مردم ایران!
بحران هستهاى و کشمکش جمهورى اسلامى با جامعه بینالملل براى یافتن راه حل دیپلماتیک که قابل پذیرش طرفین باشد، به نقطه عطف تعیینکنندهای رسیده است. جمهورى اسلامى اکنون از لحاظ امنیتى و استراتژى در چنان شرایط دشوارى قرار گرفته که از زمان پایان جنگ ایران و عراق بىسابقه مىباشد. حکومتى که رئیس جمهور آن مدعى بود بیشتر از یک “یاحسین” دیگربراى پیوستن ایران به جمع قدرتهاى اتمى نمانده است، اکنون با التیماتوم جدى شوراى امنیت سازمان ملل مواجه است.
شوراى امنیت سازمان ملل متحد با تصویب قطعنامه ١۷٣۷، یک فرصت دوماهه براى توقف غنىسازى اورانیوم به جمهورى اسلامى داده که زمان زیادى به پایان آن نمانده است. اگر تا پایان مهلت تعیین شده که دوم اسفند سال جارى مىباشد، جمهورى اسلامى به خواست شوراى امنیت سازمان ملل مبنى بر توقف غنىسازى اورانیوم پاسخ منفى دهد و یا این خواست را بىپاسخ بگذارد، تحریمهاى گسترده ایران آغاز خواهد شد وبا اجراى آن زیانهاى جبرانناپذیرى در عرصه اقتصادى، سیاسى، اجتماعى وامنیتى در کشور به وجود خواهد آمد که رهبران جمهورى اسلامى مسئول مستقیم آن هستند.
تصویب این قطعنامه بیانگر آن است که جامعه بینالمللی به ادعاهاى جمهورى اسلامى براى پایبندى به تعهدات بینالمللى و بهرهگیرى صلحآمیز از دانش هستهاى اعتماد ندارد، نگران ماجراجویىهاى هستهاى جمهورى اسلامى مىباشد و آمادگى آن را دارد که قاطعانه در برابر تهدیدهاى جمهورى اسلامى ایستادگى کند و براى بازدارى و مهار بلندپروازىهاى حاکمیت ایران، بر اختلافات و تضاد منافع اجزاء خود سایه افکند و نگذارد در ایران اورانیوم غنى شده تولید شود و حاکمیت اقتدارگراى آن به امکانى دست یابد که جهان هنوز نسبت به اهداف صلحآمیز آن اطمینان کافی ندارد.
در این نگرانى و عدم اعتماد به اهداف اعلام شده جمهورى اسلامى براى غنىسازى اورانیوم اعضاى اتحادیه اروپا، کشورهاى منطقه، همسایگان ایران و حتى چین و روسیه که از رقباى آمریکا به شمار مى روند تا آنجا اتفاق نظر دارند که رئیس جمهور چین پس از تصویب قطعنامه، صراحتا خواستار پاسخ جدى جمهورى اسلامى به درخواست شوراى امنیت سازمان ملل شد و با این پیام خود امکان هرگونه همکارى و همراهى با جمهورى اسلامى را براى “بازى با زمان” “تمدید فرصت” و یا کم اثرکردن اهمیت قطعنامه منتفی کرد.
در شکلگیرى چنین اتفاق نظر گسترده جهانى، اهداف سلطهطلبانه برخى از کشورها، اختلاف جمهورى اسلامى و آمریکا و اعمال فشار آمریکا بدون تردید نقش پراهمیتى داشته، اما این جمهورى اسلامى بوده است که با پنهانکارى طولانى، واکنش آشوبگرانه ، ماجراجویى ، ادعاى محوکردن اسرائیل از روى نقشه جهان، افسانه خواندن کشتار یهودیان در جنگ دوم جهانى حکومتهاى جهان را بدبینتر ساخت و با رد پیشنهادهایى که مىتوانست مبناى مذاکره باشد مخالفان تحریم را در تنگناى انتخاب قرار داد و علیه ایران اجماع جهانى آفرید. امروز حتى نزدیکان رئیس جمهور پنهان نمىکنند که احمدىنژاد در فاصله چند ماه با سخنان و رفتار خود، بر مخالفت جهانیان با جمهوری اسلامی به میزان چشمگیری افزود و چنان فضاى منطقه را برآشفت و به نگرانى عمومى دامن زد که آمریکا از قبل آن توانست سیاست خارجی مصر، اردن، عربستان سعودى و دیگر کشورهاى عضو شوراى همکارى خلیج فارس را علیه ایران بیش از پیش همسو سازد..
