امروز سەشنبە، ولادیمیر پوتین وارد تهران می شود. سفری مهم کە بعنوان پنجمین سفر او بە ایران در تاریخ ثبت خواهدشد. رئیس جمهور روسیە، بی گمان برنامەهای زیادی را در سر دارد. کاملا مشخص است کە او در شرایط جنگی کشور خویش و تحریمهای غرب، بر روی همسایە جنوبی خود حساب ویژەای باز کردەاست تا بتواند با قدرت و توان بهتر بە تقابل با تحریمها و فشارهای اقتصادی غرب برود. او در ترکمنستان بە ابراهیم رئیسی گفتەبود کە روابط ایران و روسیە از سرشتی عمیق و راهبردی برخوردار است، و بە این مورد هم اشارە کردەبود کە تجارت میان دو کشور در سال گذشتە، ٨١ درصد رشد کردەاست. در این سفر قرار است این سرشت روابط باز عمیق تر و راهبردی تر شود، و امسال نیز بە مانند سال گذشتە درصد تجارت باز سقف بالاتری را تجربە کند.
دو کشور کە تحت تحریمهای شدید غرب قرار گرفتەاند، و بشدت تمایلات ضدغربی دارند، با توجە بە تشابە موقعیتی اشان ظاهرا تصـمیم گرفتەاند کە بیش از پیش بە کمک همدیگر بشتابند و از امکانات همدیگر بهرەبگیرند. بی گمان پوتین در نظر دارد کە در سفر خود بە تهران روابط تجاری، نظامی و امنیتی خود را با جمهوری اسلامی بشدت گسترش دهد. امری کە رویای جمهوری اسلامی، بویژە بعد از بە دست گرفتن پاستور توسط تندروهاست.
اما آنچە بعنوان چالش میان دو کشور عمل می کند، پدیدەای است کە می توان آنرا تحت عنوان “خوردن بازارهای همدیگر” نامگذاری کرد. هر دو کشور کە بشدت متکی بر فروش نفت برای تامین بودجە کشور و تحکیم بنیانهای مالی خود هستند، بعلت تحریمها بە بازارهای مشترکی روی آوردەاند کە هر دو از آن تغذیە می کنند. این امر منجر بە رقابت احتمالا ناخواستەای در شرایط تحریمها شدەاست کە خوشایند هیچکدام نیست، زیرا ضعف اقتصادی هر کدام می تواند روی دیگری تاثیر بگذارد.
اما بهرحال توسعە روابط روسیە و ایران در شرایط تحریمهای غرب می تواند بە توانبخشی و مقاومت هر دو کشور بیافزاید، هرچند با محدودیتهای ویژە خود.
جمهوری اسلامی کە مدتهاست بر روی شرق برای مقابلە با غرب سرمایەگذاری کردەاست، بیگمان میل روسیە برای ارتقای روابط را بە فال نیک خواهدگرفت و او هم بر روی آن سرمایەگذاری کلان خواهدکرد. بویژە اینکە روسیە از توان نظامی بزرگی برخوردار است کە می تواند امنیت ایران را بە نوعی تحت پوشش قراردهد.
اما آنچە عیان است این است کە پوتین مانند جمهوری اسلامی جنگ ایدئولوژیکی خاصی با غرب ندارد، و مشکل او با آنها اساسا بر سر مسائل امنیتی و منافع ژئوپولیتیکی است کە در صورت احساس برتری و قدرت در جنگ اوکراین می تواند او را بە سمت سازش با غرب بکشاند. روسیە با همە کشورهای غربی و حتی اسرائیل، قبل از جنگ روابط حسنە داشت و بنابراین از بنیانهای پراگماتیستی مناسبی برای احیای روابط با آنها برخورداراست. اتفاقا همین حالا هم با تسخیر بخش اعظم شرق اوکراین، سیگنالهای سازش بە غرب می فرستد، هرچند غرب هنوز مستعد چنین سازشی نیست.
نگاە جمهوری اسلامی در روابط خود با غرب یک نگاە راهبردی ویژە است کە اساس آن را همان ایدئولوژی غرب ستیزی تشکیل می دهد کە نگاهی هویتی و درازمدت است، اما نگاە روسیە اساسا نگاهی پراگماتیستی و بر اساس سیاستی دیگر است کە آن را از جمهوری اسلامی جدا می کند.
از طرف دیگر نظام روسیە اشتراکات ایدئولوژیکی با جمهوری اسلامی ندارد تا بتواند مبنائی دیگر برای همکاری استراتژیک و بلند مدت ایجادکند. روسیە درست بر اساس همان نگاە پراگماتیستی خود بە ایران روی آوردەاست، و بر اساس همان نگاە هم بە گاە خود پس خواهدکشید.
بنابراین بە جرات می توان گفت کە بە احتمال قوی خواب همسایە شمالی تعبیر خواهدشد، و اما خواب همسایە جنوبی نە! روسیە از آنچنان تفوقی برخوردار است کە بتواند نە تنها در خوردن بازارهای مشترک و مورد نظر هر دو بهتر عمل کند، بلکە در عرصەهای دیگر هم بهتر از ایران سوء استفادەکند.
و باز کشوری کە بیش از همە می بازد، ایران است!