ابداع جشن نوروز را در دوران فرمانروایی جم می دانند. بیرونی در “آثار الباقیه” این روایت را چنین نقل کرده
است: جمشید بر گردونه ای فرمان داد تا دیوان از کریستال بسازند. چون در گردونه نشست، دیوان آن را برداشتند و جمشید را با آن در یک روز از دباوند به بابل بردند. مردم با شگفتی شاه خود را که پروازکنان در آسمان چون خورشید می درخشید نظاره می کردند تا آنجا که باورشان شد که در یک زمان در آسمان دو خورشید وجود دارد. این واقعه در روز اورمزد از ماه فروردین رخ داد. مردمان پیرامون تخت او گرد آمدند و گفتند: “این روزی نو یا روز نو یا نوروز است.”
بابلیان از دورانهای بسیار قدیم روز اول سال را عموماً در اعتدال بهاری جشن می گرفتند. این جشن را بابلیان “زگموگ” می نامیدند و آن را به افتخار خدای “مردوک” به سرور می پرداختند. در این روز خدایان در مقابل خدای زمین و آسمان متواضعانه ایستاده و خم شده اند چنان که سرنوشت و حوادث بشری را تنظیم می کرد.
این نکته را “بروکلمان” بدان توجه کرده در میان فرقه ای از مردم کرد درسرزمینهای کردنشین و ارمنی نشین بنام “ایزدیها” که به غلط آنان را “یزیدی” می نامند و “شیطان پرست” می خوانند، وجود دارد. در میان آنان بازمانده هایی از التقاط دینی آسیای مقدم که قبلاً از آنجا آیینهای گنوسی مندایی و مانوی بیرون آمده و حفظ شده است”. ایزدیان روز اول سال را “سر سال” می نامند. در باور “ایزدیها” خداوند در کنار دیگر پیامبران و ملازمان قرار می گیرد و به یکی از خدایانی که به زمین خواهد آمد “پروانه ای” می دهد و توان انجام هر کاری را به و وامی نهد (۱). “گیامیل” ایتالیایی در ترجمه ای از منبع سریانی دیگری این تفویذ قدرت بر روی زمین را “اجاره” به مدت یک سال از جانب خداوند به نماینده اش می داند: آنگاه تحصیلدار برمی خیزد و نگاهی بر چهار گوشه ی جهان می افکند و خطاب به مردمان می گوید: “ما کردار و ثواب شمارا برتر از نماز و روزه های شما ارج می نهیم.”
بروکلمان علاوه بر مفهوم اساطیری جشن سال نو با “زگموگ” در میان “ایزدیان” حضور زنان را در سه روز مانده به آغاز سال نو بر سر گورها و تقسیم گوشت میان فقرا جهت “روان درگذشتگان” با جشن “عید فرالیا”در میان رومیان و تصور روز رستاخیز در میان سامیان پیوستگی قایل است.
تصور حضور و اجتماع خدایان در میان “بابلیها” و “ایزدیها” با اجتماع خدایان به ریاست اهورامزدا در فصل دوم وندیداد قابل مقایسه است. نیز شباهتهایی میان این جشن ایرانی-بابلی (سکیا sacaea) از سویی و از سوی دیگر جشن یونانی “کرونیا” و “ساتورنالها”ی رومیان وجود دارد. موضوع اصلی در این مراسم معمولاً جشن برداشت محصول و برکت در کشت و کار کشاورزان است.
حتا جشن “پوریم” در میان یهودیان و چهارچوب ایرانی افسانه ی “استر” این حدس را به وجود می آورد که این جشن از طریق ایرانیان به یهودیان رسیده است. بیشتر آشورشناسان “زگموگ” را با “سکیا” یکی می دانند، که جشنی بابلی-ایرانی است. در این جشن اربابان نقش بردگان و بردگان نقش اربابان را بر عهده می گیرند. مثلا یک زندانی محکوم به مرگ را قبل از اجرای حکم با پوشانیدن لباسهای عجیب به صورت شاه در می آوردند و او آزاد بود که دست به هر افراط کاری که می خواست بزند. (۲)
نظام الملک وزیر مشهور سلاطین سلجوقی نکته ای را در باره ی جشن نوروز ساسانیان ضبط کرده است که به بهترین وجه رسم قدیم “سکیا” را منعکس می سازد؛ رسمی که اربابان نقش بندگان و بالعکس را ایفا می کردند: “چنین گویند که رسم ملکان عالم عجم چنین بوده است که روز مهرگان و روز نوروز پادشاه مر عامه را بار دادی وهیچ کس بازداشت نبودی و پیش به چند روز منادی فرمودی که بسازید فلان روز را تا هر کسی شغل خویش بساختی و قصه ی خویش بنوشتی و حجت خویش به دست آوردی و خصمان کار خویش را بساختندی و چون آن روز بودی منادی ملک از بیرون در بایستادی و بانگ کردی که اگر کسی مر کسی را باز دارد از