چگونگی جریان یافتن نبرد قدرت درفازجدید به راستی شگفت انگیزاست ومتناظر با مرحله گندیدگی کامل نظام،رنگ وبوی گندیده وازنوع کمدی- خرافی یافته است. اکنون دیگرشکل بیان منازعات، فقط درقالب های سیاسی ازنوع براندازی نرم وسخت ویااصلاح طلبی واصولگرائی وتنازع جامعه مدنی وجامعه النبی ویا نفوذ دشمنان و استکبارجهانی وامثال آن نیست. گرچه با آنها همراه است وبهنگام فرارسیدن لحظه تصفیه حساب کامل انگ نفوذ دشمن و وابستگی غلظت بیشتری خواهد یافت. ازهم اکنون هم شاهد زمینه چینی های گوناگون (مالی وسیاسی وامنیتی و…) برای روزمبادا و سناریوی نهائی هستیم، اما روشن است که این بار درگام های اول، نوک حمله تبلیغاتی درپوشش مقولاتی چون ظهورو جادووسحروامثال آن ها متمرکزشده است. وگوئی جناح حامی ولایت مطلقه فقیه، لازم می بیند که ابتدا رقیب را توسط عبارات مستهجن مداحان واکنون دمخوربودن با شیاطین واجنه وگرفتن راهبرد ازآنها، بطورکامل خراب رسوانماید و سپس دراوج انزوا به سراغ فازهای بعدی سناریوی تصفیه سازی برود. البته یکی از دلایل توسل به این شیوه آن است که منشأ ومکان بروزبحران این باربطورمستقیم درمیان صفوف اصول گرایان قرارداشته و ازقضا خطر “ظهورامام زمان دروغین”، حاصل دست پخت خود حضرت آقا بوده وباصطلاح ازدرون بارگاه “فرعون” و ازجرگه کسانی که تاهمین اواخرمشمول حمایت مطلق وی بوده اند برخاسته است ولذا تنش درفضای فکری-فرهنگی به غایت منحط این جماعت جریان دارد.
درواقع بحرانِ متأخر و موسوم به “فتنه سبز” با چهره های نمادین موسوی و کروبی نیزبخشا درمیان اصول گرایان پایه داشت که البته بدلیل پیوند خوردنش با نارضایتی سایر لایه ها و بخش های دیگراجتماعی سریعا ازمحدوده تضادصرف بالائی ها خارج شده وخصلت کشمکش های بیرون ازساخت قدرت را پیداکرد. ولی اکنون گرداب به وجود آمده از موج بلندبحران، دامن خود اصول گرایان رانیز گرفته است. و البته مردم نیزبه همان اندازه که این بحران دراردوی اصول گرایان وحاکمیت جریان دارد تماشاچی هستند وبهمین دلیل ویژگی بروز بحرانِ اخیر اساسا تعلق اش به منازعات درون حکومتی است. بهره برداری مردم ناراضی ازاین بحران نه درقالب حمایت ازاین یا آن جناح بلکه دراستهزاء ومنزوی کردن بیشترهردوجناح به مثابه دعوای میان گرگ ها واحیانا بهره برداری ازخلأ های محتمل آتی است. درواقع هرچه که رژیم روزنه های فوران بحران ونارضایتی دربیرون ازساختارقدرت را ازطریق سرکوب-ولوبطورموقت- مسدود ومسدودتر می کند، مکان بروز بحران علیرغم یکدست ترکردن ساختارقدرت به درون اصول گرایان وباندهای درونی آن منتقل می گردد وحاکمیت ناگزیرمی شود، برای کنترل”فتنه تازه” به جان خود بیفتد و باحذف و تصفیه بخشی ازخود وخودی ها، باتوسل به نوعی خودویرانگری مازوخیستی، خویشتن را ازگرداب بحران بیرون بکشد. تخریب وتصفیه وجراحی همیشه بخشی ازراه کارهای حل بحران برای نظام های نابهنگام ومستبد بوده است وحیات وممات حکومت اسلامی با آن گره خورده است.
وقتی جهان وارونه اشباح جان می گیرد!
