پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۷

پنجشنبه ۶ دی ۱۴۰۳ - ۱۸:۰۷

صدای لمپنیسم در پوشش سلطنت طلبی...
این افراد، که ظاهراً توانایی ورود به بحثی مستدل و منطقی با منتقدان را ندارند، سعی دارند به جای پرداختن به گفتگوی سالم و تبادل نظر سازنده، با توسل به...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: بهروز ورزنده
نویسنده: بهروز ورزنده
چپ، آزادی و عدالت در تاریخ معاصر ایران!
در این بخشِ پایانی، ابتدا مروری کوتاه بر تاریخ چپ ایرانی دارم، از سال‌های آستانه‌ی جنگ اول جهانی تا امروز و سپس تلاش می‌کنم تا در پرتو نکات مطرح شده...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: علیرضا بهتوئی
نویسنده: علیرضا بهتوئی
ضرورت چپ وجمهوری خواهی...
برای جریان چپی که می خواهد برای دغدغه های عمومی نسبت به وضعیت وخیم شکاف طبقاتی سیاستهای خصوصی سازی و کاهش نقش دولت در جوامع بازاری معاصر که نولیبرالیسم آنرا...
۶ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: جابر حسینی
نویسنده: جابر حسینی
چله ی زمستان
یلدا، شبِ قشنگ/ شبِ خاطره ها، و دوران زمان/ دوران دریائی دل،/ و دوستی ها و رفاقت ها
۱ دی, ۱۴۰۳
نویسنده: کاوە داد
نویسنده: کاوە داد
ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید
حکومت جمهوری اسلامی،در این شرایط که در زمینه های مختلف سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و مسائل منطقه ای با نا کامی روبرو شده و به شدت در بن بست و بحران...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: جبهه ملی ایران
نویسنده: جبهه ملی ایران
گسترش مقاومت مردم، زمينه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!
بیانیه جمهوری سکولار دموکرات در ایران: ابداع اشکال جديد مقاومت مدنی به‌ویژه توسط زنان که با شجاعتی کم نظیر و با خلاقیت خارق العاده صورت می گيرد، جهانیان را به تحسین...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
نویسنده: همگامی برای جمهوری سکولار دموکرات در ايران
پلیس نیویورک در جریان اعتصاب تاریخی آمازون کارگران را دستگیر کرد!
"اگر بسته شما در تعطیلات به تاخیر افتاد، می توانید حرص سیری ناپذیر آمازون را سرزنش کنید. ما به آمازون مهلت مشخصی دادیم تا به پای میز مذاکره بیاید و...
۳۰ آذر, ۱۴۰۳
نویسنده: گودرز اقتداری
نویسنده: گودرز اقتداری

چرا مراسم بزرگداشت صمد شعبانی با دستگیری های گسترده همراه بود

برای شناخت صمد و ارزشش برای کانون مدافعان ما گوشه کوچکی از زندگی صمد را می نویسیم تا بگوییم چرا صمد ارزش آن بزرگداشت را داشت و چرا بهای آن برای برگذار کننده و شرکت کنندگان مهم نبود. این اعتماد دو طرفه بود که صمد اشعارش را به کانون می داد برای چاپ که معدودی از آن بر روی سایت کانون موجود است. صمد دوست کانونی ها بود. هنرش در شعر، بازیگری و طراحی به دهه شصت بر می گردد. صمد گنجینه ای از لغات فارسی بود. صمد برای انسانیت و طبقه فعالیت می کرد و اکثر شعرهای او تقدیم شده به کسی حتی کسی که تغییر کرده باشد. صمد از معدود شاعران نیمای است که از لحاظ سبک شعر بسیار عمیق بود. کانون او را یکی از قله های شعر فارسی می دانست. کتابهای شعر او از کتاب آواز در بن‌بست، آفتاب‌ و فولاد کودک مهتاب، بامداد از دریچه تاریک و آواز بچه های تهران نمونه های شعرهای عصبانی است که طراحی روی جلد کتاب و طراحی های بسیاری از جمله کارهای او است که می شود فهمید که این روح سرکش در کجا قرار داشته است

