رئیس جمهور ترامپ با اعلام خروج امریکا از برجام، انتظاری را که “آیپک” از او داشت و قولی که نتانیاهو از او گرفته بود برآورده کرد. این تاجر حرفهای نشسته بر قدرتمندترین مسند جهان، خرید نظامی دویست میلیارد دلاری عربستان سعودی را با فروش رایگان اصل تعهد پذیری دولت امریکا به داو گذاشت. شورش ائتلاف سه گانه سه ناسیونالیسم متعرض و زورگوی سست بنیاد را شاهدیم!
اروپاییها بی هیچ درنگی در برابر لجاجت او ایستادند. این متحدین استراتژیک ایالات متحده امریکا، متحدینی چه در طول قرن گذشته و چه در هم اینک جاری، با “نه!” گفتن به این بلاهت و خباثت پیام دادند که موضوع برای آنان فراتر از کادر برجام است و فروریزی قلدرمنشانه و پی در پی مناسبات سیاسی و اقتصادی و حقوقی جهانی در میان است. اینکه، با چنین شلتاق بازی ها دیگر نمی توان روی تعهدات دیپلماتیک و قراردادهای بین المللی حساب کرد. اروپا به این رسیده که جایی باید ایستاد.
اقای روحانی همراه هسته اصلی تیم دولتی خود بلافاصله پشت دوربین قرار گرفت و واکنشی را به نمایش گذاشت که کل نظام پیشاپیش بر سرش متحد شده و برایش آمادگی گرفته بود. می توان با این حکومت از بنیاد مخالف بود اما نمی شود این موضع گیری آن را ناسنجیده ارزیابی کرد. حرف او این بود که در برجام می مانیم به این امید که بتوان با ۴ طرف دیگر قرارداد و در عدم حضور امریکا توافقات را پیش برد. اینکه، ما نقض عهد نکردیم، طرف امریکایی زیر قولش زد. موضعی درست.
آقای روحانی اما در سخنانش دو مورد را هم گفت که یکی جنبه شعار و تبلیغات و وعده توخالی داشت و دیگری اجرای بازی در میدان خامنه ای و سخن گفتن به کلام و لحن او!
اولی، آنجایی که گفت خروج امریکا از برجام تاثیری در اوضاع ایران نخواهد گذاشت و کسی نباید نگرانی به خود راه دهد! این درست که حکومتگران در موقعیت مبتنی بر اضطرابات برخوردی بکنند تا دل مردم خالی تر نشود، اما قرار هم نیست با لالایی گفتن ها مردم را به خواب رفتن دعوت کنند! یک حکومت مسئول در چنین شرایطی باید بگوید که آری کشور با وضع سختی مواجه است ولی از آن می توان گذشت هرگاه که خرد عمومی در کار باشد. یک حکومت مسئول در چنین شرایطی اعلام می کند که آماده بررسی و اجرای هر رویکردی است که ملت آن را وظیفه دولت در این شرایط خطیر بداند حتی تغییر در رویکردهای تاکنونی آن. نه که کوروش تو آسوده بخواب ماها بیداریم! آنهم بیداری از آن نوع که ایران را به روز سیاهی نشانده است و توده زحمت را به فلاکت روز افزون کشانده است!
بدترین سخن اقای روحانی اما این بود که ما خوشحالیم از بیرون رفتن امریکا! آیا واقعاً چنین است؟! آخر چه جای خوشحالی دارد وقتی خود می دانند با بیرون رفتن اصلی ترین طرف جمهوری اسلامی از این قرارداد، برجام در آستانه بی فرجامی است؟! توهینی بزرگتر از این می توان به شعور مردم کرد؟ مردمی که تاثیر ویرانگر سیاست های چهار دهه ای کلان جمهوری اسلامی را در لحظه لحظه زندگی خود با آگاهی تمام لمس کرده اند و با چشمانی باز و شعوری روشن آنها را رصد می کنند؟
این زبان “اله و بله” ها یی که، تماماً از نوع همان ترجیع بندهای خامنه ای ولی فقیه است. از جنس همان “مرگ بر امریکا” گفتن، “دست چدنی توی دستکش” دانستن و “دشمن همیشگی” نامیدن ها که با تحریک کردن های مکرر و فرصت سوزاندن های پی در پی، کشور ما را به اینجایی رسانده است که اکنون ملعبه تصمیم شخصی چون ترامپ و مدرک دزدی و مدرک روکردن اسرائیل می شود. یعنی چه که خوشحالیم وقتی خود می دانند معنی عملی این پدیده چیست و تا کی چنین بادکنک هوا کردن ها؟!
