تلاش من و خیلی از رفقایی که در انتخابات شرکت و دیگران را هم به آن تشویق کردیم، تغییر و آماده کردن نسبی شرایط برای آگاهی بیشتر قشر خاکستری جامعه از ناکارآمدی سیستم و ساختار حکومت و مجاب شدن آنان و دیگر مرددان به شرکت فعال در جنبش اعتراضی مدنی بود. ساختار و ویژگیها و دلبستگی های ایدئولوژیک نظام و بهره مندی اختاپوسهای رانتی و منفعت طلبان دولتی و وابسته از این وضعیت، امیدی نه به اصلاح ساختاری، بلکه حتی تغییرات روبنایی را هم باقی نگذاشته است. ساختار شبکه ای به هم تنیده همچون تار عنکبوت، هر پزشکیانی را در چنبره خود خرد و خفه میکند. عنکبوت بزرگ آنقدر پیر و فرسوده و ناکارا شده که نا و توان هیچ انعطاف و نو نگری و آوری را در سیاستهای داخلی و خارجی نداشته و هر گونه بارقه امیدی را کور کرده است. تلاش پزشکیان در حوزه های مختلف از جمله فیلترینگ و حجاب و ناترازیهای تار و پودی نظام و فضای اجتماعی و رسانه ای و محاوره ای، و بویژه نور انداختن به تاریکخانه ناراستی ها و انحطاط سیستمی و ناکارآمدی ها، فقط امیدوارم فرصت و شرایط هر چه بیشتری را (همانگونه که ما انتظار آنرا در دادن رای داشتیم) برای کنده شدن نیروها و ریزش آنها و شکل گیری نهادهای اعتراضی مدنی در حوزه های مختلف اجتماعی را ایجاد کند. شوراهای عالی کاشته شده کنار هر سازمان و فعالیت اجرایی، از اجزا همان شبکه عنکبوتی با هژمونی پایداری چی ها و شبکه نفوذی و عوامل تحت فرمان آنهاست که تلاش دارند در به همان پاشنه گذشته بچرخد و پیامد زودرس آن، فروپاشی بیموقع و غیر قابل کنترل. بلایی که با تاسف و نگرانی فراوان ممکن است بر مردم و کشور ما نازل بشود. تمام موضوع های قول داده شده توسط پزشکیان با کمی مکث و زمانبر کردن در تارهای پیرامونی این شبکه تارعنکبوتی گیر کرده و فقط میتواند چند تاری را پاره کند و به مرکز شبکه و ناکار شدن نزدیکتر شود. «واتس اَپ» و «گوگل پلی» که رفع فیلتر شده اند آنقدر کند و بی فایده اند که ناچار باید از خیر نیامده اش گذشت و برای دیدن تلگرام و اینستا و … از فیلتر شکن استفاده کرد و پیه هزینه ها و نا امنی هایش را هم به تن مالید. ابلاغ حجاب که موضوعی اجتماعی و پرخطر تر برای اعتراض خیابانی میتوانست باشد را ظاهرا پزشکیان با پوزخند رهبری به شورای امنیت ملی و مکث مصلحتی حواله داده است. ولی همین مکث ها هم برای رویکرد منفعلان به جنبش، فرصت تازه ای ایجاد کرده که امیدوار کننده است. بیش از ۶۰ درصد استانداران از پایداری چی ها هستند و یا خشک مغزان باج گیر دولت مقتدر در سایه. حدود پنج ماهی است که از آنان دود سفید که هیچ تحرک امیدوارانه ای هم به هوا بلند نشده. انتخاب زنان و قومیتها در بدنه دولت وقتی به قول پزشکیان همه چی قفله و هر جا میزنه به در بسته میخوره، جز بزک کردن ویترین حاکمیت ناهمگون با مقتضیات و شرایط امروزین حتی برای اداره نیم بند کشور نتیجه ای نداشته، جز اینکه فرصت پیش گفته مورد نیاز را برای همراه شدن بیشتر مرددین با جنبش زیر خاکستر اعتراضی «زن زندگی آزادی» فراهم و ریزش امیدواران وابسته به رژیم را بیشتر کند. ابعاد و عمق وحشتناک ناترازی ها در حوزه اقتصادی و معیشت و زندگی روزمره مردم به معضلی برای دولت و حکومت تبدیل شده است. زیرساختها فرسوده و کفگیر تولید در بخشهای مختلف به ته دیگ خورده و تورم و تغییر روز به روز قیمتها، از جمله دلار، تحمل و مدارا را از اقشار مختلف جامعه برگرفته است. نتیجه اینها، جدا از اعتراضات خیابانی رو به افزایش صنوف مختلف، اعتراض و اعتصاب بازاریان تهران را هم در پی داشته است.
