علیرغم تکرار مداومی کە در سخنان روحانی راجع بە دعوت از آمریکا برای برگشت بە برجام وجود دارد، اما از جانب دولت بایدن عجلەای در این خصوص دیدە نمی شود. تصور آن می رود کە پروندە ایران از اهمیت سابق خود برای ایالات متحدە آمریکا برخوردار نباشد، کمااینکە از طریق تحریمها ایران بشدت در تنگنا قرارگرفتە و هم اکنون هماهنگی خوبی از لحاظ امنیتی و نظامی میان ایالات متحدە و متحدین آن در منطقە خاورمیانە هم وجود دارد. پرواز مداوم بمب افکنهای بی ۵٢، بر فراز منطقە، اوج آمادگی نظامی این کشورها را نمایش می دهد.
از طرف دیگر، سخنان مقام آمریکائی در خصوص اینکە دولت بایدن رفتار خود در مورد برجام را وابستە بە انتخابات ریاست جمهوری ایران در سال ١۴٠٠، نمی کند، باز مهر محکم دیگری بر تائید این گرایش آمریکا است کە می توان آن را سیاست و دیپلماسی جدید دولت بایدن خواند.
بی گمان کم اهمیت شدن ایران در سیاست آمریکا بە معنی پایین آمدن قدرت مانور جمهوری اسلامی خواهد بود. بە بیانی دیگر اگر رقیب یا دشمن تو را بە بازی نگیرد، بخش مهمی از حرکات تو بە نمایشی تبدیل خواهد شد کە تنها برای دیدن خوب است و نە برای جدی گرفتن. بە این ترتیب امکان خوانش و یا مشاهدە شکل رفتار، بە ادا و اطوار فزونی می یابد.
بە نظر می رسد دولت بایدن سیاست جدیدی را در قبال جمهوری اسلامی اتخاذ کردەاست. راندن برجام بە کشوهای پایین تر، کە در سلسلە مراتب اهمیت، از اولویت کمتری برخوردارند بە معنای خلع سلاح حاکمان ایران از قدرت مانور سیاسی ـ دیپلماتیک خواهد بود. حتی بە فرض از سر گرفتن فعالیتهای اتمی، باز بازی بە ضرر بیشتر آنها تمام خواهدشد. زیرا بازگشت اجماع دوران اوباما در سطح جهانی، بیش از پیش گلوی اقتصادی کشور را خواهدفشرد.
از طرف دیگر خامنەای در جدیدترین سخنانش بر پیشبرد سیاستهای منطقەای خود پای فشرد.
با این حساب، برجام و گشایش دریچەای بر روی آن فعلا بە بن بست برخوردەاست. اگر وضع بدین صورت پیش برود این جمهوری اسلامیست باید پا پیش گذاشتە و امتیاز بدهد.