حضور سید محمد خاتمی پای صندوق رأی در ۱۲ اسفند، فارغ از همه نتایج آن برای جنبش سبز، با عکسالعملهایی نیز در میان اصولگرایان همراه بود. عکسالعملهایی که همانند آنچه در میان نیروهای منتقد دیده شد، طیف متنوعی را از نیتخوانی تا تحلیل جایگاه آینده خاتمی در نظام و در میان اپوزیسیون و غیره، شامل میشد. این عکسالعملها که به نظرم میتوان آنها را به سه گروه مختلف تقسیم کرد دارای دو وجه مشترک هستند: یکی استفاده ابزاری از رأی خاتمی برای دلسرد کردن هواداران و کنشگران جنبش سبز و دیگری رویکرد غیر حزبی اصولگرایان به امر سیاسی. این دو وجه مشترک، نشانههای بارزی هستند از تنگتر شدن فضای میانه در صحنه سیاست کشور.
برای آن بخش از اصولگرایان که با نگاه کاملا امنیتی به سیاست مینگرند و در سالهای گذشته کمترین تلاش سیاسیای برای ایجاد پیوند اجتماعی و برخورداری از پایگاه اجتماعی انجام ندادهاند، رأی خاتمی پرسشبرانگیز و “مشکوک” است. تمامی تلاش این طیف که به سختی میتواند خوشحالی و حتی ذوقزدگی خود را از این حضور پنهان کند آن است که خاتمی را در جایگاه یک “توّاب” بنشاند. به نظر این طیف که دیدگاههایشان را عمدتاً میتوان در سایتهایی نظیر فارس و جوانآنلاین دنبال کرد، خاتمی با دیدن حضور میلیونی مردم در راهپیمایی ۲۲ بهمن، و پی بردن به “اقتدار نظام” از یک سو و درک ضعفها و خطاهای “فتنهگران ۸۸” به این نتیجه رسید که فاصله گرفتن از این “فتنه” و رأی دادن تنها راه ممکن برای بازگشت او و یارانش به صحنه سیاست و به دامان نظام است. به عنوان مثال، جوان آنلاین در نوشتهای با عنوان “سبز مُرد، اصلاحات را دریابید” به تاریخ ۱۷ اسفند ۹۰ مینویسد: “اخبار و گزارشهای دریافتی حاکی از آن است که خاتمی از مشاوران و نزدیکان خود عمیقاً ناراضی است”. جوان آنلاین از جلسهای که گویا خاتمی با برخی نزدیکانش داشته میگوید. جلسهای که بنا به اطلاعات موثقِ (!) جوان آنلاین، خاتمی در آن گفته است:”مثال ما مانند نشستن روی اره است که نه راه پیش داریم و نه راه پس”. سپس گویا گریزی هم به عملکرد سران فتنه زده و گفته است: “موسوی و کروبی با ما چه کردند؟ تا کی باید به خاطر آنها هزینه بدهیم؟ باید بنشینیم، فکر اساسی کنیم، دیدید که در انتخابات هم برآورد درستی نداشتیم و به خطا رفتیم، باید قبول کنیم که سبز مُرد. بنابراین اصلاحات را دریابید”. خاتمی گویا به همین جملهی توّابانه نیز اکتفا نکرده و در ادامه گفتهاست: “مردم، نظامی را که پایش خون دادند ول نمیکنند و به دوستان لسآنجلسی و ما بچسبند، بنابراین مرا مجبور نکنید باز حرفهای نخنماشده بزنم”.
علیرغم این استدلالهایی که خواننده را بیشتر به یاد گفتارهایی میاندازد که اعترافکنندگان تلویزیونی وادار به گفتن آنها میشوند، نتیجهگیری نوشتهها به گونهای است که معلوم میشود نویسندگان نیز خود به “توبه کردن” خاتمی اعتماد و اعتقادی ندارند. کاسهای را زیر نیمکاسه میبینند و از “اعلام برائت” شفافتر و روشنتر صحبت میکنند. جوان آنلاین مطلب دیگری را با عنوان “خاتمی از افراطیون عبور کرد” از “سایت خبری ندای انقلاب” منتشر کردهاست که در آن از زبان محمد خاتمی گفته شده که “مسائلی که من مطرح کردم شرط نبود تنها بیان مطالبی بود که فضا را تلطیف کنم!”
