شیخ حسن روحانی و علی اکبر ولایتی، بخوانند و به اطلاع دیگران برسانند که “راه” کدام است؟
برآنم که کودتا قرابتی با انتخابات ندارد و گوریل کودتا در دام مدنیت ایرانی (تا امروز) وارد شده و توسط عقلانیتِ رهبران محاصره شده و یک قدم بیشتر تا رها کردن تور صیادی نمانده است!
خطابه ای برای ثبت در تاریخ:
۱- ولایتی؛ بنیان این جمعبندی را به ایشان بدهکارم که چندی پیش، از هاشمی گلایه کرده بودند که در فتنه ۸۸ خامنه ای را تنها گذاشت؟! برداشت این بود که نگرانی هایی داشته اند که قدری از موضوعات سیاسی مرسوم “پیچیده تر” است.
۲- قالیباف؛ ایشان حق دارند، بیشتر از هرکس دیگری از اینکه به عنوان چوب دوسر طلا مورد سوءاستفاد قرار گرفته اند، حس دلخوری داشته باشند. معلوم است که ایشان نامزد مورد نظر برای انتخاب شدن نیستند و درست تر آن است که به این علم خود، عملی “انقلابی” را نیز اضافه بکنند.
۳- رضایی؛ در یادداشت جداگانه ای ماموریت تاریخی محسن رضایی به ایشان اطلاع داده شد (اینجا) و روشن نیست بعد از، از دست دادن احمد، چه اصراری دارند، در زمین حریف بازی بکنند.
۴- حداد عادل؛ شرمندۀ سن وسال ایشان و اینکه در محضور داماد و پدر داماد گرفتار هستند، توصیه ای برای ایشان نیست!
۵- عارف؛ همیشه این سعادت نصیب شخص نمی شود که در موقع مناسب در جای مناسب قرار گرفته باشد، اهمیتِ توافق و ائتلاف ایشان با روحانی و ولایتی موضوعی نیست که نیاز به توضیح بیشتر داشته باشد!
۶- روحانی؛ به دعوت هاشمی در انتخابات کاندید شده و بر همین اساس محور ائتلاف و فاعلِ کشیدن چلۀ کمانِ ماموریتی تاریخی است، می توان به ایشان اعتماد کرد همان گونه که هاشمی اعتماد کرده است.
۷- غرضی؛ نقش ملات انتخابات را اگر تاریخ به غرضی سپرده است، باشد که در همین نقش انجام وظیفه کنند.
شیخ حسن روحانی و علی اکبر ولایتی!
در سه چهار روز مانده به ۲۴ خرداد، وقتی تمام فرصت های محتمل و پیش بینی شده برای برهم زدن انتخابات تمام شد، برای بازگرداندنِ حسِ برادری و رفاقت و با محوریتِ ارادۀ «هاشمی، خاتمی» لازم خواهد بود بزرگترین ائتلاف و وحدتِ خردمندی نزدِ ایرانیان، بنا گذاشته شود و بر دوقطبی کردن انتخابات با “چشم اسفندیارِ” کودتا، تاکید بشود.
دولت وحدت ملیِ مورد نظر هاشمی را شما – روحانی، عارف و ولایتی – می توانید بنا کنید، در این مهم شک نداشته باشید!
همین!
۴ خرداد ۹۲ نوشته شد و در ۱۴ خرداد منتشر می شود.
در همین موضوع:
چرا ردای ریاست جمهوری برقامت علی اکبر هاشمی و سید محمد خاتمی کوچک و حقیر است؟