اکنون صراحتا ازطلسم شدگی احمدی نژاد و ضرورت بیرون کشیدن وی ازچنگ جادو و سحر، ورمالان وشیاطینی که گرداگرد او را احاطه کرده اند سخن گفته می شود. حالا دیگر بنا به روایت های رسمی ودرمقابل چشمان بهت زده، همه افسانه های مربوط به جهان اشباح و انس وجن ازلابلای رسوبات و ضمایرناخود آگاه کهن تاریخ ما و کتاب های تخیلی پرکشیده و وارد زندگی واقعی شده اند! گوئی لشکراجنه وشیاطین نیزبه صفوف کشمکش های درونی جمهوری اسلامی افزوده شده اند.اکنون طبق همین سخنان رسمی این رمالان وشیاطین وطلسم شدگان هستند که زمام دولت و مقدرات یک کشور هفتاد – هشتادمیلیونی را به دست گرفته اند. مصباح یزدی، “فیلسوف” رسمی و بزرگوارنظام وخامنه ای، رسما ازطلسم شدگی احمدی نژادوضرورت بیرون کشیدن وی ازچنگ طلسم کنندگان-البته اگرشانسی باقی مانده باشد- سخن می گوید.اونسبت به خطرظهورمحمدعلی باب جدید و این باربدست خودمان، هشدارمی دهد که با ادعای اتصال وارتباط مستقیم باصاحب ولایت وامام زمان و بهره مند شدن ازفیض مدیریت آن، موقعیت ولی فقیه – ارکان اصلی قدرت- را مستقیما نشانه گرفته است! بلی، اگرنسخه اصلی قابل دسترسی باشد،دیگرچه حاجتِ دخیل بستن به نسخه های بدلی و واسط هست. اگرانحصارارتباط با امام زمان شکسته شود،دیگرازانحصارقدرت چه باقی می ماند؟ اکنون شیشه عمرروحانیت و ولایت فقیه وکلیت نظام درفاز گندیدگی کامل خود به حفظ انحصار ارتباط باامام زمان (گیرم درقالب الفاظی رازآمیزوکنگ ودوپهلو) ویا درهم شکسته شدن این انحصار گره خورده است.
سرمایه داری برای بقاء خود همیشه به نوعی متولی گری وولایت نیازدارد، حتی دراشکال نوین وپسامدرن خود. امادرمتن کشاکش سرمایه های متعدد درنقاط گوناگون دارای رشد ناموزون و برای بهنگام کردن خود با منافع سرمایه جهانی ،ضرورت بهره گیری ازاشکال پیشامدرن هم همواره پیش می آید. ودراین رابطه اگراگرلازم باشد این کاررا حتی با تراشیدن امام زمان جدید ومدعیان جدید به انجام می رساند.به یک تعبیر میل به هنگام شدن و تأمین منافع درپیوند با سرمایه مدرن و جهانی شده که تاکنون راه های بی شمار و ناموفقی را برای عبورازچنبره و سیطره نظام مذهبی آزموده است، این باردرقالب رندانی تازه،ازنقطه دیگرو بطورغافلگیرانه به فکرگشودن درب قلعه قدرت برآمده است. آن چه هم که امروزدرایران، تحت عنوان نبرد اشباح و شیاطین و اجنه ها صورت می گیردخارج ازقاعده فوق نبوده وبیان وارونه و رازورزانه و البته ازنوع منحط آن چیزی است که برروی زمین مناسبات سرمایه داری ورقابت سرمایه های متعدد درمتنی ازباورها و رسوبات وبقایای نظامات کهن جاری است. رندان کوی سیاست برسرتصاحب سهم بیشترقدرت(که درحکومت اسلامی منبع اصلی دست یابی به ثروت ورانت های بی حساب وکتاب است) به رقابت پیرامون کسب انحصاری این نمایندگی الهی-ولائی افتاده اند، اما درواقع ناخواسته طبل رسوائی دین حکومتی وسرانجام مضحکه حکومت ولائی را درهرکوی وبرزن به صدا درآورده اند. گویا رسالت اصلی ِ افشاء و شخم زدن رسوبات و باورهای کهن ورسوائی حکومت مذهبی به دست متولیان آن سپرده شده است.ریشخندتاریخ است که اکنون هیچ چیزبیشترازخطرظهور”امام زمان ارواحنافداء”، کیان حکومت شیعی و مطلقه را تهدید نمی کند واگر او جرئت ظهورپیداکند، خود نظام وکسانی که به نیابت ازاوحکمرانی می کنند و می خورند و می کشند ومی اندوزند، اولین کسانی خواهند بود که وی را دستگیروکهریزکی و سربه نیست خواهند کرد! و درواقع تاکنون دهها ظهورکننده ناکام وبخت برگشته به چنین سرنوشتی دچارشده اند.