زندان و رفتار دولت و مردم با زندانیان و اعضای خانواده آنها، یکی از شاخص های مهمی است که نشان دهنده میزان نهادینه شدن حقوق اولیه انسانها در یک جامعه است. به سخن دیگر، رفتار دولت ها و نهادهای مردمی با شهروندانی که درست یا غلط به اتهام نقض قانون به زندان می افتند، می تواند برای افکار عمومی آن جامعه نشان دهندۀ میزان رعایت حقوق بشر و حقوق شهروندی ساکنان آن کشور باشد.
در سرزمین ما ایران، هم اکنون با افزایش آمار زندانیان، روبرو هستیم و از سوی دیگر، کاهش استانداردهای بهداشتی، تغذیه و سلامتی در محیط زندان، نگرانی های بسیاری را دامن می زند. در این میان، وضعیت خانواده های این زندانیان ، به ویژه شرایط درد ناک کودکانی که پدریا مادری درزندان دارند، بیش از پیش موجب نگرانی است. زیرا نه تنها در ایران قوانینی مطابق با معیارهای حقوق بشری برای رسیدگی به وضعیت زندانیان وجود ندارد بلکه قوانین و مقرراتی نیز وجود ندارد که بتواند از کودکان زندانیان که بدون هیچ جرمی که مرتکب شده باشند رنج می برند و کودکی شان در مرداب تیرگی فرو می رود، حمایت کند. چرا که تأثیر مخرب و جبران ناپذیری که ممکن است زندانی شدن والدین بر روح و روان کودکان این زندانیان و در نهایت، آینده آنان برجای گذارد، نه در قوانین لحاظ شده و نه از سوی مسئولان پیگیری می شود. این درحالی است که یکی از وظایف دولت ها و نهادهای مسئول مملکتی، برنامه ریزی برای تضمین زندگی سالم برای کودکان این سرزمین است.
به یاد داشته باشیم که بخشی از امروز و فردای کشورمان را کودکانی شکل می دهند که پدر یا مادری در زندان دارند. این گروه از کودکان که زندانی شدن والدین شان، تمام کودکی و چه بسا آینده شان را دستخوش تغییراتی می کند، به طور عاجل، نیازمند توجه خاص دولت و نهادهای جامعه مدنی هستند.
از همین روست که ما درمدرسه فمینیستی بر آن شدیم که ویژه نامه ای در رابطه با کودکان زندانیان تهیه کرده و بدین وسیله و در حد بضاعت مان، جامعه و مسئولان را نسبت به این امر مهم، حساس سازیم. چرا که به نظر ما، حقوق کودکان و حقوق زنان و در مجموع حقوق اقشاری که در لایه های فرودست و نادیدۀ جامعه قرار دارند، نه تنها با حقوق بشر پیوند بلاواسطه دارد بلکه با یکدیگر نیز پیوندی تنگاتنگ دارند.
کودکان زندانیان امروز، پدرها و مادرهای آینده هستند که می توانند سازنده خانواده های آسیب پذیر و خشونت گرا در آینده باشند و یا می توانند تحت تأثیر و حمایت جامعه و دولت، به خانواده هایی سالم و مسئول تبدیل شوند؛ و این تحول، بستگی به رفتار امروز ما با این کودکان دارد.
در خرداد ماه امسال، با انتشار «نامه سرگشاده ۳۵۰ تن از فعالان مدنی در حمایت از حقوق کودکان خانواده های زندانی»[۱] نسبت به وضعیت نگران کننده کودکان زندانیان ابراز نگرانی کرده بودیم و اکنون نیز در پی آن بیانیه، در صدد تهیه این ویژه نامه برآمدیم. این درحالی است که نگرانی نسبت به کودکان زندانیان ابعاد جهانی نیز یافته است و امسال در بیست و دومین سالروز تصویب «پیمان نامه حقوق کودکان»، برای اولین بار «کمیته حقوق کودک سازمان ملل» یک روز را به کودکان زندانیان (یعنی فرزندانی که پدر یا مادرشان در زندان هستند) اختصاص داده است.[۲] و این امر خوشبختانه می تواند به افزایش حساسیت و توجه نسبت به وضعیت فعلی و آینده کودکان زندانیان کمک کند. هم از این رو ما نیز در مدرسه فمینیستی بار دیگر دست به دست به هم دادیم و این فرصت را غنیمت شمرده و برخی از گزارش هایی را که امسال در نشستی به مناسبت سالروز تصویب پیمان نامه حقوق کودک و با هدف توجه بیشتر به کودکان زندانیان برپا شده بود را به فارسی برگردانده ایم تا به سهم خود در تداوم این حرکت انسانی، مؤثر باشیم و به این ترتیب بتوانیم از تجربه ها و راهکارهای جهانی به منظور توجه بیشتر به کودکان زندانیان در ایران بهره ببریم.
