دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۷

دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴ - ۱۴:۵۷

توافق با غرب، بدون اصلاحات ساختاری راه به جایی نخواهد برد
تمرکز قدرت سیاسی و اقتصادی در نهاد رهبری و نهادهای وابسته به آن است؛ تمرکزی که هیچ نوع نظارت قانونی یا مدنی بر آن اعمال نمی‌شود. در نتیجه، نظام جمهوری...
۱۹ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو- مناف عماری
نویسنده: شهناز قراگزلو- مناف عماری
نه، ای رفیق هم نفس من، نه- تنها نمی گذارمت، آری- وقتی که در سپیده دمی بی نشان- تو جان- بر آرمان و عشق- ایثار می کنی.......
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: سیاوش کسرایی
نویسنده: سیاوش کسرایی
نمی‌دانم با سنگی که درونم نشسته چه کنم!
با سنگینی‌ای در دل راه می‌روم که نمی‌توانم از آن رهایی یابم. هزاران مایل دور از غزه، من هم تغییر کرده‌ام. یاد گرفته‌ام که برای برخی افراد، همدلی با کودکان...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: ریانون لوسی کاسلت
نویسنده: ریانون لوسی کاسلت
نگاهی به وضعیت موجود اقشار گوناگون جامعە و بررسی مطالبات صنفی وموانع تحقق آن‌ها  
مزدبگیران ایران امروز نه تنها برای دستمزد بهتر، بلکه برای کرامت شغلی و مشارکت در سرنوشت اقتصادی خود تلاش می‌کنند. بی‌توجهی به خواسته‌های آنان، تنها شکاف میان حاکمیت و مردم...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: رئوف حسن زادە
نویسنده: رئوف حسن زادە
یاد و خاطرۀ خانجان جبل عاملی گرامی باد!
خانجان رفیقی مهربان، متین، فروتن و مورد علاقه و احترام دوستان و یاران قدیمی‌اش بود. خانجان بیش از یک سال با بیماری در جدال بود. از انتشار خبر بیماری‌اش تا...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: پیام همدردی
نویسنده: پیام همدردی
الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان
مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابه‌التفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت می‌شود. در ظاهر، این تبصره...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: شهناز قراگزلو
نویسنده: شهناز قراگزلو
بیانیه مجامع اسلامی ایرانیان در حمایت از حقوق مهاجرین افغانستانی
در چنین وضعیتی، این وظیفه تمامی انسانها به ویژه روشنفکران و وطن دوستان است که به دفاع از حقوق انسانی این مهاجران ... پرداخته و از طریق روشنگری، واقعیت ها...
۱۸ خرداد, ۱۴۰۴
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان
نویسنده: مجامع اسلامی ایرانیان

همسر علیرضا رجایی: بازجو می‌گفت تو حیفی، برو به زندگی‌ات برس؛ ما علیرضا را رها نمی‌کنیم

ن به همسرم نگفتم که اوسط زنگ زده و گفته "خانم این لیاقت شما را ندارد، این مرتیکه را ول کن. به چیه این دلت خوش است تو جوانی از او کم سن و سال تری و برو برای خودت زندگی کن و.." گفتم این حرف ها چیست به من می زنید. گفت "تو جوانی حیفی و این حالا حالاها اینجا است و نمی گذاریم به این راحتی از زندان بیاید بیرون". من به علیرضا نگفتم. اما در جمع خانم های خانواده های زندانیان سیاسی گفته بودم که از طریق زندانیان دیگر به گوش علیرضا رسیده بود. حالش در زندان بد شده بود و آقای قدیانی در نامه ای این را نوشت ...

روزنامه نگار است، عضو هیات مدیره انجمن صنفی روزنامه نگاران ایران، دبیر سیاسی روزنامه هایی چون جامعه، طوس، نشاط و عصر آزادگان، مدیر انتشارات گام نو و فعال ملی مذهبی که حالا سالهاست یکی از شناخته شده ترین زندانیان سیاسی بند ۳۵ زندان اوین به شما می رود. علیرضا رجایی از چهارم اردیبهشت ۹۰ در زندان به سر می برد، انتشارات اش تعطیل شده، همسر و فرزندانش به دلیل فشارهای امنیتی ناچار به ترک کشور شده اند و مدتهاست که حتی اجازه تماس تلفنی هم با آنها نداشته.