چنین روندى قابل پیشگیرى بود واین امکان وجود داشت که بحران هستهاى به شکل دیپلماتیک و به سود مردم ایران حل شود. بسته پیشنهادى گروه کشورهاى معروف به ١+۵ از این ظرفیت برخورداربود که با شرایطى مبناى مذاکره براى حل بحران قرار گیرد. در این بسته حق بهرهمندى ایران از فنآورى صلحآمیز هستهاى به صراحت تاکید شده بود و پیشنهاددهندگان، آژانس بینالمللى انرژى اتمى را به عنوان مرجع داورى و حل اختلاف قبول داشتند. اما رهبران جمهورى اسلامى زمانى به این پیشنهاد پاسخ دادند که ضربالاجل تعیین شده سر آمده بود. آنان با تاکید قاطعانه بر رد هر گونه تعلیق غنىسازى اورانیوم و تولید آب سنگین تلاش براى یافتن راه حل هاى دیپلماتیک را به بنبست کشاندند وعیلرغم هشدارهاى دلسوزانه همه نیروهاى ترقیخواه و آزادیخواه کشور، با ترجیح مصالح ایدئولوژیک و منافع خود بر مصالح کشور و با دل بستن بیهوده به عدم همکارى روسیه و چین با آمریکا، فرصتى را که مىشد با استفاده از آن، از تحریم ایران جلوگیرى کرد از دست دادند.
با صدور قطعنامه تحریم ایران و شکست برنامه احمدىنژاد و خامنهاى اختلاف در بالاترین سطوح حکومت چنان اوج گرفته که اکنون رهبران رژیم به دنبال بلاگردانى هستند که با قربانى کردن آن بتوانند از این بحران عبور کنند. خامنهاى در هراس از این که مسئول اصلى وضع فاجعهبار کنونى معرفى شود، از احمدىنژاد فاصله گرفته و اطرافیان رهبر آگاهانه احمدىنژاد را هدف تهاجم قرار داده اند تا در میان مردم چنین القاء شود که گویا در این چند ماه که رئیس جمهور گردنکشى مىکرد، رهبر با وى نبوده است. اما واقعیت عینى و تجربه روزمره مردم از رفتار رهبرى حکومت خلاف این ادعا را ثابت مىکند. روشن است که در بحرانآفرینى جارى احمدىنژاد و خامنهاى نقش مستقیم دارند. در فاصله چند ماه گذشته هر آنچه احمدى نژاد در عرصه بحران هسته اى انجام داده را باید به حساب کل رهبرى جمهورى اسلامى و در راس آن خامنهاى گذاشت. رئیس جمهور در این مدت سیاستى را پیگیرى مىکرد که رهبر پشتیبان آن بود. سیاستى که ماجراجوئى، تنش آفرینى، دشمنىتراشى، حفظ منافع گروهى و برخورد ایدئولوژیک با مصالح و منافع کشوراز مولفههاى پایدار آن است.
با صدور قطعنامه تحریم، شکاف درون گروهبندیهاى قدرت درجمهورى اسلامى تعمیق یافته وکشمکش آنها در برخورد با بحران هستهاى اوج گرفته است. اما هنوز معلوم نیست که سیاست کدام یک از این جناحها جایگزین برنامه عمل تنشزاى کنونى که مردم و کشور ما را در برابر تهدید جدى قرار داده است، خواهد شد. رفسنجانى، خاتمى و اصلاحطلبان حکومتى که از زمان روى کار آمدن احمدىنژاد در پشت صحنه با رئیس جمهور و رهبر در حال کشمکش بودند، سکوت خود را شکستهاند و علنا از روند پیشرفت بحران هستهاى ابراز نگرانى مىکنند و با بیان اظهارات تند علیه سیاستهاى احمدىنژاد چنین تبلیغ مىکنند که اگر اختیار هدایت دیپلماسی بحران هستهای کشور در دستشان بود، میتوانستند از تحریم گسترده ایران جلوگیرى کنند.
جاى تردید ندارد که نگرانى این نیرو از صدور قطعنامه تحریم ایران و پىآمدهاى آن با نگرانى عموم مردم کشور ما یکى نیست. مردم نگران زندگى روزمره خود و تلاشى اقتصاد کشور هستند.مردم با تجربه دوران جنگ ٨ ساله ایران و عراق مىدانند که تحریم یعنى احتکار، گرانى، کمبود، تورم، بیکارى، محرومیت از ابتدائىترین نیازمندىها. تحریم یعنى سرکوب هرگونه اعتراض و نارضایتى. تحریم یعنى سکوت مطلق در برابر استبداد حکومت و خاموشى در برابر هرگونه ظلمى که علیه شهروندان اعمال مىشود. تحریم یعنى نقض بازهم بیشتر حقوق بشر.. بنابراین، نگرانى رفسنجانى و مردم نباید یکى قلمداد شود. وى در ١٨ سال پنهانکارى فعالیت هستهاى جمهورى اسلامى و در صرف میلیاردها دلار درآمد کشور براى ماجراجویى هستهاى رژیم سهم دارد و نمىتواند سخنگوى ملت ایران باشد، اما در عرصه سیاست بدون پردهپوشى بر عملکرد و ماهیت یک جریان مىتوان از همپوشى خواست نیروهایى که تلاش براى جلوگیرى از تحریمهاى گسترده مىباشد در جهت کاستن از تنش با جامعه بینالمللى و هموار کردن راه مبارزه براى دمکراسى بهره گرفت. در شرایط کنونى جلوگیرى از تحریم گسترده ایران، بازگرداندن پرونده هستهاى ایران از شوراى امنیت سازمان ملل به حکام آژانس بینالمللى انرژى اتمى براى راستىآزمایى فعالیتهاى هستهاى جمهورى اسلامى وظیفه مهم و مبرمى است که براى تحقق آن از هیچ امکان وکوششى نباید دریغ کرد.
