(از منشور سیاسی ـ اقتصادی رادیکال)
بحث ایجاد تشکل بزرگ چپ در پی ناکامی های اخیر در این راه از یک سو و از سوی دیگر نیاز شدید کارگران و زحمتکشان کشورمان به نیرویی سیاسی که بتواند با قدرتی موثر و تعیین کننده از منافع آنها دفاع کند و خواست ها و مطالبات آنها را به کرسی عمل نشاند و در مقابل هیاهو وهجوم نئولیبرال های بایستد واز فشار فقر و بیکاری بکاهد، مورد توجه گروهی از فعالان سیاسی سوسیالیست و چپ قرار گرفته است.
ما در نشست ماه ژوئن سال گذشته به همراه طرح منشوری ” منشور سیاسی ـ اقتصادی رادیکال” شرکت کردیم. و ضمن استقبال از تلاش ها برای ایجاد همکاری برای تشکل بزرگ چپ ،”وحدت” سازمان های چپ را توهم و بی ارتباط با واقعیت های وجودی احزاب و سازمان های سوسیالیست و کمونیست خواندیم ولی بوجود آمدن اتحادها و بلوک سیاسی چپ را ممکن خواندیم که هدف های سیاسی و اقتصادی و اجتماعی معینی را بسود کارگران و همپیمانان و متحدانش دنبال کند.
ما منشوری را کتبا و رسما به هیئت رئیسه نشست تقدیم کردیم و در زمان چند دقیقه ای که در اختیار ما بود اعلام کردیم که مبنا و اس و اساس منشور ما تکیه دارد بر سوسیالیسم علمی، انترناسیونالیسم پرولتری و دمکراسی مشارکتی .
برخورد رفقای مسئول و گزارش نویسان اما از کمترین مسئولیت شناسی برخوردار نبود. در تمام گزارش های مربوط به این نشست بطور مطلق، تاکید می کنیم بطور مطلق! هیچ کلمه ای از منشور ما و حضور ما گفته نشد، در جلسات حضوری برای بحث بر سر منشورها دعوت نشدیم ، حتی در لیست جمعی ایمیل نگاری قرار نگرفتیم و در یک کلام رفقا بطور مطلق حضور ما را نادیده گرفتند.
این برخورد حاوی یک پیام مشخص بود.
قدر مسلم است که کمونیست های و مارکسیست ها در جناح چپ سیاسی ایران بسیار با تجربه تر و قوی تر از آن هستند که به انحلال خود بپردازند و یا بتوان آنها را بازی داد. اشتباه دست اندکاران این پروژ این بوده است که بجای استقبال از حضور مارکسیست ها در تلاش رسیدن به هدف ایجاد یک بلوک چپ، به حذف آنها دست زدند و خود را رسوا ساختند.
ما همانطور که با پروژه تشکل فراگیر چپ مسئولانه برخورد کردیم ، اینبار نیز پیشنهاد مشخص خود را برای اتحاد و همکاری تمامی نیروهای چپ و چپ سوسیالیستی ارائه می دهیم.
بنظر ما، در گام اول باید برای ایجاد یک محور چپ سوسیالیستی با پذیرش کثرت گرائی (پلورالیسم ) سوسیالیستی بر مبنای اصول عام مارکسیستی و سوسیالیسم علمی و ضرورت کسب رهبری طبقه کارگر، اقدام کرد. پذیرش پلورالیسم سوسیالیستی به معنی این است که ما در تطبیق اصول مارکسیسم بر حرکت سیاسی ـ اقتصادی جامعه خودمان دارای نقطه نظرات منطبق بر هم نیستیم. ما آموزش یکسانی از سوسیالیسم علمی ندیده ایم و در یک مکتب درس نخوانده ایم و تجربه های مبارزاتی متفاوتی داریم. حقایق و واقعیت ها در دنیای ما بسیار پیچیده تر از آن شده اند تا شخص منفرد و یا گروه کوچکی بتوانند مدعی شوند که تمامی آنها را در دست دارند. انطباق اراده و عمل اصلی است درست ، اما در زمان ما که انقلاب ارتباطات امکانات بی سابقه و بی مانندی بوجود آورده است تا تک تک اعضا و هواداران یک سازمان در حیات سیاسی ـ ایدئولوژیک آن شرکت کنند و در تصمیم گیری ها نقش بگیرند، مطلق نیست، نسبی است. از این رو گرایشات و فراکسیون ها و همچنین سازمان های منسجم تر که در صد سال پیش هم در احزاب کمونیستی وجود داشتند، طبیعی است که امروز پر رنگ تر حضور داشته باشند. پذیرش پلورالیسم سوسیالیستی کمک می کند که راهکارها و ابزارهایی برای ارتباط و تبادل نظر و همکاری و اتحاد عمل و در نهایت گسست و احیانا واگسست پیدا شود ورابطه های رفیقانه و کمونیستی مابین سازمان ها و احزاب به امری سازمان یافته وعادی تبدیل گردد.