لیلا لیاقت همسر این زندانی سیاسی است که فشارهای بازجوهای سپاه بر او تا بدانجا پیش رفت که ابوالفضل قدیانی از درون زندان اوین در نامه ای اعلام کرد: “اخیرا وقاحت و خباثت را بجایی رسانده که به همسر آقای دکتر رجایی گفته من ایشان را به زندان برازجان یا رجایی شهر تبعید می‌کنم و وقیحانه از وی خواسته از شوهرش طلاق بگیرد. اگر شما و سایر مسئولین ارشد نظام کمترین غیرتی داشتید این بازجویان کثیف با اقداماتی بسیار کمتر از این آنچنان مجازات و رسوا می‌شدند که دیگر این بی‌دینی‌ها و اقدامات ضداخلاقی امکان بروز پیدا نمی‌کرد و نوامیس افراد به بازی گرفته نمی‌شد”.

علیرضا رجایی منتخب مردم تهران در انتخابات مجلس ششم است؛ نفر بیست و هفتم در لیست راه یافته به مجلس که آرایش را ابطال کردند و غلامعلی حداد عادل را به جای او به عنوان نماینده به مجلس فرستادند. او که به ۴ سال حبس تعزیری محکوم شده، پیش از این در سال ۸۱ هم که به اتفاق جمعی از فعالان ملی مذهبی دستگیر وبه ۳ سال زندان و ۵ سال محرومیت از حقوق اجتماعی محکوم شده بود.

گفت و گوی روز را با همسر علیرضا رجایی با هم می خوانیم:

خانم لیاقت وضعیت آقای رجایی الان چگونه است؟

۲۴ مهرماه باید آزاد شود اما گفته اند غیبت داشته و یک ماه دیگر آزاد می شود. ما منتظر آزادی هستیم. ابتدا باید بهمن ۹۲ آزاد می شد که آزاد نکردند. حکم دیگری گذاشتند و او را در زندان نگاه داشتند. حالا هم می گویند غیبت داشته، دو بار مرخصی داده بودند، مثلا مرخصی سه روز و تبدیل شده بود به ۱۰ روز ولی اینها را غیبت محسوب و به حبس اش اضافه کرده اند. حالا گفته اند اواخر آبان ماه، دقیقا البته نمی دانم به خود ایشان چه ابلاغ کرده اند ولی ما منتظر آزادی ایشان هستیم.

با شما و بچه ها تماسی دارند؟ در این مدت توانسته اید با او صحبت کنید؟

نه اصلا؛ ما اصلاهیچ تماسی با علیرضا نداریم. بند ۷ شاید اجازه داشته باشند اما ۳۵۰ اجازه تماس تلفنی ندارند. ۳۵۰ بچه های سیاسی هستند و یکسری آزاد شده اند و یکسری منتقل شده اند بند ۷ و دیگر زندانی جدیدی نیاورده اند. الان حدودا ۴۰ نفر آنجا مانده اند. از همان روز اول بند ۳۵۰ نه ارتباط تلفنی داشت نه چیزی. حتی برای ملاقات ها هم باید هفته ها می رفتیم پشت در دفتر آقای خدابخشی می نشستیم، بیاید حرف بزنیم، نامه بگیریم و بعد کلی دوندگی که اینها انجام می شد، می گذاشتند ۲۰ دقیقه درطبقه زیرزمین اوین که ملاقات حضوری داشته باشیم، تلفن که اصلا نداشتیم. از روزی هم که از ایران آمدیم بیرون هیچ تماسی نداشته ایم. تاکنون نه با من و نه با بچه ها اجازه نداده اند حرف بزند. فقط دلخوشی مان همین است که روزهای دوشنبه برادرهای علیرضا و مادرش بروند ملاقات کابینی و به ما خبری بدهند. خانواده من هم نمی توانند، یعنی نمی گذارند ملاقات کنند. خیلی به علیرضا سخت گرفتند و خیلی اورا اذیت کردند. دیگر دلخوشی ما همان ملاقات برادرها و مادر علیرضا با اوست و شنیدن خبری از او.

