در روز ۱۶ آبان که آقای روحانی گفت:«قوه قضائیه باید مامن جامعه باشد و اگر نمک سالم باشد، هر چیزی اشکال داشته باشد میتوان جلوی آن را گرفت اما اگر نمک فاسد شود، کار بسیار سخت میشود.»
آقای آملی لاریجانی نیز در واکنش این سخنان را «افترا و توهین به قوه قضائیه» توصیف کرد و گفت: «اگر قوه مجریه فاسد شود، اگر دولت فاسد شود و اگر رئیس جمهور فاسد شود، کار سخت میشود.»
*********
هاشمی رفسنجانی به برخی رد صلاحیتشدگان خبرگان رهبری اشاره کرد و گفت: عدهای صلاحیت شخصیتی که اشبه جدش امام خمینی است را قبول نمیکنند، باید از آنها پرسید پس شماها خودتان صلاحیت خودتان را از کجا آوردهاید؟ چه کسی به شما صلاحیت داده است، چه کسی به شما اجازه قضاوت داده است، چه کسی به شما اختیارات، اسلحه، تریبون، تریبون نماز جمعه و صدا و سیما داده است؟ اگر امام نبود، اگر آن نهضت نبود، اگر آن اراده مردمی نبود شماها هم نبودید؛ به بیت امام بد کردید و زمانی که باید در این دوران به بیت امام تبریک میگفتید تبریک بدی گفتید خداوند از سر تقصیرتان بگذرد و باید عذرخواهی کنید.
رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام ادامه داد: وقتی که مردم نمیخواهند کسی هم نمیتواند باشد و این یک اصل اجتماعی روشن است.
***
چند جمله بالا خلاصه ای از مجموعه سخنان، حملات و “دشنامهای سیاسی ای” است که در ۲ هفته گذشته بین سران نظام ردوبدل شد.
این تیرهای کلامی که سران نظام به همدیگر شلیک می کنند، خبر از چە می دهد؟ آیا برای مستحکم کردن و یا تسخیر سنگر و آماده شدن برای نبرد سنگین جانشینی آقای خامنه ای است؟ هنوز ولی فقیه زنده است، و ما شاهد چنین نبردی هستیم، آیا در نبودش امکان توافقی بین سران نطام وجود دارد؟ و اگر پاسخ نه باشد، وظیفه اپوزیسیون برای مواجه شدن با رویدادهای روز نبردی که سران نظام تمامی سلاح ها و لشگرشانرا به میدان می فرستند، چیست؟ آیا می خواهد همچنان نظاره گر و تماشاچی باشند؟
منوچهر مقصودنیا