امروز در میان گزارش های متنوع رسانه ها، صداهایی ضعیف از کودکانی که والدین شان در زندان بسر می برند می شنویم و بسیار پیش می آید که به سهولت از کنار آن می گذریم، اما فراموش می کنیم که این صداهای ضعیف برآمده از رنج و درد بزرگ کودکانی است که کودکی شان در حال ویران شدن است، آن هم به سبب موقعیتی که خود در آن نقشی ندارند. امروز ما صدای کودکانی همچون نیما و مهرآوه، دو فرزند خردسال نسرین ستوده را در لابلای سطرهایی که می نویسد «شب یلدا هم اجازه ملاقات حضوری نسرین با فرزندان اش را ندادند» می شنویم ولی هنوز نمی توانیم به عمق فاجعه و کابوس های شبانه این دخترکان و پسرکان خردسالی که مادران شان در زندان بسر می برند، پی ببریم. این کودکان حتا اگر پدران و مادران شان «جرمی» مرتکب شده باشند، اما خودشان بی گناه و بدون هیچ جرمی از «آغوش مادر یا پدر» محروم شده اند و زندگی شان پُر از کابوس شده است. اما این حق آنان نیست. آنان جدای از پدر و مادرشان دارای حقوقی هستند که در نظر گرفتن آن، می تواند به بهبود شرایط زندگی بخشی از نسل آینده کشورمان کمک کند.
رعایت حقوق کودکان زندانیان از سوی مسئولان، نشانه ضعف مقامات و دادن امتیاز به زندانیان نیست بلکه نشاندهنده دغدغه های انسانی مسئولان نسبت به کودکان و سلامت روجی و عاطفی آنها است. پس چرا باید هنوز شاهد آن باشیم که این کودکان بدون آنکه جرمی مرتکب شده باشند همراه با پدر و مادرشان، تنبیه می شوند و از حق اولیه «ملاقات حضوری منظم و در فضایی مناسب» و در محیطی مناسبِ روحیه کودکانه شان و… منع می شوند؟
نقاشی های کودکانه برای کودکان زندانیان: آن سوی میله های زندان، مملو از بچه هایی است که شب ها به جای پروانه، کابوس می بینند
مجموعۀ این مسایل، دغدغه ای است که ما را در مدرسه فمینیستی به تهیه این ویژه نامه ترغیب کرد و به عنوان نخستین گام، تلاش کردیم تا صدای کودکان زندانیان را از طریق هم سن و سال های خودشان به جامعه و مسئولان برسانیم. برای این منظور، با شرح وضعیت نمادین کودکانی همچون «نیما و مهرآوره» (فرزندان نسرین ستوده، وکیل جنبش زنان که در زندان بسر می برد) به تعدادی از کودکان هم سن و سال شان، از آنها تقاضا کردیم که نقاشی هایی در «همبستگی با نیماها و مهرآوه ها» ترسیم کنند تا صدایی باشند برای همبازی های شان که برخلاف آنان، مادرشان در کنارشان نیست. برخی از این نقاشی ها را در ادامه می توانید مشاهده کنید و رنج و درد کودکان زندانیان را از نقاشی های این کودکان دریابید. این کودکان در قلب کوچک شان، بدون آن که واژگان درستی بیابند، رنج می برند و به جای واژه، خط می کشند و این همه آن چیزی است که بیننده در این نقاشی ها می تواند احساس کند:
نقاشی سانا
نقاشی مهرنوش
نقاشی پویان
نقاشی سارا
نقاشی پارسا
نقاش الناز
———————-
پانوشتها:
[۱] نامه سرگشاده ۳۵۰ تن از فعالان مدنی در حمایت از حقوق کودکان خانواده های زندانی
https://www.facebook.com/note.php?note_id=10150222807247356
[۲] پشت سر هر پدر یا مادر زندانی، کودکی بی صدا رنج می برد / ریا ولس وینکل/ ترجمه و تلخیص: سپیده یوسف زاده