در گام دوم و همزمان با ایجاد یک شبکه ای از چپ سوسالیستی ، می توان با نیروها و سازمان های چپ دیگر در تماس قرار گرفت. البته با یک تعریف روشن از چپ. آنچه عرف سیاسی واجتماعی در ایران تعریف می کند به نیرویی چپ گفته می شود که به استقلال سیاسی و اقتصادی، آزادی احزاب و رسانه ها وعدالت اجتماعی و حقوق شهروندی و حقوق بشر باور دارد و بخاطر حقوق زحمتکشان و نیروی کار و روشنفکران و هنرمندان مترقی مبارزه می کند و صلح و پیشرفت اجتماعی و اقتصادی در سر لوحه مبارزاتش است. موضع مخالفت و نقد و افشاگری و اعتراض به سیاست های مخرب حکومت و دیکتاتوری “ولایت فقیه ” و نهادهای وابسته اش دارد و دنباله روی از جناح های سیاسی رژیم نمی کند و با هر گونه تبعیض و فقر ونابودی و چپاول ثروتهای ملی مخالف است. از بخش عمومی و اجتماعی اقتصاد کشور حمایت می کند و خواهان توزیع عادلانه ثروت در میان مردم است و سرکوب فعالان سیاسی و صنفی و رسانه ای را محکوم می کند و با دخالت در امور داخلی ایران از سوی قدرت های امپریالیستی و استعماری و سرمایه داری دلال و چپاولگر و فاسد بین المللی می رزمد.
گام هم زمان دیگر در ارتباط قرار گرفتن ارگانیک با نهادهای مردمی ، تشکل های صنفی و فعالان جنبش های اجتماعی بمنظور تقویت گرایشات چپ این جنبش ها و ارتقاء کارآئی آنها در مبارزه با ارتجاع در پراتیک روزمره و جاری است. جلب مترقی ترین اعضای این جنبش ها به برنامه های سیاسی ـ اقتصادی چپ و چپ سوسیالیستی و جمع بست خواست های این جنبش ها در تکمیل اهداف و برنامه های تشکل های چپ: پیوندی دو سویه و کاملا دمکراتیک که پایه ها و اساس جامعه آزاد ، دمکراتیک و عدالت محور و قانونمند را بنیان می گذارند. نظریات نیروهای چپ را به زندگی واقعه ای و مبارزه اجتماعی روز نزدیک تر می کند و فعالیت های بشردوستانه تشکل های مردم نهاد را به سمت تغییرات بنیادی و ریشه ای سیاسی ـ اقتصادی سوق می دهد.
این سه گام اساسی است در راستای تشکل یابی قوی و قدرتمند چپ. تا کنون قدم هایی در این راستاها برداشته شده است اما ناپیگیر، آلوده به تنگ نظری های گروهی و فردی، متاثر از واخوردگی های ایدئولوژیک، همراه با بی انضباطی ها و قبیله گرائی های سنتی و رسوب شده از جامعه عشیرتی، تصمیم گیری در پستوهای تاریک، رفیق بازی های مخرب و تبعیض آمیز و محفل سازی، کم انرژی و فرتوت ،غم زده و آغشته به انواع افسردگی ها و در مجموع غیر جذاب و خسته کننده و کسالت آور!
باید توجه داشت مشخصه ذهنی چپ سوسیالیستی، روح انقلابی، صداقت و از خودگذشتگی، نقد و دگرخواهی، پیشاهنگی و نو جوئی، سنگر شکنی و مبارزه جوئی، استقامت و پایداری ، برایری ،بی خیالی به مال و ثروت و شفافیت و آزادمنشی و آشکار گویی است. بدون تکیه بر این روحیات و صفات و ذهنیت ها، “تشکل بزرگ چپ” اگر هم پا گیرد، یک دستگاه بی بو و بی خاصیت بورکراتیک با راهروهای پیچ در پیچ شامل پشت میز نشین هایی خواهد بود که هر از گاهی بخشنامه هایی می نویسند که حضور شخص خود را نشان دهند و عملا به مشاورین و بازیچه های غیر جدی بورژوازی و بخش خصوصی تبدیل می شوند.
این است خلاصه ای از آنچه ما فکر واحساس می کنیم و برای پیش برد پروژه تشکل بزرگ چپ پیشنهاد می دهیم.