دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۱

دوشنبه ۹ تیر ۱۴۰۴ - ۰۱:۳۱

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟
بخش بزرگی از جامعه با آگاهی دریافته‌اند که تغییر رژیم، بدون آمادگی فرهنگی، اجتماعی و سیاسی، می‌تواند تنها به بازتولید شکلی دیگر از همان استبداد منجر شود. مردم ایران بارها...
۹ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود
روی زندان قرچک حتی نمی‌شود اسم «زندان» گذاشت. یک سری سلول‌اند که به اندازه‌ی سلول‌های ۲۰۹ پنجره ندارند. هوا؟ نزدیک محل سوزاندن زباله است؛ هوایی آلوده و فاجعه‌بار. آب؟ آب...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: ویدا ربانی
نویسنده: ویدا ربانی
َUne paix durable n’est possible qu’avec une participation populaire active
Les douze jours de guerre ont également apporté des résultats inattendus. La cohésion interne de l'Iran a été préservée, malgré des crises économiques chroniques et des divisions sociales..... Les manifestations...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)
نویسنده: Conseil Politique-Exécutif de l'Organisation des Fédaians du Peuple d'Iran (Majoritaire)
۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!
در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی ـ اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!
به باور ما جان زندانیان سیاسی در ایران بیش از هر زمان دیگری در معرض تهدید قرار گرفته است. در حالی که خطر نفوذ و عملیات اطلاعاتی دشمنان خارجی، از...
۸ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
نویسنده: هیئت سیاسی- اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)
بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران: برای صلحی پایدار
امروز کشور بیش از هر زمانی به اصلاحات ساختاری در نظام حکمرانی، گشودگی بیشتر در عرصه‌های سیاسی و فرهنگی، تجدید رابطه با مردم بر اساس احترام به خواست و اراده...
۶ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
نویسنده: حزب دمکراتیک مردم ایران
مویه کن مام وطنم
سخت و سخت تر شدن تامین معاش و زایل شدن جایگاه و منزلت انسانی و بهم خوردن تعامل مهرورزانه اعضا خانواده باهم و خانواده ها و مردم با یکدیگر ،...
۶ تیر, ۱۴۰۴
تصویر نویسنده: برديا سياوش
نویسنده: برديا سياوش

نگاهى به‌ کردستان عراق (از ۱۹۹۱ تا به‌ امروز)

با برجسته‌ کردن چهار‌ حادثه‌ عمده‌ (قيام مردمى در پى جنگ اول خليج فارس، آغازجنگ داخلى و آرامش نسبی پس از پايان آن و جنگ دوم خليج فارس)، ميتوان تاريخ کردستان عراق از سال ١۹۹١ به‌ بعد را به‌ چهار‌ مرحله‌ تقسيم نمود... اگر چه‌ در اين ميان حوادث مهم ديگرى هم روى دادند (ازجمله‌ جنگ ميان اتحاديه‌ ميهنى و احزاب اسلامى) که‌ حتى منجر به‌ تقسيم کردستان به‌ مناطق ديگرى هم شدند

با برجسته‌ کردن چهار‌ حادثه‌ عمده‌ (قیام مردمى در پى جنگ اول خلیج فارس، آغازجنگ داخلى و آرامش نسبی پس از پایان آن و جنگ دوم خلیج فارس)، میتوان تاریخ کردستان عراق از سال ۱۹۹۱ به‌ بعد را به‌ چهار‌ مرحله‌ تقسیم نمود: مقطع قیام مردمى بر علیه‌ رژیم صدام حسین تا شروع جنگ داخلى مابین احزاب عمده‌ کردى (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴)، شروع جنگ داخلى تا پایان آن (۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸)، دوران آرامش نسبى (۱۹۹۸ تا ۲۰۰۳)، و سرانجام جنگ دوم خلیج فارس که‌ به‌ سرنگونى رژیم بعث انجامید (این مرحله‌ از ۲۰۰۳ شروع شده‌ و تا حالا نیزادامه‌ دارد). اگر چه‌ در این میان حوادث مهم دیگرى هم روى دادند (ازجمله‌ جنگ میان اتحادیه‌ میهنى و احزاب اسلامى) که‌ حتى منجر به‌ تقسیم کردستان به‌ مناطق دیگرى هم شدند، اما آنچه‌ که‌ به‌ نظر من تاثیر به‌سزائى بر سرنوشت مردم کردستان و روند حوادث در کل داشتند، عبارت اند ازچهار واقعه‌اى که‌ در ابتدا به‌ آن اشاره‌ شد. در اینجا در ادامه‌ بحث سعى میکنم به‌ اجمال مشخصات هر کدام از این مراحل را مورد بررسى قرار دهم.

