بیش از یک و نیم سال از شکل گیری جنبش سبزمی گذرد.این جنبش در طی این مدت، فراز ونشیب های بسیاری را پشت سر نهادە و در پرتو مبارزات خود دراین مدت تجربە های نوینی را کسب کردەاست. استفادە از تجربیات تا کنون بدست آمدە جنبش و تطبیق فعالیت های جنبش با تجربیات بدست آمدە، یکی از ضروریات مهم و از جمله وظایف رهبران و طراحان فعالیتهای جنبش است کە اگر بدقت مورد برسی و شاسایی و استفادە قرار نگیرد بی تردید باعث تضعیف جنبش و تحکیم موقعیت استبداد حاکم و تشدید وخامت اوضاع بە شدت بحرانی کشور و جامعە خواهد شد.
همە ما بە خوبی از بحران های متعددی کە سرا پای جامعە ما را در نوردیدە و مشکلات و مصائب بی شماری را برای جا معە در پی داشتە و در دوسال گذشتە بە دلایل مختلف منجملە ناتوانی مدیریت کلان کشور در ادارە اقتصاد کشورو بی برنامگی حکومت برای سر و سامان دادن بە امور اقتصادی و اجتماعی مطلع هستیم و میدانیم، کە رشد اقتصادی بە حد صفر رسیدە است. بر خلاف گفتە مسولین دولتی نە تنها در سال گذشتە اشتغال واقعی ایجاد نشدە بلکە با تعطیلی بسیاری از واحد های تولیدی و خدماتی و یا کاهش بسیار شدید سطح فعالیت و تولید بسیاری دیگر، محل های اشتغال زیادی از دست رفتە، بیکاری بە شدت افزایش یافتە و بە نظر نمی رسد حکومت قادر گردد در آیندە نزدیک و میان مدت، امکان اشتغال چندانی ایجاد کند. این در حالی است کە سالیانە قریب یک میلیون نفر متقاضی کار کە تعداد زیادی از آنان جوانان تحصیلکردە هستند، در کشور وجود دارد. واحدهای تولیدی و خدماتی همچنان فعا ل و یا نیمە فعال نیز بە دلایل مختلف قادر بە پرداخت دستمزد و حقوق های کارگران و کارکنان خود نیستند و زمان تاخیر در پرداخت دستمزدها مرتبا طولانی تر و بە همان نسبت اعتراضات و نارضایتی ها ی کارگری نسبت بە این مسلە دامنە دار تر و شدید تر میشود. وضعیت از این لحا ظ در بخش های اداری، آموزشی، بهداشتی نیز کما بیش مشابە واحدهای تولیدی است و دولت هم اکننون مبلغ متنابهی بە کارمندان و کارکنان خود بدهکار است کە برغم افزایش در آمد های نفتی بدلایل گوناگون منجملە هزینە کردن این در آمدها در بخش های نظامی امنیتی و سرکوب و بذل و بخشس بە همراهان داخلی و خارجی خود قادر بە پرداخت دیون خودنیست.دخل و خرج ممللکت نا روشن و دولت از تنظیم برنامە بودجە بە دلایل گوناگون منجملە حیف و میل های اقتصادی طفرە میرود.
می توان گفت، کە مجموعە این مسایل شراایط ویژەای را در جامعە بوجود آوردە و انگیزە و آمادگی مبارزاتی با وضع موجود و پیوستن بە جنبش سبز در میان کارگران و مزد بگیران را تقویت کردە است. باید از این پدیدە و فرصت استقبال کرد و انگیزە همراە شدن کارگران با جنبش سبز را تقویت نمود. اما بهر برداری از این امکان و توان بالقوە و بە فعل در آوردن آن مستلزم برداشتن گامهای استوار از سوی جنبش سبز است.