کاهش تنش در مناسبات جمهورى اسلامى با جامعه جهانى و حل و فصل مسالمتآمیز بحران هستهاى نه تنها در ایران بلکه در میان مردم و حاکمیت آمریکا از حمایت گسترده برخوردار است. اما جرج بوش و نومحافظهکاران در برخورد با بحران منطقه و از جمله بحران هستهاى ایران نمىخواهند از گزینه نظامى چشمپوشى کنند. آنان برخلاف توصیه گروه بیکر-هامیلتون به جاى مذاکره با ایران و سوریه، لشکرکشى نظامى را همچنان مناسبترین روش براى حل بحران منطقه و مسئله عراق مىدانند ودر برخورد با ایران با استراتژى دوگانه دیپلماسى سیاسى و دیپلماسى جنگ اهداف سلطهطلبانه خود را پىگیرى مىکنند. بحران هستهاى و پافشارى جمهورى اسلامى بر چرخه کامل تولید سوخت هستهاى در شرایط بىاعتمادى افکار عمومى جهان، پوشش بینالمللى موثرى براى این سیاست و جنگافروزى دولت بوش و متحدین آن ایجاد کرده است.
واکنش جمهورى اسلامى به قطعنامه ١۷٣۷، و پذیرش یا عدم پذیرش تعلیق غنىسازى اورانیوم مىتواند این استراتژى را تضعیف و خنثى و یا تقویت کند. جمهورى اسلامى تاکنون در هر مقطعى علیرغم هشدارها، به اقدامى دست زده که خواست دولت بوش و به زیان منافع مردم ایران بوده است. رهبرى جمهورى اسلامى و احمدىنژاد با تکرار شعارهاى ماجراجویانهاى چون یا “امنیت براى همه و یا هیچ کس”، تهدید به کاربرد سلاح نفت براى ایجاد بحران انرژى و یا خروج از کنترل سازمان انرژى اتمى و”ان. پى. تى“، در شرایط بحرانى کنونى به تعمیق بیشتر بىاعتمادى جهانى دامن زدهاند و در نگاه افکار عمومى رفتار دولت آمریکا علیه ایران را موجهتر کردهاند.
در حالى که خطر تحریم واقعى است و بیشتر از چند هفته به آغاز تحریم گسترده ایران نمانده است، هیچ نشانهاى از عقلانیت و خردورزى دیپلماتیک و تلاش مبتکرانه از سوى رهبرى جمهورى اسلامى براى برونرفت کشور از این بحران دیده نمىشود. انتظار مردم کشور ما این است که پیش از آن که دیر شود و بازهم فرصت باقى مانده از دست برود، جمهورى اسلامى با پذیرش تعلیق غنىسازى اورانیوم، اعلام آمادگى براى همکارى با آژانس بینالمللى انرژى اتمى براى راستىآزمایى فعالیتهاى هستهاى خود امکان مذاکره در چارچوب بسته پیشنهادى گروه “١+۵”، را با شرایطى تامین کند و به خطر تحریم گسترده ایران پایان دهد.
به نظر ما حل بحران هستهاى و کاهش تنش جمهورى اسلامى با جامعه بینالمللى در پیوند با مبارزه مردم ایران براى دمکراسى است. در شرایط کنونى تمرکز افکار عمومى ایران و جهان روى مسئله هستهاى باعث شده است که رفتار خشن جمهورى اسلامى با شهروندان ایران و نقض حقوق بشردر کشور کمتر در کانون توجه باشد. جمهورى اسلامى و برخى از دولت ها در ایجاد چنین فضایى که همه مشکلات مردم تا سطح بحران هستهاى تنزل یابد ذینفع هستند وتمایلی به پیگیرى رعایت حقوق بشر و آزادىهاى دمکراتیک در ایران، ندارند. چنین رفتارى را باید قاطعانه نقد کرد و به گوش همگان رساند که مردم ایران ضمن استقبال از حل دیپلماتیک بحران هستهاى، خواهان پشتیبانى جهانى در مبارزه علیه استبداد جمهورى اسلامى و استقرار دمکراسى در ایران هستند.
هیات سیاسى-اجرائى سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
جمعه ٢۹ دى ٨۵