مقطع قیام مردمى تا شروع جنگ داخلى (۱۹۹۱ تا ۱۹۹۴)

پس از حمله‌ ارتش عراق به‌ کویت و سرانجام دخالت جامعه‌ جهانى براى پس راندن ارتش این کشور، شورش‌هاى بزرگ و متعددى در نقاط مختلف عراق بر علیه‌ رژیم بعثى به‌ وقوع پیوستند. در کردستان عراق، سرانجام در بهار ۹۱، پس از یک قیام مردمى، ارتش، نیروهاى امنیتى، و ادارات بعثى از کردستان پس رانده‌ شدند، و کردستان آزاد گردید. خلاء قدرت به‌ وجود آمده،‌ به‌ آن منجر شد که‌ شوراهاى مردمى در اکثر شهرهاى بزرگ وکوچک شکل بگیرند، به‌ طورى که‌ مردم توانستند از طریق این شوراها به‌ رتق و فتق امور جارى زندگى خود بپردازند. اما این امر دیرى نپائید، و با بازگشت احزاب مسلح کردى که‌ سالهاى سال بر علیه‌ بعث جنگیده‌ بودند، این شوراهاى خودجوش مردمى جاى خود را به‌ جبهه‌ کردستانى سپردند. جبهه‌ کردستانى با ایجاد ارگان‌هاى ادارى خود تا مقطع انتخابات پارلمانى در بهار سال نود و دو، اداره‌ امور را در دست گرفت.
با برگزارى انتخابات، اتحادیه‌ میهنى کردستان و حزب دمکرات کردستان عراق، کرسی‌هاى پارلمانى را به‌ خود اختصاص داده‌ و از توان تشکیل دولت محلى برخوردار گشتند. (حزب شیوعى که‌ یکى از احزاب عمده‌ در جنگ مسلحانه‌ بر علیه‌ بعث بود، به‌ علت وجود خاطره‌ سیاست گذشته‌اش در نزدیکى به‌ حزب بعث در اذهان عمومى، و نیز به‌ علت فروپاشى اتحاد شوروى در این مقطع از نفوذ معنوى و سیاسیش به‌ شدت کاسته‌ شده‌ بود و از این رو نتوانست به‌ پارلمان راه‌ یابد). البته‌ انتخابات به‌ معناى پایان عمرعملى جبهه‌ کردستانى نیز بود، و اگر چه‌ حزب شیوعى تا سال‌هاى بعد نیز از بازگشت این جبهه‌ براى حل قطعى معضلات جامعه‌ کردستان دفاع میکرد، اما این جبهه‌ عملا از هم پاشیده‌ شد، و بر وظیفه‌ تاریخى خود نقطه‌ پایان گذارد.
اگر چه‌ طبق نتایج انتخابات، حزب دمکرات پنجاه‌ و یک درصد آرا، و اتحادیه‌ میهنى چهل و نه درصد آرا را به‌ خود اختصاص داده‌ بودند، اما به‌ خاطر عدم پذیرش آن از طرف اتحادیه‌ میهنى ( این جریان هم خود را وارث حقیقى‌تر جنبش کردستان میدانست، و هم معتقد بود که‌ در جریان انتخابات از طرف حزب دمکرات تقلبات زیادى صورت گرفته است‌) این نتیجه‌ تثبیت نشد، و نهایتا به‌ خاطر اجتناب از شروع جنگ داخلى، حکومت را پنجاه‌ پنجاه کردند (در میان مردم به‌ فیفتى فیفتى مشهور شده‌ بود).
البته‌ در همان زمان خیلیها معتقد بودند که‌ اتحادیه‌ میهنى میبایست به‌ نتیجه‌ انتخابات گردن مینهاد و به‌ حزب اپوزیسیون تبدیل میشد. اما به‌ هر حال نهایتا این امر صورت نگرفت، و این دو حزب عملا یک دولت محلى ائتلافى کاملا به‌ دو نیم تقسیم شده‌ را تشکیل دادند. پس ازبرگزارى انتخابات، و تشکیل حکومت که‌ با راى تقریبا مطلق مردم همراه‌ بود، متاسفانه‌ به‌ علت همین فیفتى فیفتى بودن دولت محلى جدید، رقابت ناسالم و سوءظن تاریخى این دو حزب به‌ همدیگر، دولت جدید بلافاصله‌ با بحران و مشکلات جدى روبرو شد. به‌ علت وجود پست و موقعیت مساوى در ادارات و ارگان‌هاى دولتى، کارها عملا به‌ پیش برده‌ نمیشدند، و دولت محلى جدید در رتق و فتق امور مردم ناتوان و فلج بود. این امر و به‌ همراه‌ آن، امر محاصره‌ اقتصادى که‌ بر کل عراق تحمیل شده‌ بود، با گذشت زمان زندگى را در منطقه‌ کردستان با مشکلات و فاجعه‌هاى زیادى از جمله‌ فقر شدید روبرو کرد.
