کسانی که امروز حتی جرات دادن مجوز برای اعتراض به کشتار مردم غزه را در تهران ندارند، زمانی از شعار «نه لبنان نه غزه جانم فدای ایران» چنان بر آشفته بودند که برخی از دستگیر شدگان را به جرم دادن شعارهای ساختارشکن به مجازاتهای شدید محکوم کردند. همان زمان که با تقسیم دلارهای نفتی به تقسیم سازمان آزادیبخش فلسطین و بیرون کشیدن جنبش رادیکال حماس از دل آن همت گماشته بودند، خواسته یا ناخواسته به جنگ طلب ترین و وحشی ترین جناحهای اسرائیل امکان بر آمد و مانور میدادند. این سیاست در هشت سال دولت ضدملی احمدی نژاد همچنان ادامه یافت تا با کمک دلارهای بی حساب ایرانی و شعار نابودی اسرائیل از طرف عالی ترین مقامات حکومتی ایران، دست راستیهای اسرائیل همچنان قدرت بگیرند و در قدرت بمانند. دست راستیهایی که توانستند با شعار وسوسه انگیز تامین امنیت مردم اسرائیل پروسه صلح را به مسخره بگیرند و همزمان با انجام گفتگوهای صلح، شهرکها را در سرزمینهای اشغالی گسترش دهند.
در آن زمان شعار «نه لبنان نه غزه جانم فدای ایران» کاسه های داغتر از آش ایرانی را چنان برآشفته کرد که آن را شعاری ساختار شکنانه یافتند، در حالی که این شعار به یک واقعیت ملموس برای مردم ایران اشاره داشت و آن هم خواسته در نظر گرفتن منافع ملی در روابط خارجی بود و نه هیچ چیز دیگر. از این شعار به هیچ وجه نمی توان نتیجه گرفت که مردم ایران و یا حتی همان معدود شعار دهندگان خواستار جنگ و نا امنی در منطقه هستند. این روزها می بینیم همانها که آن شعار را می دادند بیشترین معترض کشتار زنان و کودکان و غیر نظامیان در غزه هستند، در حالی که حکومت ایران یا سکوت می کند و یا اگر چیزی از دهان رهبرش خارج شود هیچ جز همان نفرت پراکنی و دشمن سازی نخواهد بود.
چه کسی می تواند منکر تاثیر دلارهای نفتی ایران در رادیکالیزه کردن بحرانهای منطقه باشد ؟ ریختن نفت در منطقه ای که آتشی روشن است به گسترش آتش می انجامد و تر و خشک را خواهد سوزاند. آیا ما می توانستیم بجای نفت آب باشیم بروی آتش و بجای فریاد نابود باد و محو گردد صدای رسای صلح و دوستی بودیم؟
در پاریس و در لندن و در نقاط دیگر جهان مردمی که به کشتار غیرنظامیان در غزه معترض بودند به خیابان آمدند و اعتراض خود را فریاد کردند. اما عجبا که در ایران مجوز چنین اعتراضی به نهادهای غیردولتی داده نمی شود. اعتراض حتمن باید از کانال همانهایی صورت گیرد که خود به نوعی در این کشتار سهیم هستند.
آری به جرات میتوان گفت که سهیم هستند. کسانی که سخن از نابودی اسرائیل و وعده محو آن از روی نقشه را می دادند، کسانی که پروژه اتمی در ایران را رهبری کردند، کسانی که از نیروهای رادیکال در لبنان و فلسطین حمایت می کردند، چقدر در جا افتادن شعار «تامین امنیت به هر قیمتی برای اسرائیل» در میان افکار عمومی این کشور سهیم هستند؟ کجا هستند اسرائیلی هایی که مخالف جنگ و خشونت اند؟ چه کسانی صدای آنها را با نام تامین امنیت ملی بریده اند؟ چرا هواخواهان صلح در اسرائیل ایزوله و تنها مانده اند؟ و چرا قصابان حاکم مقاومتی از درون احساس نمی کنند؟
این روزها حرکتی در فیس بوک برای اعتراض به کشتار مردم در غزه صورت می گیرد. این حرکت را که بانو نسرین ستوده وکیل مبارز و اصغر فرهادی کارگردان برنده جایزه اسکار آغازگر آن بودند، با سرعت در دنیای مجازی گسترش میآبد. مشخصه این حرکت دفاع مستقل از مردم غزه و محکوم کردن کشتار است. این حرکت که با شعار «کشتن همنوعان خود را متوقف کنید stop killing your fellow beings » قابلیت آن را دارد که به اعتراضی گسترده در میان اقشار مختلف مردم تبدیل شود. از خصوصیت دیگر این حرکت محکوم کردن کشتار به صورت عام است .
سیامک فرید
آدرس کمپین