چرا؟ مشکل شان با آقای رجایی چیست؟

من که نه کار سیاسی کرده ام، نه می کنم و نه می دانم که در ذهن آقایان چی می گذرد. تنها چیزی که می دانم این است که نه آقای رجایی و نه هیچ کدام از بچه ها، بخصوص ملی مذهبی ها هیچ گونه نقطه سیاهی ندارند، نه کار اقتصادی کرده اند نه رانت خواری کرده اند نه چیزی کم و زیاد کرده اند نه از نظر اخلاقی مشکلی داشته اند. اما آقایان از فکر و اندیشه اینها می ترسند و برای همین به عناوین مختلف اینها را در زندان نگه می دارند. من خودم به بازجو گفتم من نمی دانم همسر من چکار کرده، اگر آدم خطرناکی است به من هم بگویید من بدانم که شوهرم یک آدم جانی است، یک آدم جنایتکار است، آدم مضری است برای اجتماع. اوسط، همان بازجوی اطلاعات سپاه گفت خود آقای رجایی می داند چه کارهایی کرده. گفتم اگر او میداند به من چرا نمی گویید؟ چون مشکل شما فقط با علیرضا نیست مشکل شما با من و بچه های من هم هست. با نشر گام نو هم است. علیرضا زندان بود، من نشر گام نو را می چرخاندم. گفت باید تعطیل کنی نشر را و کتابها را بریزی دور. گفتم من ۱۶ کتاب آماده چاپ دارم و از این طریق دارم ارتزاق میکنم. هسر من نیست. من دارم کتاب چاپ میکنم، نشر ما هم یک نشر شناخته شده است و همه می شناسند، هیچ مشکلی هم ندارم، دارم یک کار فرهنگی می کنم و با دو پسر نوجوان ارتزاق میکنم. اگر تعطیل کنید از کجا باید خرج مان را در بیاوریم؟ گفت این را از آقای رجایی می پرسیدی آن موقعی که داشت کار سیاسی می کرد! گفتم کار سیاسی که ایشان میکرد اینقدر خطرناک بوده که شما حاضرید ایشان را ببرید زندان ولی آدم های جانی و خطرناک آزاد باشند؟ علیرضا رجایی و سعید مدنی و مسعود پدرام باید زندان باشند و اینها آزاد؟ گفت بله تشخیص ما اینطوری است. گفتم بله شما قطعا هیچ وقت نمی توانید مثل شخصی مثل علیرضا رجایی باشید. هروقت درس خواندید کتاب خواندید و فکر و ذکرتان خریدن و خواندن و چاپ کتاب بود فرق می کرد، شما فکر و ذهن تان چیزهای دیگری است و هرکسی از طریقی که فکر می کند می تواند دیگران را تشخیص می دهد.

بعد ریختند دفتر گام نو و نشر ما را تعطیل کردند و جلوی چاپ کتاب های ما را گرفتند عملا من را خانه نشین کردند و نشر گام نو را بستند فقط برای اینکه از فکر و اندیشه علیرضا می ترسند. چون اینها اوضاع اجتماعی و اوضاع مملکت را می فهمند. همین چیزهایی که الان دارد اتفاق می افتد، همین که ماهی ۴۵ هزار به مردم بدهند، همان سال اولی که احمدی نژاد رئیس جمهور شد همان موقع پیش بینی کرده بود یا همان موقع با شبکه رسا مصاحبه کرده و گفته بود. از فکر اینها می ترسند.

از شما چه می خواستند؟

از من می خواستند چیزهایی را که وجود ندارد درمورد همسرم بگویم، بروم مصاحبه کنم و بگویم جلسات مخفی داشتند و.. بچه هایی مثل علیرضا و دکتر پدرام و دکتر مدنی گاهی دور هم بودند، هیچ برنامه جنگ مسلحانه یا چیزهایی نبوده که چنین برخوردهایی کردند. اما به من می گفتند باید بیایی بگویی شنبه شب ها در گام نو چه می گذرد چه کسانی می آیند چه کارها می کنند و.. من می گفتم من اصلا سیاسی نیستم، نمی دانم چی می گویید. خیلی اصرار داشتند به این. بعد می گفتند تو مذهبی تر از آقای رجایی هستی و ما در زندگی تان همه چیز را می دانیم و.. یا بعد می گفتند تو از طریق نشر گام نو با خیلی ها در ارتباطی و.. می خواستند بین من و علیرضا اختلاف به وجود بیاورند یا من حرفی اضافه تر بزنم.