حکومت ائتلافى نه‌ تنها‌ نتوانست دوایر یکپارچه‌ و کارا دایر کند، بلکه‌ ناتوان از حذف میلیشیاها و تشکیل یک بازوى مسلح یکپارچه‌ نیز بود. حتى فراتر از آن، با در دست گرفتن اهرم‌هاى مالى و اقتصادى در چنگال قدرتمند مافیاهاى درون حزبى، میلیشیاهاى این دو حزب چنان رشد کردند و گسترش یافتند که‌ خارج از تصور هر کسى بود.
البته‌ باید به‌ این امر نیز اشاره‌ شود که‌ بعد از اینکه‌ نیروهاى متحدین از حمله‌ به‌ بغداد باز ماندند، و از سرنگونى قطعى رژیم صدام پشیمان شدند، دولت بعثى که‌ دوباره‌ توانى یافته‌ بود، نیروهاى خود را سازماندهى کرده‌ ودرتاریخ ۳۰ مارس سال نود و یک دوباره‌ به‌ کردستان به‌ منظور بازپس گیرى آن حمله‌ نمود. نیروهاى بعثى خیلى سریع پیشروى کرده‌ و توانستند مراکز و شهرهاى بزرگ را دوبار به‌ تصرف خود درآورند. هجوم نیروهاى بعثى منجر به‌ کوچ میلیون‌ها نفر از مردم کردستان شد. ابعاد این فاجعه‌ به‌ قدرى بزرگ بود که‌ وجدان جهانیان را تکان داد. به‌ دنبال همین رویداد تاریخى بود که‌ با تعیین مرز سى و شش درجه‌ که‌ مناطق بزرگى از کردستان عراق را تحت پوشش خود میگرفت، منطقه‌ کردستان تحت پوشش امنیتى جامعه‌ جهانى قرار گرفت.
البته‌ تعیین مدار سى و شش درجه‌ خود به‌ خود به‌ معناى عقب‌نشینى بعثی‌ها از کردستان نبود. زیرا درست در همین شرایط مذاکرات بین جبهه‌ کردستانى و حزب بعث در بغداد هم در جریان بود، و آن چیزى که‌ منجر به‌ عقب نشینى نیروهاى عراقى شد، اعتراضات و قیام‌هاى دیگرى بود که‌ به‌ویژه‌ در سلیمانیه‌ و اربیل به‌وقوع پیوستند. رژیم زیر این فشارها سلیمانیه‌ را ترک کرد که‌ در داخل مدار سى و شش درجه‌ نبود، اما موصل را ترک نکرد که‌ در داخل این مدار بود.اما به‌هرحال رژیم بعثى ناچار به‌ تخلیه‌ مناطق بزرگى از کردستان شد، و براى همیشه‌ از آن پس رانده‌ شد.
یکى از تجربیات تلخ این دوره‌ حمله‌ مشترک ترکیه‌ با نیروهاى پیشمرگ اتحادیه‌ میهنى و حزب دمکرات به‌ نیروهاى پ کاکا در شمال عراق بود. پ کاکا با دیدن شرایط جدید در شمال عراق و خلاء قدرت نسبتا پیش آمده‌، سعى در ایجاد حکومتى در مناطق تحت نفوذ خود داشت. امرى که‌ هم ترکیه‌ را به‌ شدت تحریک کرد و هم باب طبع حاکمان جدید در کردستان نبود.
علیرغم تمامى فراز و نشیب‌ها در این دوره‌ آن چیزى که‌ ستون فقرات حوادث بود، گسترش و تعمیق تضاد و رقابت‌ها میان دو حزب عمده‌ در کردستان بود. فیفتى فیفتى بودن حکومت و توازن شکننده‌ قدرت در دستگاه‌هاى ادارى حکومتى، که‌ گه‌گاه خود را در برخوردهاى شدید لفظى و حتى تهدیدات، نمایشات و برخوردهاى محدود نظامى نشان میداد، آرام آرام وضعیت را به‌ سوى جنگ داخلى پیش میبرد. و این در حالى بود که‌ این قدرت محلى در محاصره‌ کامل دشمنان خود در منطقه‌ بود، و از طرف هیچ دولتى به‌ رسمیت شناخته‌ نشده‌ بود.
به‌ طور کلى میتوان مشخصات این دوره‌ اول را چنین فورموله‌ کرد: امید به‌ آینده‌ در میان کردها، علیرغم آنارشیسم سیاسى و فقر رو به‌ فزاینده در میان مردم‌.

