با اعلام کاندیداتوری ابراهیم رئیسی برای دوازدهمین دورۀ انتخابات ریاست جمهوری اسلامی ایران این فرضیه شکل و قوت گرفت که این کاندیداتوری برای گذراندن “دورۀ کارآموزی” به عنوان رئیس جمهور، جهت احراز صفات مدیر و مدبر بودن در تدارک برای جانشینی خامنه ای است. این فرضیه خود بر فرضیۀ بی اساس دیگری استوار بود و آن این که رئیسی “جانشین الزامی” خامنه ای است و در تکمیل خود هم ناگزیر می شد وقوع تقلب وسیع را به عنوان تضمین پیروزی رئیسی تا حد یک الزام در انتخابات پیش رو پیش بینی کند.
نخستین دور مناظرۀ کاندیداهای ریاست جمهوری، که دیروز برگذار شد، یک رویداد عملی در ابطال این فرضیه بود. ارزیابی های مختلف از مناظرۀ مذکور در این باره متفق القول اند که بازندۀ اصلی آن همانا ابراهیم رئیسی بوده است. او در مناظره دیروز برآمدی بسیار ناتوان داشت که مطلقاً فاقد این اثر بر بیننده بود که سروکارش با یک دولتمرد حتی ردۀ دوم امروز و ولی فقیه فرداست.
البته رئیسی، مبتنی بر دشواریهای معیشتی ده ها میلیونی در امروز جامعۀ ما، همچنان بر شعارهای پوپولیستی خود تأکید داشت. قابل پیش بینی است که او در آینده نیز چنین کند و بکوشد که از حضیض مردم نردبانی برای “عروج” خود بسازد. اما ناتوانی این کاندیدا، که مشارکت در کشتار هزاران زندانی سیاسی را نیز در پروندۀ خود دارد، چندان بارز بود که قاعدتاً فرضیۀ مذکور را به صحت خود به تردید خواهد کشاند.