 از عطش 

تا دیار آب 

ترانه و آتش است

همزمان با اطلاع از خاموشی صمد شعبانی کانون مدافعان در یادداشتی نوشت، “ روز گذشته سه‌شنبه دهم اسفند ۱۴۰۰ صمد شعبانی، شاعر و نمایشنامه‌نویس که مدتها از بیماری کلیه رنج می‌برد، هنگام انتقال به بیمارستان جهت دیالیز دوره‌ای، جسمش توانائی تحمل این همه رنج را نیاورد و در کمال ناباوری ما را ترک کرد.” درست ده روز بعد کانون مدافعان بزرگداشتی برای او برگذار کرد که قبل از شروع برنامه‌ نیروهای امنیتی با هجوم به برنامه، نگذاشتند برنامه ای صورت گیرد. برنامه‌ ای که نه تبلیغی داشت ‌‌و حتی تعداد مطلعین بیش از بیست نفر نبودند٬ آیا اینکه زمانی که خبر برنامه پخش شده بود و کسانی می خواستند شرکت کنند را ما نمی دانیم ولی بسیاری برای رفتن به برنامه در راه بودند که خبر حمله را شنیدید و در خیابان های اطراف نظاره گر‌ سیل عظیم نیروهای امنیتی بودند که انگار دنبال صمد بهرنگی بودند.  چرا صمد شعبانی برای ماموران مهم بود. صمدی که نه سازمانده تشکیلاتی  بود و نه حتی عضوی از کانون نویسندگان و در فقر زندگی می کرد و حتی مکانی برای زندگی نداشت و حتی در زمان بیماری اش پولی برای دیالیزه شدن نداشت و در فراخوانی برای دانلود مجانی کتاب های شعرش نوشته شده بود “ به اطلاع دوستداران هنر و ادبیات می‌رساند که صمد شعبانی-شاعر و هنرمند- متاسفانه دچار نارسایی کلیه شده و به خاطر از دست دادن هر دو کلیه ناچار است هفته‌ای سه روز تحت درمان دیالیز قرار گیرد. از آنجا که هزینه هر نوبت دیالیز گران و سرسام آور است (هر جلسه بیش از چهارصد هزار تومان)، وی قادر به تامین هزینه درمان نیست. لذا خواهشمند است کمک‌های مادی و معنوی خود را از ایشان دریغ نفرمایند.” داستان زندگی بسیاری از صمدهای جامعه ایران در یک صد سال گذشته مشابه بوده است.

برای شناخت صمد و ارزشش برای کانون مدافعان ما گوشه کوچکی از زندگی صمد را می نویسیم تا بگوییم چرا صمد ارزش آن بزرگداشت را داشت و چرا بهای آن برای برگذار کننده و شرکت کنندگان مهم نبود. این اعتماد دو طرفه بود که صمد اشعارش را به کانون می داد برای چاپ که معدودی از آن بر روی سایت کانون موجود است. صمد دوست کانونی ها بود. هنرش در شعر، بازیگری و طراحی به دهه شصت بر می گردد. صمد گنجینه ای از لغات فارسی بود. صمد برای انسانیت و طبقه فعالیت می کرد و اکثر شعرهای او تقدیم شده به کسی حتی کسی که تغییر کرده باشد. صمد از معدود شاعران نیمای است که از لحاظ سبک شعر بسیار عمیق بود. کانون او را یکی از قله های شعر فارسی می دانست. کتابهای شعر او از کتاب آواز در بن‌بست، آفتاب‌ و فولاد کودک مهتاب، بامداد از دریچه تاریک و آواز بچه های تهران نمونه های شعرهای عصبانی است که طراحی روی جلد کتاب و طراحی های بسیاری از جمله کارهای او است که می شود فهمید که این روح سرکش در کجا قرار داشته است.