جنگ داخلى (۱۹۹۴ تا ۱۹۹۸)

قدرت محلى کردستان به‌ هر حال علیرغم تمامى مشکلاتى که‌ داشت، سال ۹۴ را نیز تجربه‌ کرد. اما این تجربه‌، تجربه‌ تلخى بود، زیرا که‌ در تاریخ ۰دوم مه همان سال با روى دادن یک درگیرى کوچک در منطقه‌ “قه‌لادزه” آتش جنگ داخلى به‌ سرعت شعله‌ور گردید، که‌ چهار سال جامعه‌ را در خود فروبلعید. این جنگ در اساس ادامه‌ همان رقابت تاریخى مابین حزب دمکرات و اتحادیه‌ میهنى بود، که‌ ریشه‌هایش به‌ دهه‌ شصت میلادى یعنى به‌ زمان ملامصطفى بارزانى برمیگشت. این جنگ در اساس جنگ قدرتى بود مابین نیروها و عناصرى با تعلقات شهرى در یک طرف، و نیروها و عناصرى با تعلقات عشیره‌اى در طرف دیگر.
جنگ داخلى چهار مرحله‌ را از سر گذرانید. در دو مرحله‌ نخست جنگ در ابعاد نسبتا کوچکترى جریان داشت، اما در دو مرحله‌ آخر خود ابعاد آن در همه‌ جهات گسترش یافت، که‌ از جمله‌ میتوان به‌ موارد زیر اشاره‌ کرد: تلفات سنگین طرفین، طولانی‌تر شدن آن، دخالت دادن دولت‌هاى منطقه‌ وحتى خود دولت بعثى در آن، و سرانجام تاثیر آن بر گسترش شدید فقر و عقب‌ماندگى کردستان. در این مورد به‌ عنوان نمونه‌ میتوان گفت که‌ در دوره‌ سوم جنگ داخلى، حزب دمکرات کردستان عراق عملا با استفاده‌ از ارتش عراق توانست شهر اربیل را که‌ در مرحله‌ دوم جنگ به‌ تصرف اتحادیه‌ میهنى کردستان درآمده‌ بود،از چنگ این اتحادیه‌ خارج کند، و نیز در مرحله‌ چهارم ارتش ترکیه‌ مستقیما در کنار نیروهاى حزب دمکرات قرار گرفت و البته‌ با توجه‌ به‌ تجهیزات مدرنى که‌ داشت (تجهیزات ناتوئى) توانست ضربات انسانى سهمگینى به‌ اتحادیه‌ میهنى وارد آورد.
در مرحله‌ سوم جنگ نیز پس ازعقب راندن اتحادیه‌ میهنى از منطقه‌ سلیمانیه‌، این اتحادیه‌ با کمک جمهورى اسلامى خود را دوباره‌ مجهز ساخته‌، توانست طى یورشى لااقل مناطق تحت نفوذ سنتى خود را دوباره‌ به‌ دست آورد. جنگ داخلى سرانجام در سال نود و هشت طى توافق‌نامه‌‌اى که‌ به‌ “اتفاقیه‌ واشنگتن” مشهور بود، خاتمه‌ یافت و کردستان عراق توانست پس از چهار سال جنگ خونین و زیان‌بار، نفس راحتى بکشد. البته‌ شایان توجه‌ است که‌ اتمام جنگ داخلى به‌ معناى تجدید ساختار حکومت اقلیمى کردستان نبود و کماکان این دو حزب در مناطق تحت نفوذ و اداره‌ خود، دوایر و ارگان‌هاى حکومتی- حزبى خود را داشتند. به این ترتیب کردستان عملا به دو بخش تقسیم شد.
یکى از مشخصه‌هاى جامعه‌ کردستان عراق در تمامى مراحل خود این است که‌ توانسته‌ است سیماى چند حزبى خود را حفظ کند. به‌ قدرت رسیدن حزب دمکرات و اتحادیه‌ میهنى به‌ معناى محو قطعى احزاب دیگر از صحنه‌ سیاسى نبود. اما در همان حال این دو حزب سعى کردند که‌ احزاب دیگر را در خود هضم کنند و یا اینکه‌ آنان را تحت نفوذ خود در آورند. و البته‌ در همان حال دست به‌ ایجاد احزاب نوینى پیرامون خود نیز زدند. هردو حزب در این مورد موفقیت‌هائى داشتند و توانستند احزاب دیرینه‌ را که‌ از زمان جنگ پارتیزانى در کنار هم بودند به‌ دور خود جمع کنند. همگامى این احزاب با دو حزب عمده‌ و عدم توجه‌ آنان به‌ نقش اپوزیسیونى خود، و نیز کم توجهی‌‌یشان به‌ توده‌، منجر به‌ این شد که‌ احزاب اسلامى کم کم با استفاده‌ از امکانات منطقه‌اى که‌ داشتند، نقش بیشترى کسب کنند. چنانکه‌ حالا بعد از گذشت سالها عملا به‌ نیروى سوم بعد از اتحادیه‌ میهنى و حزب دمکرات تبدیل شده‌اند.
