هفته گذشته بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی سازمان در رسانه ها درج شد. نگاه شما نسبت به جایگاه انتخابات در جمهوری اسلامی چیست؟
از نگاه ما انتخابات در جمهوری اسلامی به هیچ وجه با معیارهای انتخابات آزاد، دمکراتیک و سالم هم خوانی ندارد. انتخابات بین نیروهای “خودی” صورت می گیرد و امکان مشارکت برای نیروهای اپوزیسیون و منتقد در آن وجود ندارد. اما انتخابات در جمهوری اسلامی تفاوت هائی با انتخابات در حکومت های توتالیتر، سلطانی و برخی حکومت های اقتدارگرا دارد. حکومت های توتالیتر و سلطانی، حکومت های یکدستی هستند و یک حرب و یا “سلطان” قدرت را در دست دارد. اگر هم گرایشی در این نوع حکومت ها وجود داشته باشد یا به یک جریان فرانروئیده، یا امکان بروز پیدا نکرده و یا سرکوب شده است. لذا انتخابات در چنین کشورهائی جنبه نمایشی دارد. حزب حاکم لیستی را تهیه می کند و آن را به رای می گذارد. در رژیم شاه، انتخابات چنین خصلتی داشت و انتخابات فرمایشی به حساب می آمد. در حکومت صدام هم انتخابات چنین جایگاهی داشت. در حکومت اسد هم انتخابات اینگونه است. حزب بعث لیست انتخاباتی می دهد و از صندوق های رای همان لیست بیرون می آید.
گرچه در جمهوری اسلامی گرایش قوی توتالیتری و سلطانی وجود دارد و طی دهه اخیر هم تقویت شده است، اما هنوز نمی توان آن را تماما با حکومت سلطانی و یا توتالیتری تعریف کرد. در جمهوری اسلامی بدرجاتی جایگاه انتخابات متفاوت از حکومت های توتالیتر و سلطانی است. جمهوری اسلامی برخلاف حکومت صدام و اسد نه برآمده از کودتای نظامیان، بلکه محصول یک انقلاب است. انقلابی که در آن نیروهای مختلف از جمله نیروهای مدرن جامعه مشارکت داشتند. گنجاندن انتخابات در قانون اساسی و در ساختار حکومت نه خواست روحانیت سنتی بلکه تحت فشار نخبگان سیاسی بود که علیه استبداد رژیم شاه مبارزه کرده بودند. از سوی دیگر انتخابات وسیله ای بود در دست حکومت برآمده از انقلاب برای جلب مشارکت سیاسی مردم که با شرکت در روند انقلاب پیروزی آن را ممکن ساخته بودند.
جمهوری اسلامی بعد از انقلاب نیروهای سیاسی دگراندیش را سرکوب و مشارکت آن ها را در انتخابات منتفی ساخت. اما جمهوری اسلامی از گرایش های گوناگون فکری ـ سیاسی تشکیل شده بود. جریان های حکومتی از موقعیت قوی در حکومت برخوردار بودند و نمی توانستند همدیگر را حذف کنند و لذا مجبور به تحمل هم بودند. زمانی که جناح چپ حکومت در اواخر دهه ۶٠ و اوائل دهه ٧٠ از ساختار قدرت حذف شد، چندان طول نکشید که با سیمای جدید وارد صحنه سیاسی کشور گردید. به علاوه از بطن جمهوری اسلامی در طی سه دهه گذشته نیروی های جدیدی زاده شده و به جریان قوی تبدیل گشته اند. جریان راست افراطی نمونه آن است. می توان گفت در جمهوری اسلامی ما با پلورالیسم نیروهای حکومتی روبرو هستیم و هیچ وقت حکومت یکدست نبوده است. گرایش قوی در حکومت برای یکدست کردن و تمرکز قدرت وجود دارد. به همین خاطر ما می بینیم که بخش هائی از “خودی”ها به بیرون از حکومت رانده شده اند و حکومت لاغر و لاغرتر گشته و قدرت، تمرکز بیشتری پیدا کرده است. با این وجود حکومت یکدست نشده و گرایش های مختلف در آن حضور دارند.
در جمهوری اسلامی منازعات همواره در بین نیروهای “خودی” جریان داشته است. هر نیروئی می خواست کشور را با الگوی مورد نظرش اداره کند و منابع قدرت و ثروت را دست خود گیرد. این امر مستلزم جابجائی قدرت در جمهوری اسلامی در محدوده معین بود. بدون وجود مکانیسمی برای حل و فصل منازعات سیاسی نیروهای حکومتی و جابجائی قدرت، جمهوری اسلامی در درون خود با بحران های جدی مواجه می گشت، منازعات احتمالا به خیابان ها کشیده می شد و یا پای نیروهای نظامی به میان می آمد.
