گلوله های ماموران حکومتی بار دیگر سینه دو تن از کولبران را شکافت و جان آن ها را گرفت. نام های دو کولبر ۴۵ و ٢١ ساله در هفته گذشته به لیست کولبران قربانی اضافه شدند. آمار دقیقی از قربانیان کولبر وجود ندارد. اما در سال های گذشته بارها در رسانه ها و سایت ها خبر جان باختن کولبران منتشر شده است: کولبران براثر شلیک ماموران مرزی کشته می شوند، زیر آوار بهمن می مانند و جان می دهند، در سرمای زمستان یخ می زنند، از کوه به پائین پرت می شوند، طعمه گرگ ها می گردند، پا روی مین های انفجاری می گذارند و یا زیر سنگینی بار جان می دهند. کولبرهائی که از سرما و بهمن در امان بمانند، از کوه پرت نشوند و با مین و شلیک گلوله مرزبانان روبرو نشوند، به فرسودگی زودرس، بیماریهای مفصلی و استخوانی مبتلا می شوند.
وضعیت فاجعه بار کولبران را باید از زبان خودشان شنید: “کولبری که از کوه بیفته یا تیر بخوره یا روی مین بره، هیچ کس کمکش نمی آید. نمی تونن. کسی که افتاد، افتاد. وقتی از کوه بیفته پائین همه نگاهش میکنن میگن گناه داشت. یک شب گرگ دست یک کولبر را کند و برد. بقیه کمکی نکردن. نمی توانستن. وقی کولبر باشی قانونی وجود ندارد. قانون طبیعته. تونستی کول را بیار. نتونستی، همانجا می مانی و می میری. باید مسیرها را بلد باشی پا روی مین نگذاری. موقعی که مامور می گوید ایست. همه فرار می کنن. هرکدام یک طرف. خدا می دونه این میره روی مین. اون میره خونه. اون می رسه، اون نمی رسه …. فردا می فهمی کی فرار کرد. کی تیر خورد. کی رفت روی مین. همه هم به خاطر ۵۰ هزار تومان. به خاطر ۴۰ هزار تومان. به خاطر ۳۰ هزار تومان…….” (سالنامه اعتماد سال ۱۳۹۵ ـ کولبری در سرزمین سماع و بلوط).
جان باختن دو تن از کولبران، بازتاب گسترده آن در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، سئوالات زیادی را پیش کشیده است. چرا مردم کردستان و آذربایجان غربی شغلی را برمی گزینند که این همه مخاطرات دارد؟ چرا به شغل سنگین کولبری با دستمزد ناچیزی روی می آورند؟ چرا هم نوجوانان و هم پیرمردان، کار مرگبار کولبری را انتخاب می کنند؟ چرا علیرغم افزایش قربانیان، برتعداد کولبران در سال های گذشته افزوده شده است؟ و اینکه چرا کشور ما با وجود درآمد کلان نفتی با چنین پدیده ای روبرو است؟ چرا در کشور ما چنین شغل هائی رواج پیدا می کند؟
حیات جمهوری اسلامی با تبعیض سرشته شده است. از تبعیض بین شهروندان تا تبعیض بین مناطق مختلف کشور. در جمهوری اسلامی امکانات کشور عمدتا در استان های مرکزی متمرکز شده است. در حالیکه استان های مرزی از جمله کردستان با محرومیت، فقر، بیکاری گسترده و عقب ماندگی دست و پنجه نرم می کنند. نگاه مرکز گرایانه عامل تشدید محرومیت در مناطق پیرامون است. “۲۸ درصد جمعیت استان کردستان بیکارند. آمار بیکاری در شهرستان های سقز و بانه از رقم ۴۰درصد هم گذشته است.”(سالنامه اعتماد سال ۱۳۹۵ ـ کولبری در سرزمین سماع و بلوط). در چنین شرایطی مردم کردستان به اجبار به شغلهای کم درآمد و پرمخاطره چون کولبری روی می آورند و برای تامین معاش زندگی به هر خشونتی علیه جسم و جان خود تن میدهند.
حکومت اسلامی کولبران را قاچاقچی به حساب آورده و ماموران حکومت با این دستاویز آن ها را به گلوله می بندند. حکومتگران می گویند قاچاق کالا بزرگترین مانع در مسیر اشتغال و تولید و رونق اقتصادی است. اما کولبران نه قاچاقچی هستند و نه کار آن ها در اقتصاد کشور خلل ایجاد میکند. بلکه این باندهای مافیایی و نهادهای حکومتی مثل سپاه پاسداران هستند که انبوه کالاهای قاچاقی را از مرزهای زمینی و هوائی رد می کنند. قاچاقچیان اصلی هر روز معادل کل بار یکسال کولبران کشور کالاهای قاچاقی بدون برخورد با مانعی وارد کشور میکنند. در حالی که کمر آن ها نه از بار ۲۰۰ کیلوئی خم می شود و نه سینه شان با گلوله شکافته می شود.
پاسخ سئوالات دیگر را می توان در اقتصاد کشور یافت. درآمد نفت که می تواند منبع توسعه اقتصادی کشور باشد، نه در خدمت گسترش بخش تولیدی کشور و اشتعال زائی، بلکه یا از کانال باندهای ثروت ـ قدرت به فعالیت های سوداگرانه مثل خرید و فروش زمین، فعالیت های دلالی و واردات کانالیزه می شود، یا صرف دستگاه های ایدئولوژیک و امنیتی و حفظ حکومت اسلامی می گردد. منابع کشور عمدتا به فعالیتهائی اختصاص می یابد که غیرمولد هستند.
در حالی که نیاز اصلی کشور به کار مولد و اشتغال زا است. هرسال حدود یک میلیون نفر وارد بازار کار می شوند. اقتصاد رانتی و دلالی قادر به ایجاد یک میلیون شغل نیست. اقتصاد ناتوان و علیل کشور نمی تواند به نیازهای بازار کار پاسخ دهد. در چنین شرایطی ما شاهد به وجود آمدن و رشد شغل های مرگ باری مثل کولبران هستیم.
با وجود اعتراضات گسترده مردم کردستان نسبت به کشتار کولبران و طرح مسئله کولبری در رسانه ها و شبکه های اجتماعی، حکومت هم چنان به سیاست های مخرب خود در کردستان ادامه می دهد. در حالی که لازم است در مورد کولبران و کردستان و دیگر مناطق محروم کشور اقدام جدی صورت گیرد.
برای برخورد با مسئله کولبران لازم است:
۱. به کشتار کولبران پایان داده شود و به کولبران نه به عنوان قاچاقچی، بلکه به عنوان انسان های زحمتکش که برای تامین معاش به کار مرگ بار تن داده اند، نگاه شود، معابر امن برای رفت و آمد آن ها در نظر گرفته شود و برای بیمه کردن آن ها اقدام ضرور صورت گیرد.
۲. تبعیض بین مناطق کشور متوقف شود، سیاست مرکز محوری تغییر پیدا کند، توسعه مناطق دور از مرکز به عنوان یکی از محورهای اصلی برنامههای توسعه منظور گردد و بودجه لازم برای آن اختصاص یابد. برای سرمایه گذاری در مناطق محروم، لازم است امتیازهائی در نظر گرفته شود.
۳. نگاه امنیتی رژیم نسبت به کردستان و مسئله کرد تغییر پیدا کند.
۴. اقتصاد کشور از رانت خواری، دلالی و سوداگری به اقتصاد مولد و اشتغال زا تغییر پیدا کند.