البته‌ احزاب و جریانات اسلامى در فرم‌هاى گوناگون فعالیت خود را آغاز کردند. بخشى از آنان در قالب احزاب تندرو مسلح عمل کردند، و عملا در مقابل اتحادیه‌ میهنى و در منطقه‌ تحت نفوذ آن توانستند حتى به‌ جنگ مسلحانه‌ جبهه‌اى پرداخته‌ و مناطقى را نیز تا حمله‌ آمریکا به‌ عراق زیر کنترل خود داشته‌ باشند. از طرف دیگر “متحدین اسلامى کردستان” شکل گرفت که‌ ساختارى نظامى نداشت و در نگرش اسلامى خود مدرن عمل مینمود. جنگ داخلى، فقر و فاقه‌ ناشى از محاصره‌ اقتصادى عراق و بى‌توجهى قدرت سیاسى کردى به‌ خواسته‌هاى اقتصادی-اجتماعى، خیلى سریع احزاب اسلامى را دارای نفوذ سیاسى قابل توجهی در میان مردم کرد و از این طریق آنان را به‌ دست‌یابی به رویایشان که‌ ایجادى حکومتى اسلامى بود، بیشتر دلگرم ساخت. متحدین اسلامى با استفاده‌ از امکانات مالى که‌ داشتند، توانستند یک سرى خدمات اجتماعى را در جامعه‌ سازماندهى کنند که‌ این به‌ شدت به‌ تقویت و گسترش نفوذشان کمک کرد. در حالیکه‌ دو حزب عمده‌ مشغول جنگ بر سر قدرت سیاسى از طرق نظامى بودند، آنها از طریق ارائه‌ خدمات اجتماعى، آرام آرام زیر پاى این دو حزب را خالى میکردند. این در حالى بود که‌ اسلامیون بر سیماى کردى خود نیز تاکید داشتند و سعى میکردند خود را حزبى اسلامی- کردى در پیش مردم معرفى کنند.
اما شاید یکى از مورد توجه‌ترین قسمت‌هاى حوادث داخلى کردستان عراق در این مقطع وضع اپوزیسیون کرد ایرانى و کرد ترکیه‌ باشد. حزب کارگران کردستان ترکیه‌ با عقب‌نشینى حزب بعث از کردستان پایگاه‌هاى خود را در شمال عراق گسترش داد و به‌شدت بر دامنه‌ فعالیت‌هاى نظامى خود در ترکیه‌ افزود. البته‌ باید گفت که‌ این حزب با توجه‌ به‌ وضعیت جغرافیائى که ‌در آن قرار داشت، از کشورهاى زیادى به‌ عنوان پشت جبهه‌ خود چه‌ در فعالیت‌هاى نظامى و چه‌ در فعالیت‌هاى سیاسى استفاده‌ میکرد. عراق، ایران، سوریه‌ از جمله‌ این مناطق بودند. اما به‌ هرحال کردستان عراق از این لحاظ نقش برجسته‌ترى داشت. دامنه‌ فعالیت‌هاى این حزب و فشار ترکیه‌ بر حکومت نوپاى کردستان، بالاخره‌ کار را همچنانکه‌ گفته‌ شد بدانجا رسانید که‌ در نخستین سالهاى عمر این حکومت نوپا، حزب دمکرات و اتحادیه‌ میهنى حمله‌ مشترکى را به‌ نیروهاى پ کاکا سازمان دهند.
اگر چه‌ کردها قبلا نیز این نوع عملیات‌ بر علیه‌ همدیگر تجربه‌ کرده‌ بودند، اما این بار رفتن به ‌جنگ یک حزب کردى در فرم حکومت نوپاى کردستان خود حکایت دیگرى بود. در واقع این مسئله‌ یکى از نقطه‌شروع‌هاى بد حکومت کردستان بود، و به‌ شدت بر وجاهت آن به‌ویژه‌ نزد کردهاى ترکیه‌ ضربه‌ وارد آورد. درگیریهاى مابین پ کاکا و به‌ویژه‌ حزب دمکرات کردستان عراق، بعدها نیز به‌ درازا کشید. اما سرانجام کار بدانجا کشیده‌ شده‌ است که‌ نیروهاى پ کاکا مناطقى را در کردستان عراق در دست داشته‌ باشند و عملا دولت محلى کردستان نیز این مسئله‌ را قبول کرده‌ است، و از جنگ بر علیه‌ آنان خوددارى میورزد.