چه رابطه ای بین منازعات نیروهای درون حکومت با انتخابات وجود دارد؟
انتخابات در جمهوری اسلامی محلی است برای حل و فصل منازعات بین جریان های حکومتی و جابجائی قدرت بین آن ها. البته در محدوده دو قوه مجریه و مقننه و نه تمام قدرت. جریان های حکومتی پذیرفتند که به خیابان نیرو نیآورند و به توپ و تفنگ متوسل نشوند. آن ها صندوق رای را برای حل و فصل منازعات و جابجائی قدرت برگزیدند. گرچه بلوک قدرت در انتخابات ٢٢ خرداد ١٣٨٨ از این قرارداد نانوشته عدول کرد، به تقلب توسل جست و چهره های شاخص اصلاح طلبان را دستگیر و به زندان انداخت. این اقدام با عکس العمل اصلا ح طلبان روبرو گشت و میرحسین موسوی از طرفداران خود خواست که به خیابان بیآیند. پذیرش صندوق رای به معنی مراجعه به مردم و دخالت دادن آن ها در مناقشات درون حکومتی است.
جمهوری اسلامی به مردم به عنوان امت نگاه می کند. آیت الله خمینی در دهه اول انقلاب هربار مردم را فرا می خواند تا با شرکت در انتخابات با نظام سیاسی تجدید بیعت کنند. این نگاه هنوز هم در بین سران حکومت دیده می شود. ولی فقیه همواره مشارکت مردم در انتخابات را به عنوان مشروعیت نظام به حساب می آورد. در دهه اول انقلاب مشارکت مردم در انتخابات عمدتا خصلت بیعت با نظام را داشت. اما در دهه دوم انقلاب با تغییراتی که در ساختارهای اجتماعی و جمعیتی کشور به وجود آمد، نگاه بخش های قابل توجهی از مردم نسبت به انتخابات تغییر کرد. در دهه دوم این نگاه تقویت شد که انتخابات نه بیعت با نظام سیاسی، بلکه محلی است برای تاثیرگذاری مردم بر روندهای سیاسی کشور.
ولی فقیه و اصول گرایان از مردم می خواهند که به پای صندوق های رای بروند، به لیست آن ها رای دهند و با شرکت خود در انتخابات به نظام مشروعیت بخشند. اما بخش های قابل توجهی از مردم مشارکت در انتخابات را مشروعیت بخشیدن به نظام به حساب نمی آورند و می خواهند با رفتن به پای صندوق های رای، اراده شان را بر حکومت تحمیل کنند و حکومت را عقب برانند.
وجود جریان های درون حکومتی و رویکرد آن ها به انتخابات از یکسو و از سوی دیگر تغییر نگاه بخش هائی از مردم نسبت به انتخابات، فرصت هائی را برای گروه هائی از جامعه به ویژه جوانان، زنان و طبقه متوسط و نیروهای سیاسی فراهم آورده است. این گروه ها تا کنون چند بار از این فرصت بهره گرفتند که می توان به انتخابات هفتم ریاست جمهوری، اولین دوره انتخابات شوراهای محلی و مجلس ششم اشاره کرد.
حکومت متوجه عملکرد انتخابات و تاثیرگذاری مردم بر آن شده است. اما وضعیت سیاسی داخلی و بین المللی به حکومت اجازه نمیدهد که انتخابات را تعطیل کند. حکومت مجبور است انتخابات را برگزار کنند. اما برای کاستن از تاثیرگذاری مردم، تلاش کرده است که انتخابات را هرچه بسته تر و مدیریت شده تر برگزار کند، دایره مشارکت نیروهای خودی را محدودتر سازد تا امکان تبدیل صندوق های رای به چالش با حکومت از مردم سلب شود. حکومتگران در همین راستا، اصلاح طلبان را از قدرت راندند تا حکومت یکدست تشکیل دهند و با یک لیست انتخاباتی برآمد کنند تا از انتخابات “فتنه” برنخیزد. اما آن ها در این تلاس ناکام ماندند. حکومت یکدست نشد، شکاف های جدیدی در درون بلوک قدرت پدید آمد و به قول اصول گرایان “جریان انجرافی” پا به حیات گذاشت.
حکومت در برخورد با اصلاح طلبان دست به جراحی زد. اما حذف احمدی نژاد در حال حاضر عملی نیست و بنظر می رسد درحال حاضر حذف سخت افزاری احمدی نژاد در دستور قرار ندارد. حکومت دراین مرحله عمدتاّ تلاش می کند که شیوه نرم افزاری را در مورد احمدی نژاد به کار بندد و مسئله جابجائی قدرت و حل و فصل منازعات در درون اصول گرایان را به صندوق های رای بسپارد.
