افزایش بی رویه ی آمار طلاق در سالهای جاری، مسئولین دولتی را بر آن داشت تا زیر پوشش سازمان ملی جوانان، ارائه کننده مجموعه کلاسهایی برای ارتقای سطح آگاهی جوانان در خصوص ازدواج باشند. باشد تا اینگونه مشکل طلاق به راحتی سامان گیرد و جوانان ایران زمین به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کنند. گمانه زنی ها آغاز شد و سه ماه هم صرف تحقیقات شد تا سرانجام این کلاسها شکل عملی به خود بگیرند و برای ازدواج، گواهی نامه ی رسمی صادر شود. تا اینجای کا را همگان خبر شدند، چرا که دستگاه های تبلیغاتی حکومت، از این قضیه نقل فراوان کردند. اما کسی از ماهیت این کلاس ها چیزی نگفت. هر چند که ناگفته پیداست، هدف از تشکیل چنین کلاس هایی ترس از ارتباطات نوین امروزی است و ترویج هزار باره ی سنتی کهنه و عاری از اندیشه.
پس از تاسیس دانشگاه های آزاد و افزایش سهمیه ی ورودی دیگر دانشگاه های کشور، و با توجه به سختی معیشت و درگیری گسترده ی مردها با زندگی خشن و جبر کار، خواهی نخواهی سیل جمعیت زنان به سوی دانشگاه ها روان شد. اینگونه بود که سرآخر هفتاد در صد جمعیت دانشجویان ایرانی را زنان تشکیل دادند. زنانی که با تحصیل دانش و حضور در مناسب بالای اجتماعی، توانستند خود و خانوادشان را از یوغ سنت رهایی بخشتند. زن هایی که بر روند جامعه ی مرد سالار خط بطلان کشیدند. زنانی که برای ازدواج قوانین تازه ی خود را داشتند و حاضر نبودند در شرایطی نابرابر با شریک زندگی شان، تن به معاهده ی ازدواج بدهند. زنانی که از طریق اینترنت با دنیای آزاد مرتبط شدند و قدرتمندانه به نیم بودن بهای وجودشان اعتراض کردند.
اینگونه است که حکومت سنتی ایران، برای بقای سیستم ارباب و رعیتی در میان جامعه ی مردان و زنان، دست به تشکیل این کلاس ها زده است. رشته ی این ترویج سنت را می توان در دیگر رسانه های تبلیغاتی حکومت نیز سراغ کرد. نگاهی به فیلم های تلویزیونی صدا و سیما در ایام نوروز گویای این ماجراست که ارباب قدرت در پی ترویج دوباره ی شیوه های سنتی خانواده در جامعه هستند.
دیگر از اینها، نام بنیان گذار این کلاس ها نیز در از جمله ی موارد پر ابهام است. مهرداد بذر پاش که به تاکید می گوید : “برای ازدواج احتیاج به صد ساعت آموزش می باشد”، یکی از مورد سوال ترین چهره های حکومتی است که در سن بیست و نه سالگی، هم سابقه ی مدیریت خودروسازی سایپا را در کارنامه دارد، هم ریاست انجمن اسلامی دانشگاه شریف را، هم حضور در سرکوب اعتراض دانشجویی و جنجالی که در پی خاکسپاری شهدا در صحن دانشگاه ایجاد شده بود، بر نام او سنگینی می کند و هم شکست سنگین در انتخابات شوراها. جالب اینجاست که مهرداد بذرپاش دختر وزیر سابق آموزش و پرورش (که باجناق احمدی نژاد است) را به زنی می گیرد تا برای رسیدن به کرسی های پر قدرت جامعه، از بنیان خصوصی خانواده هم مایه بگذارد، آنگاه می آید و در جامعه کلاس آگاهی برای ازدواج دایر می کند. البته به خوبی مشخص نیست که آقای بذرپاش در آن صد ساعت، چه آموزه هایی برای جوانان در نظر گرفته است، اما اگر وی بر آن است تا باورهای خود را به دیگر جوانان نیز منتقل کند، آنگاه حکومت باید برای اداره کردن آینده ی ایران هوش بیشتری به خرج دهد.
آری اینگونه می نماید که حکومت در برخورد با جوانان آگاه و زنان بیدار با مشکلات فراوانی روبه رو شده است. حکومتی که بنا دارد تا آینده سازان واقعی و معرفان راستین ایران فردا را انکار کند، می بایست خود را برای رویارویی با فرداهای دشوارتری مهیا کند. کاش ارباب قدرت در ایران شیوه محبت و عدل راستین را می شناختند و جای صدای ناهنجار گلوله با موسیقی صلح با مردمانشان گفت و گو می کردند.