صمد شعبانی دو تاریخ تولد دارد یکی تاریخی که دوستان اش می گویند و دیگری در انتشارات کتاب هایش نوشته شده است. تاریخ تولدی که سال ۱۳۳۶ است که می توان انگیزه صمد را برای دنبال کردن به حقیقت واقعی خودش بود را فهمید و دیگری تاریخ تولدی که انتشارات مازیار بر روی صفحه اول کتاب های شعر او آورده است سال ۱۳۴۲ می باشد. زنده یاد صمد تا آخرین روزهای زندگی اش به دنبال گرفتن مدرک شناسای بود چرا که مدرک شناسایی نداشت٬ او در این راه حتی در دهه شصت به فرانسه رفت (نوع رفتن به فرانسه آنرا ما نمی دانیم) و دست خالی بازگشت ولی دیگری شناسنامه ای بود که شخصی حاضر شده بود که او را به فرزندی بپذیرد و جدا برای او زحمت کشید. 

صمد در سال ۱۳۶۳ در شعری در رسای غلامحسین ساعدی می نویسد:

 همه ی بی قراری هایم را

    در عکسی تمام قد

        اگر برنگشتم

                         تا بهاری که می آید

تو آن را قاب کن

                          بیاویز بر دیوار

از آخرین دیدارمان

                           انگار سالها می گذرد

باران بارها

       رد پاها

                         صداهایی را که می ریخت بر زمین

                          برده است

   آنجا مرگ

                           ارزان است

 وپهنه خاک

                  مزاری است که از دهان علف

    ضیافتی رنگین را

                                در بهار وعده میدهد

مدرک شناسای واقعی صمد در هنر او بود، یعنی هنر انقلابی٬ از نگاه بخش مترقی جنبش اجتماعی که ادبیات انقلابی را رشد می دهد و این ادبیات تاریخ هزار ساله در مبارزات اجتماعی داشته است و آنجایی که زنده یاد شعبانی در مصاحبه اش با علیرضا ثقفی در رابطه با زنده یاد سعید سلطانپور می گویید “وظیفه​ی روشنفکر انقلابی که در هر زمان تنها معبودش کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم​اند؛ چیز دیگری است. یکی از وظایف اصلی­اش پیدا کردن راهی است که بتواند در هر زمان وهر مکان خواسته​های مردم را بیان کند و اگر نتوانیم این کار را بکنیم قطعاً شکست خورده ایم.“ در شعر هماره ای بلندی در باد گفت

راه سختی را 

در پیش گرفته ام

من به سوی خود می روم

می دانم که این

همه ی آن چیزی نیست

که من به نصیب برده ام.

در همان مصاحبه آمده است: “هدف نسلِ آن دوره چه بود؟ ـ آن نسل خودش را فدایی می​دانست و خودش را فدا می​کرد تا تشکیلات به وجود بیاید. متأسفانه در جنبش فکری ایران، دوره ​ای بود که تئوری بقا مطرح شد که رسوبات آن هنوز هم در تفکر بعضی​ها موجود است. آن نسل به این نتیجه رسیده بود که اگر می​خواهی به عنوان یک مبارز باقی بمانی باید تعرض کنی و این یعنی همان حرکت سازمان یافته و مناسب. سکوت، سکون و بی عملی مساوی با مرگ است. مختاری جمله­​ای دارد که می​گوید: «همین که نتوانی معنایت را بگویی، کارت ساخته است…» انسان تا زمانی که زنده است باید بتواند وجودش را ثابت کند که هست… انسان مبارز باید روزانه خودش را ثابت کند حال چه به لحاظ فرهنگی، ذهنی و اجتماعی و چه در یک حرکت هنری، اجتماعی، خیابانی و… و اگر انسان نتواند خودش را ثابت کند؛ مرده است.”

