این نامهیی سرگشاده است برای کسانی که هنوز به انسان و حقوق انسانی افراد حرمت میگذارند و حق حیات را بالاترین حق موجودات زنده اعم از انسان وحیوان و نبات میدانند. اگر انسان هنوزخود را مختار میداند که برای منافع شخصی و نوعیاش دیگر حیوانات را سلاخی کند و یا نباتات را به نیش کشد، اما حداقل این را پذیرفته است که برای کشتن همنوع خود باید پاسخ دهد، و محاکمه و مجازات شود.
بار دیگر حمله به گورستان خاوران مردههای ما را در گور لرزاند. این اولین بار نیست و هیچ ضمانتی نیست که آخرین بار باشد. سال ۶۸ نیز گورستان خاوران با بلدوزر زیر و رو شد. در تمام این سالها هرگاه برای تسلی دلمان به گورستان خاوران رفتیم، بکرات متحمل آزار و اذیت شدهایم. تکهسنگهایی که برقبر عزیزانمان میگذاشتیم خرد و خاکشیرو گلها نیز همچون تن آنان لگد مال میشد. خودمان نیز مورد بیحرمتی و توهین قرار میگرفتیم. امسال در بیستمین سالگرد اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷ نه تنها اجازه ندادند وارد گورستان خاوران شویم و مراسم بگیریم بلکه به ما حمله کردند، کتکمان زدند، به ماشینهایمان آسیب رساندند و پلاک آنها را کندند. بعد از آنهم یک شبه دوباره خاوران را زیرورو کردند و درجای گورها نهال کاشتند.
ما، خانوادههای اعدام شدگان در تمامی این سالها فقط به حداقلها رضایت دادیم: مشتی خاک که گفته میشد جنازهی به خون آغشتهی عزیزمان در آن خفته است . تمام تلاشمان در این سه دهه این بودهاست که قبر آنان را حفظ کنیم و هرگز به فکر دادخواهی نیافتادیم. دادخواهی اینکه آنها چرا و به چه جرمی کشته شدهاند. چرا نتوانستیم مثل تمامی خانوادههایی که عزیزی را از دست میدهند مرده خود را بشوییم و در جایی مشخص به خاک بسپاریم. اینکه او در آخرین لحظه چه وصیتی داشته است. گورش به واقع کجاست و چرا اجازه نداریم بر قبر او سنگی و گلی بگذاریم.
در میان ما خانوادهها، عدهیی بداقبالتر بودند چرا که زمانی که منتظر پایان حکم عزیز خود بودند و در انتظار آزادی او لحظه شماری میکردند به ناگهان خبر اعدام او را دریافت کردند. به چه جرمی؟ چرا حکم قبلی او نقض شد؟ واقعا چرا نباید بدانیم؟ اگر برخی از خانوادهها شمارهیی به عنوان محل دفن در خاوران و احیانا چند جملهیی به عنوان وصیتنامه دریافت کردند، بسیاری از این خانوادهها حتی از آن هم محروم بودند. بدن عزیزانشان را دستهجمعی در کانالهایی دفن کردند. نه شمارهیی و نه وصیتنامهیی. حال حتی همین کانالها و شمارهها هم تخریب میشود. به چه جرمی؟ آیا مردهها مرتکب جرم شدهاند و یا خانوادهها که در این سالها تنها کاری که کردهاند رفتن برسرخاک عزیزانشان بوده و از ترس از دست دادن همان خاک که تصور میکنند تن عزیزشان را در برگرفته، تمامی حقوق خود را نادیده گرفتند؟
اما این بار به قصد دادخواهی فریاد برمیآوریم:
بیست و هشت سال از کشتارهای فردی عزیزانمان در دههی ۶۰ و بیست سال از کشتارهای دسته جمعی زندانیان سیاسی سال ۶۷ میگذرد و هیچ نهاد یا ارگانی پاسخگوی ما نیست.
ما خانوادهها در طی این سالها تحت سختترین شرایط بودهایم.
عزیزانمان را زندانی کردند و ما تحمل کردیم. آنها را شکنجه دادند و ما تاب آوردیم. اعدام آنها را هم تحمل کردیم. نه از زمان محاکمهی آنها اطلاع داشتیم و نه کسانی که آنها را محاکمه کردند دیدیم و نه جرم آنها را فهمیدیم. بعد از اعدامشان نه وصیتنامهیی از آنها دریافت کردیم و نه محل دفنشان را میدانستیم. پس از مدتها جستجو گفتند که عزیزانمان را در گورهای فردی و یا دستهجمعی در خاوران دفن کردهاند.
درطی این مدت ما خانوادهها را نیز همانند عزیزانمان مورد اذیت و آزار قرار دادند. ما رااز ادامه تحصیل محروم کردند. از کار اخراجمان کردند و راه هرگونه ترقی و پیشرفت را برما بستند. خانوادههایمان پاشیده شد و در این میان کسانی سکته کردند و یا دیوانه شدند. عده زیادی مجبور به مهاجرت از مملکت خود شدند و در غربت دچار افسردگی، فقر و بیماری شدند.
حتی راه گورهایی که خود به ما آدرس داده بودند را بستند. زمانی درب خاوران را بستند. زمانی دیگر بدون بهانه قبرها را زیرو رو کردند. اجازه ندادند حتی در خانههایمان مراسم بگیریم. ما و فرزندانمان را تهدید ودستگیر کردند. به مراسمی که در خانههای شخصی خود برگزار کرده بودیم حمله کردند و خانوادهها را تحت فشار گذاشتند که حتی در خانهها هم مراسم برگزار نکنند.
و باز بار دیگر خاوران را به بهانهی «طرح توسعه و ساماندهی گورستانهای اقلیتهای مذهبی» تخریب کردند و به جای گورها نهال کاشتند. عدهیی از خانوادهها ۴ دیماه به دادستانی بهشت زهرا مراجعه کردند تا علت راجویا شوند اما پاسخی دریافت نکردند. مسئولین از کل ماجرا اظهار بیاطلاعی کردند. وعدهی بررسی و پاسخگویی دادند اما هم اکنون که بیش از دو ماه از ماجرا میگذرد هنوز هیچ پاسخی دریافت نکردهایم.
بنابراین این بار فریاد دادخواهیمان به سوی مردم آزادهی ایران و جهان است:
ما عدهیی از خانوادههای اعدام شدگان دههی شصت ضمن محکوم کردن تخریب دوبارهی خاوران خواستار:
۱. پی گرد و محاکمهی مسببین کشتارهای دههی شصت، به ویژه اعدامهای دستهجمعی سال ۶۷
۲. اعلام اسامی دفن شدگان در گورستان خاوران
۳. دریافت کیفرخواست این اعدام شدگان و افشای علت اعدام آنان
۴. دریافت وصیتنامه اعدام شدگان
۵. به رسمیت شناختن محل دفن آنان به عنوان گورستان خاوران
۶. اجازهی گذاشتن سنگ برقبرشان
۷. پیگرد ومحاکمهی کسانی که اقدام به تخریب خاوران و آزار خانوادهها میکنند،
۸. بازگرداندن حقوق شهروندی خانوادهها و متوقف کردن هرگونه محدودیت و محرومیت اجتماعی، سیاسی، فرهنگی واقتصادی در مورد آنان… و
۹. پذیرش و حفظ گورستان خاوران به عنوان سندی تاریخی از جانب نهادهای محلی و بینالمللی هستیم.
اسفند ۱۳۸۷