آخرین اخبارى که‌ در مورد نیروهاى پ کاکا به‌ گوش میرسد این است که‌ دولت ترکیه‌ فشار سنگینى را جهت بیرون راندن آنها بر آمـریکا وارد مى آورد، که‌ البته‌ آمریکا علیرغم موافقت ظاهرى، به‌ عملى کردن آن نپرداخته‌ است. و نیز یکى از مسئولین پ کاکا، حزب دمکرات و اتحادیه‌ میهنى را به‌ آن متهم کرده‌ است که‌ آنان مانع ارتباط و پیوند میان آمریکا و پ کاکا هستند و در این امر کارشکنى میکنند. که‌ البته‌ این گلایه‌ را هم حزب دمکرات کردستان ایران به‌ نوعى دارد.
در مورد اپوزیسیون کرد ایرانى هم باید گفت که‌ شرایط نوین، آنها را نیز کاملا زیر تاثیر خود قرار داد. این اپوزیسیون که‌ ساختارى نظامى داشت و در زمان بعث عمدتا در مناطق مرزى و دور از شهرها مستقر بود، در مرحله بعدی ارتباطش با مردم به‌ علت سیاست کوچانیدن اجبارى مردم روستاها به‌ شهرها با ساختن مجتمع‌هاى مسکونی تازه‌ از پیش نیز کمتر شد و دیگر هیچ روستائى در نزدیکی مقرهای آنان وجود نداشت. با پایان جنگ ایران عراق، شایعه‌ امکان مصالحه‌ این دو کشور بر سر اپوزیسیونهاى یکدیگر قوت گرفته‌ بود و این امر، آینده‌ آنها را کاملا تیره‌ و تار ساخته‌ بود. اما قیام مردم و آزادسازى کردستان به‌ منزله‌ طلوع نوینى در افق این اپوزیسیون بود. در همان حال بازگشت مردم به‌ مناطق روستائى، آنان را با مشکلات نوینى نیز روبرو کرد. همچنین نفوذ تدریجى جمهورى اسلامى در کردستان عراق و فعالیت وسیع واحدهاى امنیتى آنان، به‌تدریج اپوزیسیون کرد ایرانى را در وضعیت بسیار نامناسبى قرار داد.
البته‌ در چند سال اول پس از قیام، اپوزیسیون کرد ایرانى کماکان توانست وضعیت پیشین خود را حفظ کرده‌ و به‌ عملیات نظامى خود در داخل کردستان ایران ادامه‌ دهد، اما جمهورى اسلامى نیز تلاشهایى جدى را براى ضربه‌ زدن به‌ آنان آغاز کرد. این تلاش‌ها خود را در اعمال بمبارانها، موشک‌اندازی و توپ‌بارانهاى نسبتا مداوم، اعمال فشار سیاسى و امنیتى از طریق اتحادیه‌ میهنى به‌ آنان، ترور و تعقیب، وسرانجام کنترل دقیقتر آنان، که‌ البته‌ در اثر آنارشیزمى که‌ در کردستان برقرار بود، کاملا میسر گشته‌ بود.
لازم به‌ یادآورى است که‌ از زمان قیام تا سال ۹۷ لااقل لیست دویست نفر از فعالان کرد ایرانى وجود دارد که‌ مستقیما به‌ وسیله‌ نیروهاى امنیتى جمهورى اسلامى در کردستان عراق ترور شدند. در واقع در این مرحله‌ رژیم توانست جنگ را به‌ کردستان عراق منتقل کند و در آنجا طرف خود را مشغول کند. از جمله‌ مهمترین تحرکات نظامى رژیم حمله‌ تابستان سال ۹۶ به‌ اردوگاه‌هاى حزب دمکرات و مقر رهبرى آن در کوى سنجق بود، که‌ با نفوذ در عمق خاک کردستان عراق و با حمل قفس‌هاى بزرگى که‌ به‌ منظور حمل اسیران احتمالى تدارک دیده‌ شده‌ بودند، صورت گرفت. این حرکت با همکارى کامل اتحادیه‌ میهنى کردستان عراق صورت گرفت.