صمد خود را در وارثان زنده یاد شاملو می دانست و در سالگرد مرگ شاملو نوشت: 

هر شب 

بر اطلسی های خاموش 

دست می بشم 

تا بوی تو را دریابم 

این نگاه به شاملو بود که نشان می دهد که سبک کارش در همان زمینه بوده است و بسیاری از کارهای شاملو در دهه هفتاد را بررسی می کرده است و در خانه شاملو نیز زندگی می کرده است تا زمان مرگ شاملو. 

  برای شادی شاملو در کتاب شعر بامداد از دریچه تاریک می نویسد:

از عطش

تا دیار آب

ترانه و آتش است

بامداد

هجرت گزید

و چشمانی 

هزار کبوتر آشتی را

نشانه رفتند.

از عطش 

تا دیار آب 

هزار ترانه

سوخت در گلو

از عطش 

تا دیار آب

زنده یاد صمد در مصاحبه واقعیت زندگی خود را گفت: با توجه به شرایطی که داریم زمانی که رسانه نداریم؛ باید جاهایی را ایجاد کنیم تا در آن جا بتوانیم حرف مان را بزنیم. مهم تداوم حرف زدن و ایجاد تغییر است. مسأله​ی پذیرش مردم و همراهی آن​ها هم هست. باید روشنفکری باشیم که با مردم جلو برویم که البته با قشر فهمیده، پیشرو و آگاه. زمانی که باید با مردم همراه باشیم تفاوت دارد با زمانی که باید با قشر پیشرو نزدیک باشیم یعنی زمانی که بیشتر شاهد خودفروشی روشنفکران هستیم دیگر با روشنفکران کاری نداریم. باید در هر زمان تاکتیک​های مناسب به آن زمان را پیدا کنیم. یک زمانی روشنفکر با اسلحه و فدا کردن خودش جلو می​رفت اما امکان دارد امروز مسئله بیان کردن باشد. مثلاً آزادی​های ساده​ی اجتماعی هدف​های غایی نیستند ولی می​تواند در شرایط موجود مطرح شود همان­طور که ما دیدیم در سال گذشته حدود دو هزار اعتراض کارگری داشتیم زمانی که شرایط چنین بوده چگونه روشنفکر می​تواند در کنار این​ها باشد؟ با توجه به گسترش فرهنگ سرمایه داری ما شاهد آن هستیم که بسیاری از روشنفکران مجیزگوی قدرت شده​اند و با تسلیم خود به فرهنگ حاکم و تأیید نظم و نظام موجود به هر ترتیب خود را وفادار به نیروی حاکمه قلمداد کنند تا از جانب آن یا شغل خود را حفظ کنند و یا حداقل مورد گزند نیروی حاکم قرار نگیرند. وظیفه​ی روشنفکر انقلابی که در هر زمان تنها معبودش کارگران و زحمتکشان و مردم تحت ستم​اند؛ چیز دیگری است. یکی از وظایف اصلی­اش پیدا کردن راهی است که بتواند در هر زمان وهر مکان خواسته​های مردم را بیان کند و اگر نتوانیم این کار را بکنیم قطعاً شکست خورده ایم. حتی روشنفکر انقلابی اگر یک راهی را رفت و به بن بست خورد راه دیگری را آزمایش  می​کند… به طور کلی ما در سی سال گذشته شاهد این بوده ایم که نه تنها در ایران بلکه در تمام دنیا بن بست ​هایی در برابر وضعیت روشنفکران بوده است. سعید سلطان­پور به عنوان یک روشنفکر به مانند آبی بود که اگر به سنگ و بن بستی برمی­خورد، سعی می​کرد راه جدیدی پیدا کند.