گرچه خیل مدعیان ظهورتازگی ندارد، اما خطر این بار بدلیل ظهور مدعیانی درسطوح بالای قدرت است. برای اینان حسرت گرفتن سهمی ازقدرت مطلقه چنان نیرومند است که اگر امام زمان – همانطورکه سی دی ظهورنزدیک است مدعی آن است-درنگ هزارساله را کنارنگذارد وبا ظهورسریع خود به داد حکومت اسلامی ولایت فقیه که بنام او برپاشده است نشتابد، کیان امامت وولایت شیعه را طاقت ازدست می رود و بیش ازاین تاب بحران انتظاروفراقت نخواهد بود. اگرسید محمد علی باب وانواع مدعیان ظهورعموما دربیرون ازساختارقدرت بوده اند و بخشا به عنوان معجونی برگرفته ازباورهای برآمده ازتناقضات مکتب شیعه درباب امامت وظهوروبه عنوان نتیجه محتوم آن ازیکسو وبازخورد وارونه جنبش های اعتراضی برای عبورازمناسبات قرون وسطائی وعقب افتادگی به مناسبات دوران مدرنیته وعلیه پیوند مقدس استبداد و روحانیت ازسوئی دیگربه ظهورو قیام برخاسته اند ، این بارظاهرا آژیر خطرچنین ظهوری توسط جوجه پرورده شده درزیر بال و پرحضرت آقا سربرآورده است. آنها اکنون ناباورانه حاصل آنچه را که درزیرگرمای تن خود پرورانده اند، نه ازجنس جوجه ولایت، بلکه ازجنس شیاطین ونظرکرده های دشمن می یابند: وای! ای خیانت کار تو ازجرگه اصول گرایان نبودی وآن نیستی که ما قصد پروراندنت را داشتیم، ونبودی آن گونه که خود را به مانشان می دادی!…
دراین میان نبوغ و بصیرت الهی حضرت آقا هم،گوئی همراه بحران دودشده و به هوامی رود! اکنون دود سفید و سیاه توأمان ازدودکش بیرون می آید. واین است بخشی ازدلیل فراافکنی منازعه ازدنیای واقعی به دنیای اشباح وشیاطین وافزودن سس هذیان- کمدی به منازعات سیاسی. اما درپشت این فانتزی فراافکنانه یعنی واقعیت یافتن”جهان اشباح” درقرن بیست و یکم و دررأس هرم نظام حکومت اسلامی ونشاندادن فرجام گندیدگی برخاسته از تلفیق دین وحکومت، چیزی جزجریان جنگ واقعی قدرت ومنافع پیرامون درهم شکستن انحصارآن، دریکی ازحادترین اشکال خود نیست که می کوشد با پاشیدن خاک به چشم دیگران وبویژه حامیان گریبان چاک خود، با فراافکنی ازواقعیت های زمینی، هیکل به غایت زشت وبرهنه اش را در وارونگی تمام عیار جهان اشباح والبته درمنحط ترین شکل خود به پوشاند:
خامنه ای درفرمان مربوط به ابقاء مصلحی وباهدف کنترل سازمان اطلاعات وامنیت گفته بود تازنده است اجازه انحراف به کسی نخواهد داد وسرانجام احمدی نژاد را برسردوراهی تسلیم به حکم حکومتی-ابقاء مصلحی- ویا استعفا وکناررفتن ازمنصب ریاست جمهوری قرارداد ومهلتی را نیزبرای تصمیم گیری دراختیارش گذاشت که به بست نشینی ۱۱ روزه احمدی نژاد درخانه اش منجرشد. مجلس شورای اسلامی نیزدرهمان زمان آمادگی وخیزخود را برای استفاده ازحربه عدم کفایت درصورت عدم تسلیم احمدی نژاد به حکم حکومتی نشان داد.برای مدتی آژیرقرمزکشیده شد و حتی سیمای جمهوری اسلامی مصاحبه مستقیم وزنده با احمدی نژاد را نیزتا اطلاع ثانوی ممنوع ساخت. با این همه دور اول نبرد باعقب نشینی احمدی نژاد و تمکین وی به وزارت مصلحی و لفاظی های او درستایش ازولایت پایان یافت، امانه آنطورکه رقبا ازاحمدی نژاد تسلیم کامل را می طلبیدند. احمدی نژاد باگامی به عقب، باهدف گذراندن طوفان ازفراز سرخود، ترجیح دادکه نبرد را درسطح دیگری ادامه دهد. و طرفین خود را برای انجام روند های بعدی آماده می کنند. تاآنجاکه به اصول گرایان وخامنه ای برمی گردد،شروط تعیین