آقای قدیانی در نامه ای از زندان اوین از فشارهای روحی روانی بازجویان بر شما خبر داده و نوشته بود که از شما خواسته اند از آقای رجایی جدا شوید.

روزی که آقای قدیانی چنین چیزی نوشته بود روزی بود که من و علیرضا در ملاقات کابینی، دعوای مان شد. چون من به علیرضا گفتم که آقای اوسط مدام به من زنگ می زند، مرا اذیت می کند و مدام می گوید علیرضا رجایی در زندان هی نامه می نویسد و بقیه را تحریک می کند و ما تبعیدش می کنیم برازجان و می توانیم حکم اش را تبدیل کنیم به ۱۴ سال و.. علیرضا خیلی عصبانی و ناراحت شد و گفت بیخود کرده به تو زنگ می زند. اینقدر ناراحت شد که من به او نگفتم که اوسط زنگ زده و گفته “خانم این لیاقت شما را ندارد، این مرتیکه را ول کن. به چیه این دلت خوش است تو جوانی از او کم سن و سال تری و برو برای خودت زندگی کن و..” گفتم این حرف ها چیست به من می زنید. گفت “تو جوانی حیفی و این حالا حالاها اینجا است و نمی گذاریم به این راحتی از زندان بیاید بیرون”. من به علیرضا نگفتم. اما در جمع خانم های خانواده های زندانیان سیاسی گفته بودم که از طریق زندانیان دیگر به گوش علیرضا رسیده بود. حالش در زندان بد شده بود و آقای قدیانی در نامه ای این را نوشت.

یعنی به نوعی شما را تحت فشار قرار داده بودند که از آقای رجایی جدا شوید؟

بله. مدام زنگ می زدند، اذیت می کردند. من قبل از اینکه از ایران بیرون بیایم توانستم از یک طریقی با آقای ناطق نوری ملاقات داشته باشم. خیلی به من کمک کرد و واقعا از ایشان تشکر میکنم. رئیس دفترشان آقای درویش بود، رفتم آنجا و گفتم من همسر فلانی هستم و مستاصل شده ام و نمیدانم چه باید بکنم. وقت دادند و خیلی کمک کردند واقعا. من سه خط تلفن داشتم و اوسط و بازجوها هر دفعه با یک شماره ای با من تماس میگرفتند به طوریکه من ۱۷ شماره از اینها سیو کرده بودم و هر بار با شماره جدید دیگری تماس میگرفتند، من جواب که میدادم می دیدم باز اینها هستند. فکر میکنم آقای ناطق نوری پی گیری کرد و این تلفن ها قطع شد. دیگر اوسط و گروه اش که صبح، ظهر، عصر و شب مدام زنگ می زدند دیگر قطع شد حتی می آمدند لابی محل سکونت ما و بچه های مرا اذیت می کردند، به پسر من گفته بودند اگر مادرت فردا نیاید خودش را معرفی کند ما می آییم مدرسه تو را می گیریم و می بریم. دیگر تلفن های شان قطع شد اما مدام زیرنظر بودم.

به خاطر همین فشارها از ایران خارج شدید؟

بله من دقیقا به خاطر همین فشارها بیرون آمدم. خود علیرضا گفت احساس می کنم از کشور بروی بیرون بهتر است. به دوستانم گفتم آدم شوهرش توی زندان باشد و بگوید تو که یک آدم مذهبی و چادری هستی با دو بچه نوجوان از مملکت برو بیرون و خانه و زندگی را ول کن و برو که مملکت غریبه جای امن تری است از مملکتی که اسمش جمهوری اسلامی است، آدم دیگر دلش به چی خوش باشد؟ چطور می توان چنین چیزی را توضیح داد؟ من همه را ول کردم آمدم بیرون فقط برای اینکه کمی آرامش نسبی پیدا کنم. اینجا هم که آمدم ماههای اول مدام تماس میگرفتند تا دیگر سیم کارتم را درآوردم و بعد هم آن تلفن ها قطع شد.