منابع: گفتگوهایی درباره​ سعید سلطانپور … صمد شعبانی/ علیرضا ثقفی و کتاب های آواز در بن‌بست، آفتاب‌ و فولاد کودک مهتاب، بامداد از دریچه تاریک و آواز بچه های تهران

 

بخش : کارگری
تاریخ انتشار : ۴ خرداد, ۱۴۰۱ ۴:۳۰ ب٫ظ
لینک کوتاه
مطالب بیشتر

نظرات

Comments are closed.

بیانیه‌های هیئت‌ سیاسی‌ـ‌اجرایی

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

ادامه »
سرمقاله

عفریت شوم جنگ را متوقف کنیم! دست در دست هم ندای صلح سردهیم!

مردم ایران تنها به دنبال صلح و تعامل و هم‌زیستی مسالمت‌آمیز با تمام کشورهای جهان‌اند. انتظار مردم ما در وهلۀ اول از جمهوری اسلامی است که پای ایران را به جنگی نابرابر و شوم نکشاند مردم ما و مردم جنگ‌زده و بحران زدۀ منطقه، به ویژه غزه و لبنان، از سازمان ملل متحد نیز انتظار دارند که همۀ توان و امکاناتش را برای متوقف کردن اسراییل در تداوم و تعمق جنگ و در اولین مرحله برقراری فوری آتش‌بس به کار گیرد.

مطالعه »
سخن روز و مرور اخبارهفته

دادگاه لاهه حکم بازداشت نتانیاهو، نخست‌وزیر؛ و گالانت وزیردفاع سابق اسرائیل را صادر کرد

دادگاه (لاهه) دلایل کافی برای این باور دارد که نتانیاهو و گالانت «عمداً و آگاهانه مردم غیرنظامی در نوار غزه را از اقلام ضروری برای بقای خود از جمله غذا، آب، دارو و تجهیزات پزشکی و همچنین سوخت و برق محروم کرده‌اند».

مطالعه »
یادداشت

رئیس جمهور پزشکیان، وعده‌هایش و انتظارات مردم…

قراین، شواهد و تحولات جاری در کشور حاکی ازآن است که در صورت مخالفت مسئولان نظام و افراطیون با خواست مردم و درک نادرست از تحولات داخلی، منطقه‌ای و جهانی، جامعه درگیر حوادث و اتفاقات بسیار ناگوار خواهد شد. با این چشم‌انداز از تحولات پیش رو ضروری است تا سازمان‌ها، احزاب، نهادهای مدنی و تشکل های صنفی- سیاسی، با ارزیابی از تحولات ناشی ازحوادث و اتفاقات احتمالی، برای ایفای رسالت تاریخی خود همراه و همسو شوند.

مطالعه »
بیانیه ها

به پیشواز شب چلّه – پایداری در پیروزی نور و آزادی بر ظلمت و استبداد!

هیئت سیاسی – اجرایی سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) از این که نخستین پیام خود پس از انتخابش را هم زمان با شب یلدا، پایان جان‌سختی شب و جشن آغاز بازگشت نور بر زندگی و طبیعت راهی خانه‌های هم‌میهنان خود می‌نماید، خرسند است. ما این هم‌زمانی امیدآفرین را ادامهٔ  راهی می‌دانیم که دیری‌‌است در همراهی با مردم سرزمین‌مان در پیکار دیرینه‌شان با شب و ظلمت و در پیوند با آزادی و نور، برگزیده‌ایم.

مطالعه »
پيام ها
برنامه
برنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
اساسنامه
اساسنامه سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)
بولتن کارگری
شبکه های اجتماعی سازمان
آخرین مطالب

صدای لمپنیسم در پوشش سلطنت طلبی…

چپ، آزادی و عدالت در تاریخ معاصر ایران!

ضرورت چپ وجمهوری خواهی…

چله ی زمستان

ماشین اعدام و سرکوب را متوقف و زندانیان سیاسی را آزاد کنید

گسترش مقاومت مردم، زمینه ساز گذار از جمهوری اسلامی به دموکراسی!