بخش عمده ای از این شرایط ناگوار و غیر قابل تحمل، حاصل غمبارترین موضع نظام یعنی محور مقاومت و نابودی اسراییل و شیطان بزرگ نامیدن آمریکا و غرب ستیزی برای خود فرشته انگاران ذوب در ولایت است. خوابی که از سالها پیش سیا و موساد و امنیتی های همپای غربی آنها برای این محور دیده و برنامه ای که چیده بودند با حمله لیکود و نتانیاهو خواسته ۷ اکتبر حماس، تعبیر شد. بستر سازی مراوداتی با دولتها و سران کشورهای عربی بویژه بن سلمان و توافقات طرح ابراهیم، زمینه پیشبرد طرح خاورمیانه نوین را فراهم ساخته و جناح هار و تندروهای اسراییل، با پشت گوش اندازی نرم خواهی های بایدن و دموکراتها، وارد میدان عمل و اجرای برنامه پیش گفته شدند. افکار عمومی جهانی برای این سبعیت رفتاری جانیان جنگ طلب اسراییل و جهان، جز جنایت علیه بشریت نام دیگری را مناسب نمیداند. وقاحت چشم پوشی سیاست بازانه آمریکا و غرب ، جز لکه ننگی در تاریخ برای آنان ، نام دیگری باقی نخواهد گذاشت.
اشاره به سالها برنامه ریزی جناح تندرو داشتم. این برنامه شامل ترفندهای نفوذ در ارکان امنیتی و سیاسی حکومت ایران و سوریه و نیابتی های محور مقاوم، نفوذ و شنود و شناسایی و تله گذاری پیجری و بیسیمی و حملات نقطه ای پیشرفته برای نابودی سران و فرماندهان نیروهای نیابتی حزبالله و حماس و … و در نهایت برنامه ریزی و هدایت سیاستها و رفتار های آنان در مسیر خوشایند برنامه ای بوده و هست. حاصل و نتیجه عملی اجرای این برنامه ها، شخم زدن غزه و تبدیل آنجا به سرزمین سوخته و نابودی و بی خانمان کردن مردم بی پناه آنجا، نابودی سران و فرماندهان حزب الله، نابودی تاسیسات و تجهیزات و امکانات عملیاتی آنها و در نهایت کشاندن مناسبات با لبنان به اجرای قطعنامه ۱۷۰۱ و حذف حضور عملیاتی حزب االله، به بار نشستن برنامه ذیربطان و ذینفعان جهانی و منطقه ای به میدانداری ترکیه و پشتیبانی قطر در راستای اهداف مشترک آنان و سرنگونی رژیم بشار اسد، با مماشات و معامله چشم اندازی پوتین و ترامپ، هماهنگی با روسیه و ناگریزی کنار آمدن ایران (به گفته وزیر خارجه ترکیه در مصاحبه با NTV) بوده است. همزمان ،حملات هدفمند اسراییل در نابودی کلیه تاسیسات و پایگاها و بطور کلی توان نظامی و ساختار دفاعی سوریه و مواصلات نظامی ان با حزب الله به همراه نابودی امکانات باقیمانده حزب الله، ورای توافقات آتش بس با لبنان و کلیه قواعد و مقررات جهانی ،بدون هیچ عکس العمل جهانی و گم شدن این فجایع و تجاوزات زیر اخبار فراگیر تحولات سوریه، در حقیقت چیدن پرو بال باقیمانده کرکس محور مقاومت جمهوری اسلامی و نیروهای نیابتی آن بوده است.