فشارهاى جمهورى اسلامى سرانجام بدانجا منتهى شد که‌ اپوزیسیون رسما ناچار شد که‌ به‌ فعالیت‌هاى نظامى خود در کردستان ایران پایان دهد، و بدین ترتیب مرحله جدیدى از فعالیت آنان آغاز گردید. مرحله‌ای که‌ با کوچ مقرها به‌ نزدیکى شهرها شروع شده‌ بود، متعاقبا به‌ یک زندگى صرفا اردوگاه‌ نشینى تبدیل شد. از این مرحله‌ به‌ بعد این اپوزیسیون عمدتا به‌ کار سیاسى و تبلیغى روى آورد و اخیرا از طریق استفاده‌ از ماهواره‌ و نزدیکى به‌ سیاست‌هاى آمریکا در منطقه‌ سعى در استفاده‌ از وضعیت موجود در ابعاد وسیع‌ترى دارد، تا خود را از شرایط رخوت‌گونه‌اى که‌ به‌ آن گرفتار آمده‌ است، رها سازد.
لازم به‌ یادآورى است که‌ رژیم امکان نفوذ و تحرکاتى را که‌ در مناطق زیر نفوذ اتحادیه‌ میهنى داشت، در مناطق زیر نفوذ حزب دمکرات نداشت. علت آن این بود که‌ ایران اولین و آخرین امکان ارتباط این جریان با جهان خارج بود، اما حزب دمکرات علاوه‌ بر ایران، امکان استفاده‌ از ترکیه‌ را نیز داشت، و این به‌ آن امکان مانور می‌بخشید. امنیت نسبى در مناطق تحت نفوذ حزب دمکرات باعث شد که‌ از سال ۹۶ به‌ بعد، با فعال شدن کمیساریاى پناهندگى سازمان ملل در اربیل، تعداد زیادى از کردهاى ایرانى که‌ در سلیمانیه‌ و دیگر مناطق تحت نفوذ اتحادیه‌ میهنى زندگى می‌کردند، به‌ اربیل و دیگر شهرهاى زیر نفوذ حزب دمکرات نقل مکان کنند. که‌ البته‌ این امر خوشایند اتحادیه‌ میهنى نبود و بعدها از طرق دیگر این اتحادیه‌ سعى کرد که‌ این اعتماد به شدت تضعیف شده‌ میان خود و کردهاى ایران را بازسازى کند.
به هرحال در سال ۹۸ همچنانکه‌ گفته‌ شد، جنگ داخلى خاتمه‌ یافت. این امر نتیجه آن بود که‌ این دو حزب متوجه‌ شدند که‌ قادر به‌ حذف همدیگر نیستند و نیز این مسئله‌ بهترعیان شد که‌ قدرت‌هاى منطقه‌اى، مانند ترکیه‌ و ایران خواستار حذف هیچکدام به‌ نفع دیگرى نبودند. جنگ داخلى بالاخره‌ پایان یافت، اما هنوز هم آثار و تاثیرات منفى آن کماکان در ذهن مردم باقى است.
از تاثیرات منفى جنگ داخلى می‌توان از آغاز و تشدید پدیده‌ مهاجرت. بیکارى، فقر گسترده‌ و آنارشیسم سیاسى نام برد که بسیارى را به‌ ترک وطن واداشت. این نیرو که‌ در اکثریت خود جوان بود، به‌ جاى ماندن و مبارزه‌ کردن بر علیه‌ وضع موجود، راه‌ جلاى وطن را در پیش گرفت. اساسا یکى از علت‌هاى عدم پیدایش و رشد جنبش ضد جنگ داخلى، همین قضیه‌ بود. جوانانى که‌ در سالهاى زمامدارى رژیم بعث چنین دلاورانه‌ و فداکارانه‌ به‌ پیکار علیه‌ فاشیسم بعثى پرداختند، اینک در شرایط جدید خود را خلع سلاح شده‌ مى‌پنداشتند و عارى از توان پیشبرد یک مبارزه‌ مدنى بر علیه‌ جنگ ناعادلانه‌ داخلى بودند. البته‌ اساسا اینکه‌ چرا جامعه‌ کردستان عراق نتوانست در مقابل چنین پدیده‌ منفى‌اى واکنش درخور نشان دهد، به‌ علت‌اى بسیار دیگرى برمیگردد. از جمله‌ عدم وجود اپوزیسیون، پدیده‌ ادغام دولت و حزب، نقش ضعیف روشنفکران، و سرانجام تسلط کامل احزاب در قدرت بر شاهرگهاى اقتصادى کردستان.