خانم لیاقت کمی برگردیم عقب تر. آقای رجایی در مجلس ششم جزو منتخبان مردم بود اما به جای او حداد عادل را فرستادند مجلس، شما چه احساسی داشتید وقتی چنین اتفاقی افتاد؟

من از نماینده شدن علیرضا زیاد خوشحال نبودم به خاطر اینکه مسولیت سنگینی به دوش او می افتاد، اما از اینکه یک نفر دیگر با اسم دین و خدا و دکمه های بالابسته شده که خیلی هم احساس متشرع بودن می کند رفت جای علیرضا، خیلی هم متوقع انگار که حق اش بوده درحالیکه خود آقای حداد عادل خوب میداند و خدای او که نفر هفتاد و نهم بوده که آمده جای علیرضا، حس خوبی نداشتم. احساس ام از اینکه نرفت مجلس این بود که مسولیت و حق الناسی گردنش نمی افتد ولی از این بابت که یک نفر دیگر به این راحتی حق و حقوق ما را بگیرد و حق و حقوق و رای کسانی که به علیرضا رای دادند را صاحب شود خیلی حرصم درآمد. من و پدر همسرم با عنوان عبدالله نصیحت گو یک نامه نوشتیم و من شخصا بردم دادم مجلس. نوشته بودیم که اشکالی ندارد ولی پشت کردی به مردمی که به علیرضا رجایی رای داده اند و حالا با افتخار و توقع انگار حق تو بوده در مجلس راه می روی، اشکالی ندارد این دنیا برای تو ولی چگونه واقعا جواب خواهی داد؟ تویی که در ظاهر خیلی متشرع هستی، خیلی میدانی و برادرت شهید بوده این دنیا هیچ، ولی آن دنیا چگونه می خواهی جواب ما را بدهی. بعد دیگر پی گیری نکردیم چون فایده ای نداشت، خودشان خواسته بودند اینطور شود. علیرضا هم میگفت حتما خواست خدا بوده من نروم مجلس.

جوابی دادند یا واکنشی دیدید؟

نه جوابی دادند، نه واکنشی دیدیم. ادامه همین بود که خانم حقیقت جو یکبار در مجلس گفت که این آقای حدادعادل حق علیرضا رجایی را خورده و نشسته اینجا.

بچه ها چه می گویند؟ سالهاست که پدر در زندان است و حالا مدتهاست که حتی از تماس تلفنی هم محروم هستند.

من همیشه سعی کرده ام بچه ها را از فضای سیاسی دور نگه دارم و سعی کردم این مدت هم مادری کنم هم پدری. می دانم که هیچ وقت نمی توانم جای علیرضا باشم اما سعی می کنم کمتر صدمه ببینند، اما خب هر دو پسر هستند و وابستگی های خاصی به پدرشان دارند. پدرشان را قهرمان می دانند و به او افتخار می کنند. الان می شود ۶ سال از قبل که مدام علیرضا را می بردند و می آوردند همه کتاب ها و فلش مموری ها را بردند از همان موقع بچه های من دوره راهنمایی بودند، الان یکی سال آخر دبیرستان است و یکی تازه دانشگاه را شروع کرده. کم نیست این زمان ولی به هرحال تحمل کردند و حالا هم در انتظار آزادی علیرضا هستیم.

گفت و گو از فرشته قاضی

 
 
تاریخ انتشار : ۱۶ مهر, ۱۳۹۴ ۱۰:۵۳ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

 پیام هیئت سیاسی-اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به رانندگان و کامیون‌داران اعتصابی

ما بر اهمیت تداوم مبارزات صنفی به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز، آگاهانه و هوشمندانه تأکید داریم. با این حال، تحقق مطالبات میان‌مدت نیازمند پیگیری مداوم و اعمال فشار صنفی هماهنگ و سراسری است. در این مسیر، پیوند و همبستگی با دیگر صنوف، گروه‌های کارگری و زحمت‌کش می‌تواند پشتوانه‌ای نیرومند برای تقویت مبارزات صنفی و گامی مهم برای وحدت عمل باشد

ادامه »
سرمقاله

راهپیمایی به سوی غزه، عبور از مرزهای بی‌تفاوتی و بی‌عملی جهانی!