همە ما میدانیم کە بخشی از دلایل کامیابی احمدی نژاد در دورە اول ریاست جمهوریش سوار شدن او بر موج نارضایتی های اقتصادی و کارگری و اشتباهات دولت اصلاحات در قبال کارگران و تضعیف حقوق کار در دورە ریاست جمهوری خاتمی بود. احمدی نژاد با انگشت نهادن بر خطاهای دولت خاتمی و دادن وعدەهای فریبندەای مانند آوردن پول نفت بر سر سفرە مردم و وعدەهای عدالت خواهانە توانست بخشی اززحمتکشان را فریفتە و آرای آنها را جلب کند.
درست است کە یک جنبش مردمی واقعی نباید برای جلب آرای مردم و رسیدن بە قدرت مانند احمدی نژاد بە مردم، عالمانە وعدهای دروغ بدهد و این نیز درست است کە وضعیت اقتصادی – اجتما عی ، اشتغال و آزادیهای سیاسی و اجتماعی منجملە برای کارگران در پایان کار دولت دوم خاتمی بهتر از امروز بود. اما مطالبات اساسی کارگران، بخصوص مطالباتی مانند، برسمیت شناختن فعالیت های سندیکایی، متناسب کردن سطح دستمزد ها با میزان واقعی تورم و هزینە های زندگی، ایجاد اشتغال، حق اعتصاب، بیمە های اجتماعی و بیکاری و دیگر خواستهای صنفی مگر نە اینکە از ملزومات یک جامعە دمکراتیک و عادلانە است، کە در هر کجا ی دنیا کە چنین جامعەای در اثر سعی و کوشش مردم بوجود آمدە بعنوان بخشی از حقوق کارگران برسمیت شناختە شدە است؟ و مگر نە این است کە جنبش سبز نیز در پی یک جا معە دمکراتیک و عادلانە است؟ اگر چنین است، کە بە زعم بسیاری، هست، پس چگونە است کە هنوز هم از پذیرش و اعلام آن توسط رهبران سرشناس جنبش سبزخود داری میشود؟ با در نظر گرفتن تجربیات دوران دولت اصلاحات و فریب کاری ها دولت احمدی نژاد، کارگران بە سختی می توانند باور کنند کە با شرکت وسیع در جنبش سبز و در فردای پیروزی دوبارە، حقوق اجتماعی، سندیکایی و انسانی آنها از هر سو مورد تعرض قرار نگیرد.
با در نظر گرفتن افشا شدن ماهیت تو خالی وعدهای عدالت خواهانە احمدی نژاد و با توجە به سابقە نخست وزیری آقای موسوی و کوشش های آن دوره ایشان در مقام نخست وزیری، برای توسعە اقتصاد ملی و توجە و اقدامات نسبی ایشان به وضعیت معیشتی کارگران، در صورت پذیرش رسمی مطالبات اساسی کارگران توسط رهبری جنبش و حمایت از مبارزات کارگران برای افزایش دستمزد، پرداخت بە موقع دستمزدها، تشکل یابی، ایجاد اشتغال وتامین امنیت شغلی و آزادی رهبران زندانی کارگران و اعتماد سازی می توان زمینە پیوستن تودەای کارگران و مزد بگیران بە جنبش سبز را فراهم کرد.
واقعیت این است کە هیچ طبقەای در ایران امروز، منجملە طبقە متوسط نمی تواند بە تنهائی و صرفا با مبارزە برای مطالبات خاص طبقە خود استبداد حاکم را از میان برداشتە ودولت طبقاتی خاص خویش را بە جای آن مستقر کند. تجربە جنبش سبز نیز این را بخوبی آشکار کردە است. کامیابی جنبش سبز در مبارزە با استبداد حاکم و بی عدالتی مستلزم کسب حمایت همە گروە ها و جنبش های مخالف استبداد، بی عدالتی و تبعیض بویژە بزرگترین طبقە اجتما عی، طبقە کارگر است.
اینک کە دو سە هفتە بیشتر بە روز جهانی کارگر باقی نماندە است فرصت مناسبی است تا رهبران و فعالان جنبش بە صحنە بیایند و با حمایت از مطالبات اساسی و مبارزات حق طلبانە کارگران، زمینە گسترش پایگاە اجتماعی ، جنبش سبز در میان کارگران و مزد بگیران را تقویت نمایند.