و اما ارزیابی ندای انقلاب چنین است: “البته مشخص نیست خاتمی بر چه اساسی این اظهارات را بیان کرده است. وی از یک سو آب به آسیاب ضدانقلاب میریزد و دم از شروط و تحریم انتخابات میزند و از سوی دیگر این اظهارات را لطیفه و جوک! میخواند که برای تلطیف فضا بیان کرده است! ظاهرا این عضو سقیفه باید فکری اساسی به حال خود و اظهارات لحظهای خود که تحت تأثیر افراد مختلف بیان می دارد بکند!”.
نگاه از بالا؟
عکسالعمل به رأی خاتمی از سوی آن بخش از اصولگرایانی که خود را “پیروز” این انتخابات میدانند و از تضعیف جریان انحرافی در انتخابات ۱۲ اسفند ۹۰ میگویند، در آغاز از نوعی همدلی حکایت میکرد. اما این همدلی خیلی سریع جای خود را به عکسالعملها و رفتارهایی داد که نشان از ترس و دلهره داشت. نگرانی از اینکه در صحنه سیاسیای که خاتمی و اصلاحطلبان در آن حضوری مجدد بیابند، گروهکهای کوچک اصولگرا نتوانند داعیه رهبری این مجموعه را داشته باشند. در واقع این جریان به طور ضمنی همچنان وزنی جدی برای خاتمی در صحنه سیاست کشور قائل است، اما گویی روی این حضور مجدد حساب نکرده بود. در مجموع، بازگشت خاتمی به صحنه سیاسی برای این افراد با نوعی ترس آغشته به امید همراه است.
نتیجه این احساس دوگانه از سویی در تبریک و خوشامد گفتن به خاتمی بازتاب یافته است و از سوی دیگر به صورت انتشار حرفها و نقدهای منتقدین جنبش سبز یا اصلاحطلبان پیگیر به خاتمی در سایتهای این طیف از اصولگرایان. در این دوگانگی، “سایت الف” گوی را از سایرین با فاصله زیاد ربودهاست.
احمد توکلی طی یادداشتی که در شماره روز سه شنبه ۱۶ اسفند در روزنامه جام جم نوشت از شرکت خاتمی در انتخابات استقبال کرد و این حضور را “یک حادثه میمون دیگر در انتخابات اخیر” دانست که به قول او “حاکی از پذیرش سلامت کلی انتخابات و تعیینکننده دانستن رأی مردم در سرنوشت خودشان در جمهوری اسلامی است”. او همچنین آرزو کرد که “این کارِ درست، آغازی برای بازگشت و جبران گذشته باشد که بر انسجام ملی خواهد افزود”. اما احمد توکلی در سایتش یعنی همان سایت الف بیشترین اخبار درباره شرکت محمد خاتمی در انتخابات را به منتقدان تند او اختصاص داد. از جمله عکس فتوشاپیای را باز نشر کرد از سنگ قبری که بر روی آن نوشته شده بود: سید محمد خاتمی، فرزند روحالله، متولد ۲ خرداد ۷۶ و متوفی در ۱۲ اسفند ۹۰. سایت الف همچنین به انتشار خبری که گویا از باشگاه خبرنگاران گرفته بود دست زد مبنی بر اینکه خانم فخر السادات محتشمی پور همسر مصطفی تاج زاده، گفته است که “عکس خاتمی نیز گاهی آزارم می دهد” و همچنین چند کاریکاتور تند از خاتمی در صفحه فیس بوکش منتشر کرده است. اخبار و اطلاعات کاملاً دروغی که هدفی جز خوار کردن سید محمد خاتمی ندارد.
بهترین نمونه از این برخورد دوگانه، یعنی برخوردی که ظاهری دوستانه دارد و باطنی کاملاً خصمانه را باز هم در همین سایت الف مییابیم. در نوشتهای با عنوان “خاتمی یک اصولگراست”، الف مینویسد: “خاتمی روز ۱۲ اسفند رأی داد. چه او را یکسر فتنه بنامیم و چه مسامحه گر و کاسبکار، خاتمی متعلق به همین نظام است و برآمده از همین چهارچوب. خاتمی برای خود اصولی دارد که به آنها پایبند است و از این جهت باید اورا اصولگرا نامید. خاتمی به مردمسالاری معتقد است آن هم از نوع دینیاش. نه از مردمسالاری عدول میکند و نه از دین”.
