگ میبازد که ۵ ماه حقوق ناچیز کارگران را به یغما برند؛ هنگامی چهرهی فقر عریان بیش از هر زمان آشکار میشود که کارگران در تأمین بدیهیترین نیازهایشان درمانند. غرورها فرو میریزد و کارگران، زبان در کام کشیده، به خیابانها میآیند تا دو چهره را همزمان آشکار کنند: از سویی فقر و درماندگی اعضای شریفترین طبقه را که مهر حقانیت خود را همچون داغ ننگ بر پیشانی ستمپیشگان حاکم میکوبد؛ و از سوی دیگر رژیمی سراپا فاسد را که حامی سوداگران و شبکههای مافیایی غارتگر، و بازتولید کنندهی آنهاست و دستشان را در غارت و بهرهکشی باز گذاشته است. کارگران و زحمتکشان، جریانهای سیاسی و طبقات اجتماعی مردمی، هر یک به قدر واکنشی که در این آوردگاه نابرابر از خود نشان میدهند، جوهر و عیار واقعی خود را نمایان میکنند.
از یک سو کارگران و نمایندگان واقعیشان در چارچوب سندیکاها با حمایت و اعلام همبستگی خصلت طبقاتی خود را آشکار کردند و از سوی دیگر نیروها و سازمانهای چپ و مردمی، به ویژه دو حزب چپ برخوردار از پیشینهی طولانی، حزب چپ ایران (فدائیان خلق) و حزب تودهی ایران، به گونهای پیگیر و مستمر، همدلیشان با آنان را با انتشار تبلیغات گسترده نشان دادند.
در این میان نقش اصلاحطلبان گواهی بارز بر روحیهی محافظهکارانه و چشم بربستنشان بر این نبرد طبقاتی بود. ایشان مهر سنگین سکوت بر لب زدند و این حقیقت خودناخواسته همگراییشان را در چالش عدالتطلبانهی کارگران با حاکمیت ارتجاعی و ضدکارگری آشکار کردند. ایشان که خود را مدافعان دمکراسی و مردمسالاری میدانند و مینمایانند، ماهیت دمکراسی لیبرال صوری خود را در بیتوجهی به مطالبات کارگران و زحمتکشان نشان دادند.
اما نکتهی مرکزی این چالش چگونگی برخورد حاکمان است. آنان در مقابل خواستهی بحق کارگران به نیروهای نظامی و امنیتی متوسل شدند و با دستگیری شبانهی کارگران نشان دادند هیچ تغییری در سرشت و عملکردشان پدید نیامده است؛ و نظام ولایت فقیه همچنان حامی سرسخت غارتگران و مافیای خصولتی در مقابل زحمتکشان است.
امروز کارگران شرکت ملی فولاد و طرح نیشکر هفت تپه پیشتازان جنبش کارگری کشور هستند و همبستگی با آنان و فراهم کردن راههای همیاری با این پیشتازان خستگیناپذیر در واحدها و کارخانههای دیگر از مهمترین وظیفههای کنونی مردم دربند کشور ماست که نمیتوان و نباید از آن غافل ماند.
مبارزه برای آزادی کارگران زندانی و دفاع از حقوق معوقهی کارگران و مبارزه در راه جلوگیری از ادامهی خصوصیسازی، مهمترین وظیفهی همهی نیروهای ملی و مترقی است که هم اکنون نباید از هیچ کوششی در این راه دریغ نورزند.
رحمان ۲۷ / ۹ / ۱۳۸۹