از مبارزات انتخاباتی ریاست جمهوری آمریکا به این سو، در سطح مقامات مختلف آمریکا، ادعای دخالت روسیه در روند انتخابات آمریکا، به طرق گوناگون طرح گشته و تلاش میشود که در سطح نه فقط آمریکا، بلکه در عرصه بینالمللی نیز، علت شکست حزب دمکرات آمریکا و نماینده آن در انتخابات، خانم کلینتون را مداخله روسیه در امور داخلی آمریکا، اعلام کنند. آخرین نمونه این تلاش در بیانیه سرویسهای مخفی آمریکا در “تایید” این ادعا و از آن نیز فراتر، وقوع این مداخلات به دستور شخص پوتین، نماد پیدا کرد.
جدا از این بحث که آیا واقعا سیستم های سایبری دستگاه دولتی آمریکا تا این حد ضعیفاند که هکرهای کشور دیگری میتوانند به آن نفوذ کرده و تا حد تاثیر گذاری بر سرنوشت این کشور عمل کنند، در صورت واقعیت داشتن که تا کنون فقط ادعاها وجود داشته اند و نه اسناد، حکایت از “طبلی است تو خالی” که قادر به تامین امنیت در داخل مرزهای خود آنهم در بالاترین ارگانهای هدایت کشور نیست، اما ادعای تامین امنیت بر دیگر کشورهای جهان را دارد.
با نگاهی به تجربیات جامعه جهانی در مواردی مشابه به آنچه که ” دلایل غیر قابل انکار و اثباتی” نامیده شده اند، که نمونه شرمآور این دروغ بزرگ را در رابطه با عراق شاهد بودیم، و با تعقیب اخبار در این چند روز، می توان به ماهیت این جنجال نیز پی برد. ورود نزدیک به ۳۵۰۰ نظامی آمریکائی به آلمان به همراه تجهیزات سنگین جنگی، با هدف استقرار این نیروها در کشورهای آلمان، لهستان و ۳ کشور کرانه بالتیک، در سایه شعار پرطمطراق “حمایت از ناتو و کشورهای عضو آن”، آن «دم خروسی» است که از زیر قبای تبلیغات مربوط به دخالت روسها در انتخابات بیرون میزند؛ که هدف نهائی آن نه مقابله با روسها، بلکه انتقال بخشی از بحران داخل آمریکا به اروپا و تحمیل هزینه نظامیگری آمریکا به مالیات دهندگان اروپائی است.
با توجه به این امر که دستگاه حکومتی آمریکا هنوز در دست اوباما و حزب دمکرات است، لذا می توان نتیجه گرفت که نه این حزب و نه بارک اُباما از آنچه که در این ۸ سال بر آمریکا و جهان گذشته است، درسی نگرفتهاند، و دلیل شکست را نه در در عدم توانائی در دیدن ضعفهای ناشی از تفکر “آقائی” بر جهان و متعاقب آن، تلاش به تغییر در تفکر و سیستم و قوانین آمریکا، بلکه در وجود دشمن و دشمنان “رنگارنگی” می بینند که خود در تولید آنان، نقش برجستهای ایفا کردهاند.