حاجت برداشتن در این روز ملک از خون او بیزار است. پس ملک قصه های مردم بستدی و همه پیش بنهادی و یک یک بنگریدی اگر آنجا قصه ای بودی که از ملک بنالیده بودی موبد موبدان را بر دست راست نشانده بودی، و موبد موبدان قاضی القضات باشد به زبان ایشان، پس ملک برخاستی و از تخت بزیر آمدی و پیش موبد دو زانو بنشستی گفتی و نخست از همه داوری ها داد این مرد از من بستان و هیچ میل و محابا مکن” (۳). این مراسم که اکنون در منطقه ی کردستان بدنبال چند وقفه که در طول سالیان متمادی بر اجرای آن پیش آمد، مرسوم و اجرا می شود و “میر میران” یا “میر نوروزی” خوانده می شود. شرکت تمامی مردم اعم از دارا و ندار در آ ن معمول است. در اولین چهارشنبه نوروز مسئول ابلاغ و اجرا بنام “گوپال زوین = گرز نقره ای” هییت اجراییه ی مراسم میر نوروزی را بنام می خواند و آن گاه امیر با لباسی عالی وتاجی مکلل بازوبند و کمربند مزین به جواهرات سوار بر اسبی راهوار در پیشاپیش دسته های مختلف مردم همراه با هییت اجراییه ی جشن به سوی دارالحکومه ی شهر حرکت می کرد و با کبکبه و طمأنینه حاکم اصلی را خلع می کرد وخود به جای او می نشست و حاکم دولتی نیز به احترام این سنت ملی و مردمی دستگاه قدرت حکومتی را در اختیار این حاکم میر نوروزی قرار می داد. پس از این جابجایی حاکم مرد گرز نقره ای در منصب وزیر دربار اعضای حکومتی جدید را که از قبل انتخاب شده اند را یک به یک فراخوانده و معرفی می کند. این اعضاء عبارت اند از وزیر مشاور، وزیر دست چپ، وزیر سمت راست، عامل اجرا، منشی و داروغه. پس از معرفی این گروه حکومتی میر نوروزی مراسم با خنده و شوخی ادامه پیدا می کرد. در این مراسم گاهی زندانیان کم گناه و یا بیگناه را نیز آزاد می کردند. حکم به صلح و آشتی میان افراد یا خانواده هایی می دادند که به هر دلیلی با هم اختلاف داشتند. مالیاتها و جرایم حاکم اصلی را می بخشیدند و حتی چنان بود که اگر مردم به واقع از بیعدالتیهای حاکم اصلی بسیار کینه داشتند به حکم میر نوروزی از کتک زدن او نیز خود داری نمی کردند وتمام احکام میر نوروزی برای همان یک شب لازم الاجراءبود. حافظ در بیتی به “میر نوروزی” اشاره دارد:
سخن در پرده می گویم چو گل از پرده بیرون آی
که بیش از پنج روزی نیست حکم میر نوروزی
استاد ابوالقاسم انجوی شیرازی درتوضیح “میر نوروزی” این غزل حافظ می نویسد: “از مراسم نوروز در قرون گذشته یکی هم این بوده است که در ایام عید بمنظور سرگرمی و شادمانی و تفریح عمومی شخصی بی نام و نشان را امیر یا سلطان نامیده و بر تخت می نشاندند. این امیر نوروزی مانند امیر دایمی فرمان می رانده و احکامش از عزل و نصب و توقیف و حبس و جریمه و مصادره اجرا می شده است. اما پس از چند روزی امارت و حکومتش پایان پذیرفته و اوضاع شهر به حالت اول بر می گشته است. به همین مناسبت در زبان فارسی هر جا اشاره به حکومت “میر نوروزی” شده کنایه ای است از سلطنتها و امارات کوتاه مدت و بی دوام.” درجهانگشای جوینی نیز آمده است: “شخصی را به اتفاق به اسم سلطان موسوم ساختند و پادشاه نوروزی از آن برساختند.” آقای محمود قاری یزدی نیز در “دیوان البسه” یاد کرده که چند جا از “میرنوروزی”نام برده شده است.
مراسم میر نوروزی در گزارشی که “ژاک دو مورگان” به عنوان هییت علمی فرانسه در ایران تهیه می کند، به عنوان یکی از جالبترین و باشکوه ترین مراسمی توصیف می شود که در هیچ یک از ملل مختلف نظیر ندارد. او آن را “کارناوال با عظمت” می نامد (۴). قزوینی به استناد “جهانگشای جوینی” و نیز تذکره ی دولتشاه و کتاب “الخطط” مقریزی که در سند اخیر توضیحات مفصلی از این مراسم در مصر آورده است: در خیلی از نقاط نظیر خوارزم -پیش از مغول- سمرقند و مصر برگزار می شده است.
۱- “نخستین انسان و نخستین شهریار”، آرتور کریستین سن
۲- همان کتاب
۳- همان کتاب
۴- “وحدت قومی کرد و ماد”، تاریخ تمدن کردستان، حبیب الله تابانی