اجماع آشکار و غیر آشکار کشورهای جهان و کشورهای منطقە در مورد تحرک نیروهای مسلح عراق بە سمت مناطق کردنشین در اقلیم کردستان، شاید مهمترین خبر و رویداد سیاسی در هفتەهای اخیر باشد. اجماعی کە بە تغییری شگرف در آرایش نیروهای سیاسی در منطقە خاورمیانە منجر شد، و بار دیگر این تصور را در اذهان زندە کرد کە ما شاهد رشد و عروج قدرت دولتهای مرکزی خواهیم بود البتە با مختصات ویژە به خود.
بیگمان این اجماع، بمنزلە دادن امتیاز بزرگی بود بە دولت مرکزی عراق کە دولتی نزدیک بە ایران با مختصات شیعی است. و نیز این امتیاز بمنزلە قویتر شدن از جملە قدرت ایران در منطقە است.
اما چرا کشورهایی مانند ایالات متحدە و عربستان سعودی وارد چنین فازی شدند؟
شاید بهترین جواب این باشد کە این دولتها با دادن چنین امتیاز بزرگی بە دولت مرکزی عراق، درصدد و یا در انتظار گرفتن امتیازات بزرگی بعد از کل ماجرا باشند، و تکیە آنان بر این تصور هم از آن منظر است کە شرایط درونی عراق با توجە بە ازهمگسیختگیها و بحرانهای بیشمار، بهنوعی قابل بازگشت بە شرایط پیشین است و این پدیدە همچون شمشیر داموکلس بر سر حاکمان عراق سنگینی میکند. آنان میدانند کە تا ابد نمیتوان بر کشوری از طرق داشتن نیروهای نظامی حکم راند کە دارای شکافهای جدی در درون خود باشد.
اما آن امتیاز بزرگ کە این کشورها خواهان آن هستند، یعنی دوری عراق از ایران و یا در پیش گرفتن یک سیاست میانەروانە، آیا امکانپذیر است؟
بیگمان امکانپذیر است. در قانون اساسی این کشور از عراق بهعنوان کشوری در حوزە امە عربی یاد شدە است. عراق یک کشور فدرال است کە آن را در مختصات قانونی خود از ایران جدا میکند، و نیز رقابتهای جدی میان مراکز مرجع شیعی در این دو کشور بر اساس تقسیم حوزە نفوذ خود برقرار است.
و نیز از یاد نبریم کە کردها بهعنوان یکی از دو ملیت اساسی تشکیل دهندە عراق، یکی از ارکان اساسی تأمین امنیت و پیشرفت در این کشور هستند. هرگونە بیتوجهی و یا کمتوجهی بە آنان میتواند بنیان دشواریهای شدید آیندە باشد. پس کردها را به یاد داشتە باشید!