راهپیمایی جهانی به سوی غزه تلاشی است مسالمت‌آمیز برای بازگرداندن کرامت به مرکز گفت‌وگوی جهانی و واکنشی است بجا و مؤثر به سکوت، بی‌عملی و ناتوانی نهادهای رسمی و حقوقی بین‌المللی در برابر نقض‌ فاحش حقوق بشر در غزه، ارتکاب جنایات جنگی مکرر از سوی اسراییل و اقدام به نسل‌کشی آشکار.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان

مطابق تبصرهٔ مادهٔ ۵۵۱ قانون مجازات اسلامی، در صورت قتل زن، مابه‌التفاوت دیهٔ او تا سقف دیهٔ مرد، از محل صندوق تأمین خسارت‌های بدنی پرداخت می‌شود. در ظاهر، این تبصره رویکردی جبرانی دارد، اما در واقع، بر پایهٔ پذیرش نابرابریِ ذاتی در ارزش‌گذاری جان زن و مرد استوار است. وابستگی این حمایت به منابع مالی صندوق و نگاه جایگزین‌پذیر به دیهٔ زن، حامل پیام‌هایی‌ست که موقعیت اجتماعی و حقوقی زنان را زیر سؤال می‌برد.

مطالعه »
یادداشت

خشونت، قانون، و زنانی که در کنار نظام ایستاده‌اند

وقتی مردان در برابر حقوق زنان می‌ایستند، ردپای حفظ قدرت و امتیاز را می‌توان در مواضعشان دید. اما هنگامی‌که زنی خواستار حذف قانونی می‌شود که برای نجات جان زنان طراحی شده، دیگر با مخالفتی ساده مواجه نیستیم؛ بلکه با بازتولید آگاهانه نظامی مواجهیم که حق انتخاب و امنیت را از زنان دریغ می‌کند.

مطالعه »
بیانیه ها

 پیام هیئت سیاسی-اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) به رانندگان و کامیون‌داران اعتصابی

ما بر اهمیت تداوم مبارزات صنفی به شیوه‌ای مسالمت‌آمیز، آگاهانه و هوشمندانه تأکید داریم. با این حال، تحقق مطالبات میان‌مدت نیازمند پیگیری مداوم و اعمال فشار صنفی هماهنگ و سراسری است. در این مسیر، پیوند و همبستگی با دیگر صنوف، گروه‌های کارگری و زحمت‌کش می‌تواند پشتوانه‌ای نیرومند برای تقویت مبارزات صنفی و گامی مهم برای وحدت عمل باشد

مطالعه »
پيام ها

پاسخ نهضت آزادی ایران به پیام تبریک سازمان فدائیان خلق (اکثریت)

از پیام تبریک صمیمانه شما به مناسبت شصت و چهارمین سالگرد تاسیس نهضت آزادی ایران سپاسگزاریم. نهضت آزادی همواره در راه آرمان‌های آزادی، عدالت و مردم سالاری، مبارزه مسالمت آمیز و تلاش صبورانه کرده است و اینک از اشتراک نظر در این موارد با آن سازمان که سال‌های طولانی به مبارزه و فداکاری ادامه داده، خرسند است.

مطالعه »
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

توافق با غرب، بدون اصلاحات ساختاری راه به جایی نخواهد برد

نمی‌دانم با سنگی که درونم نشسته چه کنم!

نگاهی به وضعیت موجود اقشار گوناگون جامعە و بررسی مطالبات صنفی وموانع تحقق آن‌ها  

یاد و خاطرۀ خانجان جبل عاملی گرامی باد!

الهه حسین‌نژاد و ضرورت بازخوانی ساختاری خشونت علیه زنان