شده برای تحمل احمدی نژاد تا پایان دوران دوساله باقی مانده ازریاست جمهوری اش، باشروط متعددی همراه است. اگرچه اکنون نقدا شمشیرعدم کفایت بطورمستقیم ازبالای سرشخص وی کناررفته است، اما بلافاصله به سمت همکارانش و چیدن بالهای اوواعلام برائت ازتیم یارانش جابجاشده است. آنها اکنون اورا مخیرکرده اندکه یا بدست خود یاران خود را که مظهرحلول اجنه وشیاطین معرفی شده اند، برکنارکند ویا آنکه اهرم “قانون” وارد عمل شده و یک به یک با پرونده سازی و با زشت ترین وخردکننده ترین انگ های ممکنه ازکاربرکنارودستگیرمی شوند. درحقیقت کسی منتظرتصمیم احمدی نژاد نمانده و این کارا را همزمان با دادگاهی کردن و زدن انواع اتهامات مالی وجنسی وارائه مدارک ارتباط با شیاطین واجنه، حتی دستگیری و خلع ازمناصب شروع کرده اند و حتی اکنون به سراغ مشائی و بقائی بازجوئی ازآنها رفته اند و حزب الله وعناصری ازجناح مخالف درخواست دستگیری مشائی را مطرح ساخته اند. اکنون ذیرذره بین گذاشتن “جریان انحرافی” درتمامی دستگاه ها و ارکانهای نظام اعم ازقوه قضائیه ومقننه و … یا سپاه ووزارت امنیت واطلاعات و درنمازجمعه ها و … دردستورکارقرارگرفته است. کسی مانند جنتی که همواره به فرموده حامی پروپاقرص دولت واحمدی نژاد بود، مأمورمی شود که برائت خویش ازوی را درصحن نمازجمعه تهران برای شیرفهم کردن امت حزب اله وسیاست تازه کشتی بان اعلام کند. کنارگذاشتن تیم همکاران و چیدن بال وپراحمدی نژاد- یک احمدی نژاد کت بسته و بدون هیچ گونه دارودسته و تشکیلات- کمترین خواست آنهارا تشکیل می دهد. حتی تمامی “دست آوردهای بزرگ وبی سابقه ای را که به اونسبت می دادند و به آن می بالیدند، اکنون همگی اخ وتف شده و یک به یک دارند آن افتخارات را از او پس می گیرند. اواکنون کسی است که آمارتقلبی می دهد، اقتصاد وتولید ودخایرارزی ووضعیت اشتغال دردوره او درزیرسنگین ترین فشارها قراردارد. سیاست هدفمندسازی یارانه نیزناکام وشکست خورده است وخطرترکیدن حباب قیمتها و تورم عنان گسیخته وجود دارد. فراافکنی ازاحمدی نژاد،فراافکنی این “دستاوردهای درخشان”وانداختن کاسه وکوزه همه شکست ها برسروروی وی نیزهست. البته اصول گرایان سنتی وحامیان ولایت، درشرایط وخامت بحران درداخل ومنطقه وتشدید فشارهای بین المللی،یک احمدی نژادِ کت بسته وتسلیم شده و پر و بال چیده وبرائت یافته ازیاران را برکنارگذاشتن وی ترجیح می دهند. اما “دنیای سیاست” مکان آرزوها نیست بلکه محل منازعه منافع است. به همین دلیل آنها درعین حال آنها درحال طرح سناریوهای دیگری نیزهستند، تااگربه خیره سری ادامه دهد و به متشکل کردن حامیان خویش اصراربه ورزد وازخط قرمزها عبورکند، اقدامات دیگری را نیزدردستورقراربدهند. باهجوم ازهرسو، چنان او را دچارهرروزیک بحران می کنند که خاتمی با سابقه هرنه روزیک بحران به خود امیداورشده و به صرافت بخشودگی متقابل رهبری ومردم می افتد!
احمدی نژاد چه بماند وچه نماند دیگرمهره سوخته شده ای است برای نظام. موضوع اصلی چگونگی اتخاذ تدابیری برای بی اثرکردن کامل وی وکنترل پیامدهای محتمل آن است. دراین راستا می تواند سناریوی های حداکثر وحداقلی وجود داشته باشد که متناسب با عوامل نامتعین وپیش بینی ناپذیر مطرح خواهند شد. بدیهی است که اگرتمامی تلاش حکومت اسلامی گذرازاین بحران وجراحی ناگزیراست، برای جنبش سرنگونی نیزچگونگی استفاده ازاین شکاف ها برای نزدیک شده به هدف نهائی ازاهمیت زیادی برخورداراست.