مگر تصادفی است که همین امروز صبح در پیام فرمانده کل سپاه پاسداران این رجز شنیده شد که گفت: “بنده خروج شرورانه آمریکا را از برجام که قبل از آن هم اعتباری نداشت، تبریک میگویم”! در مجلس الم و شنگه راه می افتد، کاغذی به عنوان نماد قرارداد برجام آتش زده می شود و آنگاه صلوات تحویل می گیرد و با “مرگ بر امریکا” تایید می شود؟! کانون تغذیه همه اینها، اصلی ترین نهاد پاسدار جمهوری اسلامی یعنی بیت ولایت فقیه است که ولی فقیه اش امروز در سخنرانی خود ژست گرفت و گفت: “آقای ترامپ، شما غلط میکنید”!
اما چرا باید اینهمه حساسیت نشان داد نسبت به این ابراز “خوشحالی” آقای روحانی و الم شنگه های سپاه و اقتدارگرایان و در راس همه آنان زبان تهدید خامنه ای؟ برای اینکه اینها فقط حرف های بی مالیات نیستند. دود این نوع برخوردها به چشم مردم ایرلان رفته و خواهد رفت. در این لحظه، می باید که زیانمندی این نوع جگ و جدل های “ضد امپریالیستی” و تحریکات ناسیونالیستی حضرات را نشان داد. زمان، زمانه ایستادن بر عقل و کیاست است و نه گفته شود بسیار خوشحالیم که “مزاحم” بیرون رفته است! باید این را گفت: آقای ترامپ، اشتباه تاریخی کردید به برجام برگردید! سخن باید از موضع احساس مسئولیت نسبت به صلح، امنیت مردم منطقه و ایران، داشتن جهانی حقوقی باشد و نه ابراز شادی و چهره آرایی دروغین!
مبارزه ضد امپریالیستی در منزوی کردن واپسگرایانه ترین گرایش سرمایه داری در امریکا در جلد “اول امریکا” ترامپ است که معنی می یابد و در امتناع جستن از نسخه های نئولیبرالی؛ در سالم سازی اقتصاد ایران و آزاد سازی آن از رانت خواری نهادهای مرتبط با نظام ولایی و حاکمیت نهاد دین بر نهاد قدرت. نه در هل من مبارز طلبیدن های بی کمترین پشتوانه سیاسی و اقتصادی. با فحاشی علیه امریکا و اسرائیل، فقط خط ترامپ و ناتانیاهو هاست که تقویت می شود که شده هم است.
در این شرایط ، سیاستی که می تواند معقول و آینده دار باشد بر اینها استوار است:
– تاکید بر اینکه ایران در برجام می ماند و کوشش می کند توافقات پایبند مانده ها بر سر آن اجرایی شوند.
– اروپا تشویق به ماندگاری بر سر موضع می شود اما نه با ابراز یاس همراه با تهدید جناب “رهبر” خطاب به آنها بلکه با نشان دادن چهره ای دیگر از ایران! فاجعه اضافی است اگر این به بازی گرفتگان سرنوشت ایران فهم نکنند که اروپا چه به لحاظ سیاسی و چه اقتصادی هزاران بار بیشتر با امریکا پیوند دارد تا با ایران بد چهره سیاسی و ورشکسته اقتصادی! ماندن اروپا بر این مواضع، هم مشروط است و هم ناپایدار.
– اتکاء بر این واقعیت باشد که سیاست متخذه ترامپ چه در سطح جهانی و چه خود امریکا آینده ندارد، اما نه که منجر به لم دادن منفعلانه به چنین واقعیتی شود و ادامه دادن به همان سیاست های تاکنونی در منطقه.
– جمهوری اسلامی تغییر سیاست در منطقه دهد تا هم از درد مردم ایران کاسته شود و هم اروپا و جهانیان بیشتری در برابر ائتلاف ترامپ – ناتانیاهو- بن سلمان قرار گیرند.
– اعلام خروج از سوریه، ملموس ترین نشانه برای اعلام چرخش در سیاست خارجی جمهوری اسلامی است. همزمان اما پافشاری شود بر امر مذاکرات جدی همگانی برای برون رفت این کشور از فاجعه.
– اعلام امادگی برای مذاکره با امریکا بدون قایل شدن هیچ پیش شرطی و بی پذیرش هیچ شرط از طرف مقابل.
– اعلام اینکه ایران در رابطه با مسئله فلسطین، به سیاست دو دولت – دو ملت می پیوندد.
– و فاصله گیری از هرگونه مشی باج خواهی از طریق اتم و موشک بالستیک. جمهوری اسلامی باید بداند که از مشی “بهترین دفاع، حمله است” به هیچ جایی نخواهد رسید؛ نه زمانش است و نه زورش را دارد!