چنین بە نظر می رسد کە در تعریف پیوند میان پدیدە اعتراض خیابانی و جمهوری اسلامی، وارد فاز جدیدی شدەایم. در این فاز جدید کە با اعتراضات اخیر مردم ایران علیە گرانی، فساد و دیکتاتوری در ۹ دی شروع می شود، بر خلاف سابق کە تظاهرات خیابانی در عمدەترین وجوە خود بە کار دشمنان داخلی و خارجی نظام منتسب می شد، این بار، هم از طرف اصولگرایان و هم بویژە از طرف اعتدالیون و اصلاح طلبان نگاهی مثبت بە این پدیدە بروز کردە و تلاش می شود اعتراض، حق مردم جلوە دادە شود. سخنان روحانی و برادر خاتمی از جملە فاکتهای موجوداند.
این در حالیست کە درست قبل از وقایع اخیر، فرماندار تهران خواهان ایجاد نوعی ‘هاید پارک’ در تهران شد، و مطهری هم در ادامە، از حق اعتراض مردم با استفادە از تجربە اروپائیان سخن گفت.
البتە کماکان در ایران تظاهرات مردم بشدت سرکوب می شود و نشانی از تعامل سازندە میان دولت و تظاهرکنندگان نیست، چنانکە شاهد آن باشیم کە نمایندگان معترضان علنا و در شکل مستقل بتوانند خواستهای خود را در رسانەها و در شرایط برابر مطرح کنند. هنوز در ایران علیرغم گدشت نزدیک بە چهل سال اصل ۲۷ قانون اساسی اجرا نمی شود و حکومتگران بشدت از حق مردم برای اعتراض واهمە دارند. اما گویا با تظاهرات ۹ دی و روزهای بعد از آن، کل نظام دارد تجربە دیگری را با امر ابراز مخالفت خیابانی از سر می گذراند. شاید بتوان گفت کە در شرایط آچمز آرایش نیروهای سیاسی میان اصولگرایان از یک طرف و اعتدالیون و اصلاح طلبان از طرف دیگر، هم اکنون هر دو طرف دارند کم کم بە اهمیت امر حضور مردم برای حل اختلافات میان خود و استفادە از نیروی آنان پی می برند. شواهد حاکی از آن است کە آنان بطور جدی دارند بە این فاکتور فکر می کنند، و حتی بنوعی عمل هم کردەاند.
اما مشکل جمهوری اسلامی آنجاست کە در اعماق جامعە یک گرایش رادیکال وجود دارد کە در چنین بزنگاههائی حضور خود را بە نمایش می گذارد. گرایشی کە می گوید دیگر دیر است و فرصت برای نظام از دست رفتە است.
اینکە کدام گرایش سرانجام مسلط خواهد شد، حوادث روزهای آیندە آن را نشان خواهد داد، اما در هر صورت جمهوری اسلامی حتی بە یمن گذراندن این روزهای سخت هم، نمی تواند بە فاز قبل از ۹ دی برگردد. حق اعتراض در خیابانها بر او تحمیل شدە و او باید با آن کنار بیاید. و این حق اعتراض را تنها نمی توان در شکل انتقال صوری تجربە هایدپارک لندن و یا تظاهراتهای آرام و قانونی اروپائیان در کشورهای خود در ایران تجربە کرد. در اروپا دمکراسی و آزادی وجود دارد و یک حکومت دینی کە خود را در همە چیز محق بداند، برقرار نیست.
جمهوری اسلامی وارد شرایط بمراتب پیچیدەتری در حیات خود شدە است.