دگرگونی و تغییر و تحولات اوضاع در منطقه آنچنان شتابان و دور از محاسبات خشک اندیشان سکان دار نظام بوده که آنان را به چه کنیم چه کنم و توجیهات کم مایه واداشته است. آنچه محرز است برای برون رفت موقتی نظام از این درماندگی، جز برگشت ناگزیر و ناگریز به مذاکرات هسته ای برای رفع تحریم ها، چاره دیگری نیست. شاکله جسارت پزشکیان در مردم گرایی و رعایت منافع مردم، میتوانست توجه به تغییر اساسی در سند بودجه ارایه شده سال آتی به مجلس باشد. آنجا که سهم بودجه نظامی بویژه سپاه ۲.۵ برابر و سهم قارچهای سمی نهاد های مذهبی و وابسته به آن، غلظت بالایی از درآمدهای از جیب مردم را دارد. آنجا که بقول رییس اسبق سازمان برنامه، در آمد نفت به خزانه جدای بیت رهبری واریز و معاملات آن محرمانه است. آنجا که موسسات و سازمانهای وابسته به بیت، سهمی در واریز درآمدها و مالیات آن به خزانه دولت ویترینی ندارند. خروجی این برنامه، جز آه و ناله هر روزه رییس خلع توان شده دولت و آوار شدن ناترازیها بر سر مردم، چیز دیگری نیست. توافق هسته ای که رفع تحریمها را در پی داشته باشد میتواند مسکنی باشد برای درد توانفرسای ورشکستگی محتوم نظام و نه درمان آن، و مهمتر، تنفسی برای تجدید قوای نیروهای ترقی خواه و خواهان گذار مسالمت آمیز و بدون خشونت جنبش سبز و همراهان آن. جدای از هوارها و عربده های پایداری چی ها و همسوهای جریانهای تند رو جهانی و منطقه، بقیه نیروهای وفادار و نگران کشتی شکستگان حاکمیت، برای دادن چراغ سبز و اعلام آمادگی برای مذاکره با دولت ترامپ با هم مسابقه گذاشته اند. مردم هم آنرا دریچه ای برای هوای تازه و نفس گیری برای زندگی حداقل و حرکتی به پیش میدانند.
جمهوری اسلامی با جمع بند شرایط منطقه ای و داخلی، دستانی پر از خالی در میز مذاکره خواهد داشت. نه تنها ابزار و موضوعی برای چانه زنی ندارد، بلکه برعکس دستان طرف دیگر پر است از ابزار تهدید و زور عمل شدنی. تنها موضوع قابل طرح نظام، توان هسته ای زوم شده در ماشه انهدام و توان موشکی ناکار شده توسط اسراییل و در تیر رس آنان است. تنها امید مردم در بدتر نشدن اوضاع و نابود نشدن حداقل های زیستی کشور و همچنین امید حکومت به غرق نشدن کشتی شکسته نظام، ویژگی های ترامپ و دولت او در رسیدن به منافع خود از راههای قابل دسترس تر و کم هزینه تر به جای جنگ و در گیری نظامی است. چه مستقیم و چه توسط اسراییل که بار آن هم بر دوش آمریکاست. به زعم من، دکترین “خاورمیانه نوین” دولت ترامپ با لیکود و نتانیاهو از منظر روش و شیوه های پیشبرد، متفاوت است. اسراییل بر حمله مستقیم و نابودی تاسیسات هسته ای و زیرساختهای نظامی ایران تاکید و خواهان آن است. ولی دولت ترامپ بر دستیابی نتایج دلخواه در وحله اول از طریق مذاکره رو در رو با طرف خلع سلاح شده و ناتوان، تاکید و آنرا سهل