نگاه سیاسی؟
محترمانهترین عکسالعمل به رأی خاتمی را در میان اصولگرایان، مطهری و یارانش داشتند. در اولین نشست پساانتخاباتیِ “صدای ملت”، کاتوزیان از این رأی استقبال کرد. علی مطهری نیز در نطق پیش از دستور خود از تریبون مجلس گفت: “از آقای خاتمی برای آشتی کسانی که با نظام قهر کردهاند، سپاسگزارم. قهر مصلحان جامعه با نظام، یعنی رخنه فرصتطلبان و تندروها و به حاشیه راندن انقلابیهای اصیل. این همان بلایی است که بر سر انقلاب مشروطه آمد. به همین دلیل معتقدم آنها که علیرغم اعتراضشان در انتخابات شرکت کردند، روش درستتری را برگزیدند. چرا که باید از راه انتخابات وارد شد و نه واگذاری میدان به حریف و حرکت در راستای خواست دشمن.” او همچنین اشارات تلویحیای نیز به این مسئله داشت که این رأی به امکان ایجاد یک نیروی میانه که بتواند در خدمت انسجام ملی باشد کمک رساند.
صحبتهایی محترمانه و کم و بیش سیاسی که ادامه چندانی نیافت. شاید دلیل مقطعی بودن این اظهارات آن باشد که “صدای ملت” ترجیح میدهد پروژه ایجاد یک گروه میانه را به بعد از دور دوم انتخابات موکول کند تا از لطمات احتمالی نزدیک شدن زیاده از حد به خاتمی در امان بماند. اما محتملتر آن است که ادامه نیافتن این اظهارات بیشتر به دلیل نامعلوم بودن آینده این جمع باشد. در واقع اصلاً روشن نیست که “صدای ملت” میخواهد و یا میتواند به عنوان یک حزب یا سازمان یا گروه پارلمانی فعالیتهای خود را ادامه دهد.
در مجموع میتوان گفت که عکسالعمل اصولگرایان به مشارکت سید محمد خاتمی در انتخابات ابداً با عکسالعملهایی که این رأی در میان نیروهایی که ترجیح داده بودند در این انتخابات شرکت نکنند داشت، قابل مقایسه نیست. عکسالعمل اصولگرایان از خوشحالی شیطنتآمیزی نشان دارد که حاصل تأثیر منفی این رأی بر طیفهای معتدل جنبش سبز بود. خوشحالیای که بی شباهت به مخالفان تندروی جنبش سبز که در چند ماه اخیر بر انتقادهایشان به این جنبش افزودهاند نیست. شباهتی که در انتشار مجدد بسیاری از نوشتههای انتقادی این گروهها (البته با انتخاب سخیفترین آنها) در سایتهای اصولگرا نمود یافت. اصولگرایان همچنین از فرصت سردرگمی موقتی که رأی خاتمی در میان هواداران جنبش سبز ایجاد کرد نهایت استفاده را برای منحرف کردن توجهها از واقعیت کاهش میزان مشارکت کردند. با اینهمه جز علی مطهری که تلاش کوچکی کرد تا به حضور مجدد محمد خاتمی در صحنه معنایی سیاسی ببخشد، سایر اصولگرایان این حضور را نه جدی گرفتند و نه به حساب آوردند. از این حضور استفادهای ابزاری و کوتاهمدت کردند تا غلبه روانی موقتی بر کنشگران جنبش سبز بیابند و بس. استفادهای که در عین حال نشاندهنده یک واقعیت دیگر نیز در میان این طیف گسترده و پراکنده نیز هست؛ و آن اینکه به نظر نمیرسد که این طیف اصولاً سیاست مردمی مشخصی داشته باشد. سیاستی که به دنبال ایجاد ائتلاف و اتحاد و جبهه با نیروهای کم و بیش نزدیک برای پیدا کردن دستِ بالا در صحنه سیاسی باشد. فقدان یک چنین سیاستورزیای به این معناست که فضای میانه در سیاست کشور هر روز تنگتر از روز قبل خواهد شد و همراه با آن سیاستورزیای که هدفش نمایندگی کردن خواستهای مردم و گسترش پایگاه اجتماعی است. رأی سید محمد خاتمی اگر صد عیب داشت، از یک حُسن برخوردار بود و آن اینکه نشان داد بدون پافشاری بر مواضع، امکان وادار کردن اصولگرایان به عقبنشینی و مذاکره و تغییر سیاست ممکن نمیباشد.