۱۸ خرداد ۱۳۸۵

تاریخ انتشار : ۲۰ خرداد, ۱۳۸۵ ۴:۴۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

ادامه »
سرمقاله

اسراییل در پی تحقق رؤیای خونین «تغییر چهرۀ خاورمیانه»!

دست‌کم دو دهه است که تغییر جغرافیای سیاسی منطقۀ ما بخشی از اهداف امریکا و اسراییل‌اند . نتانیاهو بارها بی‌پرده و باافتخار از هدف‌اش برای «تغییر چهرۀ خاورمیانه» سخن گفته است. در اولین دیدارش با دونالد ترامپ در آغاز دور دوم ریاست جمهوری نیز مدعی شد که اسراییل و امریکا به طور مشترک در حال مبارزه با دشمنان مشترک و «تغییر چهرۀ خاورمیانه»‌اند.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

سیمور هرش: آنچه به من گفته شده است در ایران اتفاق خواهد افتاد.

یک مقام آگاه امروز به من گفت: «این فرصتی است برای از بین بردن این رژیم برای همیشه، و بنابراین بهتر است که ما به سراغ بمباران گسترده برویم.» … بمباران برنامه‌ریزی‌شده آخر هفته اهداف جدیدی نیز خواهد داشت: پایگاه‌های سپاه انقلاب اسلامی، که از زمان سرنگونی خشونت‌آمیز شاه ایران در اوایل سال ۱۹۷۹ با کسانی که علیه رهبری انقلاب مبارزه می‌کنند، مقابله کرده‌اند.

مطالعه »
یادداشت

در نقد بیانیه فعالین مدنی بشمول برندگان نوبل صلح درباره جنگ…

آخرین پاراگراف بیانیه که بخودی خود خطرناک‌ترین گزاره این بیانیه است آنجایی است که میگویند: ” ما از سازمان ملل و جامعه‌ی بین‌المللی می‌خواهیم که با برداشتن گام‌های فوری و قاطع، جمهوری اسلامی را به توقف غنی‌سازی، و هر دو‌طرف جنگ را به توقف حملات نظامی به زیرساخت‌های حیاتی یکدیگر، و توقف کشتار غیرنظامیان در هر دو سرزمین وادار نمایند.” مفهوم حقوقی این جملات اجرای مواد ۴۱ و ۴۲ ذیل فصل هفتم اساسنامه ملل متحد است.

مطالعه »
بیانیه ها

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

در ۸ تیر امسال و در روزهایی که تجاوز جنایت‌کارانهٔ حکومت نژادپرست و نسل‌کش اسراییل و دولت امپریالیستی آمریکا به میهن عزیمان ایران باز ردّ پای خونینی از جان و هستی عزیز هم‌میهنانمان در جای‌جای ایران از خود به جا گذاشته است، یادی از رفقای عزیزی نیز ضروری‌ست که در جریان دقاع از میهن‌مان در برابر تجاوز نطامی عراق طی دو سال دفاع میهنی در راه میهنی که تا پای جان دوستش داشتند، جان باختند.

مطالعه »
پيام ها

پیام به کنگرهٔ بیست‌وششم حزب کمونیست آلمان

ما بر این باوریم که چپ اگر نتواند در برابر ماشین جنگی سرمایه‌داری بایستد، اگر چپ صدای رنج مردمان بی‌پناه نباشد، اگر چپ در خیابان‌ها، کارخانه‌ها، اردوگاه‌ها و مناطق جنگ‌زده حضور نداشته باشد، از رسالت تاریخی خود فاصله گرفته است. ما برای بنای جهانی دیگر مبارزه می‌کنیم – جهانی فارغ از استثمار، از سلطه، از مرزهای ساختگی، از جنگ و نژادپرستی.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

نه قیام، نه تسلیم؛ سکوت پیش از خیزش یا تدبیری برای فردا؟

زندان اوین نماد مقاومت و مبارزه بود

َUne paix durable n’est possible qu’avec une participation populaire active

۸ تیر، روز فداییان جان‌باختهٔ خلق؛ میهن‌دوستانِ انقلابیِ راهِ آزادی و رفعِ ستم از زحمت‌کشان!

ما خواستار آزادی بی‌قید و شرط زندانیان سیاسی و مدنی در ایران هستیم!

بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران: برای صلحی پایدار