مدتهای مدیدی است کە وزیر خارجە ایران از ضرورت گفتگو بر سر مسائل خاورمیانە میان طرفهای درگیر می گوید. آخرین مورد سخنان او، در نشست روابط خارجی آمریکا بود. او باز در آنجا از ضرورت گفتگو گفت، از اینکە دورە هژمونی بسر آمدە و بە جای اینکە کشورهای منطقە در فکر این باشند کە قدرتمندترین باشند، سعی کنند منطقە قدرتمندی داشتەباشند. البتە اظهار این سخنان تنها بە ظریف برنمی گردد و اخیرا علی شمخانی نمایندە خامنەای و دبیر شورای عالی امنیت ملی هم بە شخص امثال ظریف در این خصوص پیوستە است. ورود شمخانی بە این بحث دارای معنای خاصی است و در واقع بنوعی حاکی از اتخاذ همان موضع از طرف خود رهبر نظام هم هست.
بە واقع سخنان ظریف سخنان خوبی اند. اما سئوال این است کە چرا چنین سخنان آشتی جویانە و خوبی مورد استقبال طرف آمریکائی و کشورهای عربی از جملە عربستان قرار نمی گیرد؟
باید علت این امر را بیشتر در یک مورد جست، آن هم عدم تناسب میان سخنان ظریف و اعمال جمهوری اسلامی است در منطقە. در حالیکە جمهوری اسلامی با تمام قدرت در کشورهای مختلف، از جملە در سوریە حضور دارد و بە توان آن افزودە می شود، طرف مقابل نمی تواند در شرایط ضعف خود، بر سر میز مذاکرە بنشیند و راە گفتگو را بر سر حل مسائل در پیش بگیرد. در حقیقت فشار و تهدیدات ترامپ بر سر مسئلە برجام درست از این زاویە است. آنان قبل از شنیدن پیام در پی تعادل قوا هستند.
جمهوری اسلامی درصدد است کە از طریق وارد شدن در روندهای دیپلماتیک میوە اعمال خود را در منطقە بچیند و بە توافقی حاصل آید، اما از شیوە برخورد طرفهای مقابل چنین برمی آید کە هنوز دوران آن نرسیدە است.
بە نظر می رسد جمهوری اسلامی قبل از فرستادن پیام گفتگو، باید در یک سری از مواضع خود عقب نشینی کردە و یا آنها را تعدیل کند. در واقع تفاهم اروپا با ترامپ بر سر رسیدن با توافقاتی دیگر در ادامە برجام با ایران، ما را با دورانی روبرو می کند کە در آن شاهد فشارها و تنشهای بیشتر بە منظور بە عقب راندن جمهوری اسلامی خواهیم بود.