الوصول تر میداند. البته با استفاده از ابزار اسراییلِ آماده حمله به تاسیسات، با پشتیبانی خود، در میز مذاکرات. شاید تهدید ضمنی نظام به نابودی توان انرژی و سوخت دهی کشورهای پیرامون خلیج فارس و تنگه هرمز عامل کمی دلگرمی در پیشگیری حمله به تاسیسات هسته ای باشد. ولی این تهدید در مقایسه با توان ضربتی سریع پیشگیری آمریکا و هم پیمانان آن، مخالفت پوتین و چین با این اقدام، وزن و اعتبار چندان چانه زنی را در مذاکرت معامله ای رو در رو نخواهد داشت. عدم پذیرش کلیه شرایط منافعی دولت ترامپ توسط حکومت (که من آنرا بسیار بعید میدانم و امیدوار به پذیرش عاقلانه آن)، یعنی بکار گرفتن کلیه امکانات غرب، با مجاب کردن چین برای تامین نیاز آنان به انرژی از منطقه و همچنین روسیه به حل مسئله بغرنج و پر اهمیت اوکراین، در محاصره و تحریم همه جانبه هوشمند و به خاک نشاندن و فروپاشی نظام و در نهایت در صورت نیاز ، حمله نظامی . این پیامدهای ناگوار، در شرایطی که هم اکنون پایه های نظام در حال خیز و ترک برداشتن ناشی از ساختار ناکارامد و ناترازیها و گسست وحشتناک وغیر قابل جبران رابطه مردم و حکومت، بسیار بدتر از زیر بار رفتن به خواستهای قدرقدرت مندانه آمریکا در مذاکرات برجامی برای برگشت به کلیه تعهدات و فراتر از آن و دست کشیدن از نیروهای نیابتی و به اصطلاح موش بازی در منطقه و جهان است. پیام و چانه زنیها و تهدیدهایی که مدتیست شروع شده و اخیرا با بسته شدن کلیه راههای ارتباطی با نیروهای پیش قراول نیابتی، با حاملان پیام از جمله نخست وزیر عراق و وزیر خارجه عمان و سفر و دیدار وزیر خارجه ایران به چین، ادامه یافته و عنقریب با برگزاری نشستی در وین با نماینگان اعضای اروپایی برجام شدت می یابد.
به امید گذاری بدون خشونت و پیروزی جنبش زن زندگی آزادی برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد و دموکراتیک.
1 Comment
آمریکاییها در حالی که وانمود میکنند حاضر به مذاکره با ایران هستند (تا بدینوسیله سر مسئولین مملکت رو گرم کنند)، در خفا و مشترکا با اسرائیل مشغول تدارک یک حمله جدی به زیرساختهای حیاتی کشور ما هستند. حرکات رهبران اروپایی دنباله رو آمریکا هم درهمین راستا و برای آماده سازی افکار عمومی مردم اروپا جهت پشتیبانی از و مشارکت احتمالی در این عملیات هست.
درچنین شرایطی، تسلیم شدن به خواستهای آمریکا نتیجه ای بجز واگذاری مملکت به آنها نخواهد داشت. برعکس، حکومت ایران باید یا حداکثر سرعتت ممکن به استحکام روابطش با چین، روسیه و کشورهای منطقه پرداخته و در داخل، با همان سرعت اقدام به اجرای تغییرات بنیادی به نفع زحمتکشان کرده و بشدت با مفسدان مالی برخورد کند. متاسفانه باید پذیرفت این حکومت تنها نیروییست که در شرایط کنونی توان جلوگیری از بالکانیزه شدن کشور و سقوط آن در هرج و مرج را دارد.