این وضعیت در گذشته در مواقعی فرصت هائی را برای بخش هائی از مردم و نیروهای سیاسی فراهم آورد که بتوانند علیرغم غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات، از کارزار انتخاباتی و انتخابات بهره گیرند و انتخابات را به صحنه روشنگری و تقابل با سیاست های حکومت تبدیل کنند و بکوشند نیروئی از صندوق های رای بیرون بیآید که از مطالبات آن ها دفاع کند.
ما با آگاهی بر غیرآزاد و غیردمکراتیک بودن انتخابات در جمهوری اسلامی، براین باوریم که با مسدود بودن راه های دیگر برآمد اعتراضی مردم، به جهت خصوصیتی که انتخابات در جمهوری اسلامی دارد، انتخابات در مواقعی ـ نه همیشه ـ فرصتی را برای برآمد مسالمت آمیز و کم هزینه مردم و زمینه را برای شکل گیری جنبش اجتماعی فراهم می آورد.
شما با شرکت و عدم شرکت در انتخابات چگونه برخورد می کنید؟
سازمان ما شرکت و عدم شرکت در انتخابات را امر مقدس نمی داند و به آن خصلت ایدئولوژیک و استراتژیک نمی بخشد، بلکه به مشارکت در انتخابات به مثابه امر تاکتیکی می نگرد که برحسب شرایط در مورد شرکت و یا عدم شرکت، می توان تصمیم گرفت.
برخورد سازمان ما نسبت به انتخابات در جمهوری اسلامی، متفاوت از برخورد برخی نیروهای سیاسی است. برخی نیروهای اپوزیسیون به جهت اینکه انتخابات در جمهوری اسلامی آزاد نیست، سازمان ها و احزاب سیاسی اپوزیسیون اجازه فعالیت ندارند، آزادی برای بیان، مطبوعات و اجتماعات وجود ندارد و دیکتاتوری بر کشور حاکم است، شرکت در انتخابات را منتفی می دادند و انتخابات را همواره تحریم می کنند. بهمین خاطر هم آن ها در روند انتخابات و در انتخابات مشارکتی ندارند. برای آن ها تدوین سیاست در روند انتخابات و تاثیر گذاری بر آن مطرح نیست و لذا قادر نیستند از کارزار انتخابات بهره لازم را بگیرند. این دسته از نیروهای سیاسی همواره انتخابات را تحریم کرده اند، بدون اینکه تحریم در صحنه انتخابات موثر افتد.
گروه دیگری از فعالین سیاسی که در جایگاه نیروهای اپوزیسیون قرار دارندو یا منتفد حکومت به حساب می آیند، معتقدند که باید در انتخابات شرکت کرد. این نگاه حتی شرکت در انتخابات مدیریت شده و غیررقابتی مثل انتخابات دوره هشتم مجلس را مجاز می شمارد و حضور گروه اندک و غیرموثر اصلاح طلبان در مجلس را دستاویز مشارکت در انتخابات قرار می دهد. برخی از این نیروها به مشارکت بی قید و شرط در انتخابات باور دارند.
این برخورد با انتخابات، همراه شدن با برنامه حکومت برای برگزاری انتخابات مهندسی شده است. در انتخابات مهندسی شده از قبل مشخص است که اکثریت دست اصول گرایان خواهد بود، نیروهای اپوزیسیون در آن، جائی نخواهند داشت و اصلاح طلبان گروه اندک و غیرموثری را در مجلس تشکیل خواهند داد. حکومت چنین انتخاباتی را مطلوب می داند.
تلاش ما این بوده است که از دور باطل همواره شرکت و همواره تحریم فاصله بگیریم، از کارزار انتخابات برای طرح خواسته های دمکراتیک و مطالبات مشخص کارگران و زحمتکشان، طبقه متوسط جدید، زنان … استفاده کنیم و سیاست “مطالبه محوری” را در جریان انتخابات جا بیاندازیم و نسبت به شرکت در انتخابات در هفته های مانده به برگزاری آن، با تحلیل از شرایط مشخص تصمیم بگیریم.
چه رابطه ای بین تغییرات در سطح جامعه و انتخابات وجود دارد؟
سئوال مهم و قابل تعمقی است. در جامعه ما در سه دهه بعد از انقلاب تغییرات پایه ای در ساختارهای جمعیتی، اقتصادی و اجتماعی صورت گرفته است. اما کار پژوهشی جدی روی تغییرات اجتماعی صورت نمی گیرد و به سازمان های نظرسنجی اجازه فعالیت داده نمی شود. به همین خاطر در سطح نخبگان کشور و گردانندگان کشور شناخت لازم و کافی از تحولات در ساختارهای جامعه دیده نمی شود. از سوی دیگر تغییرات انباشت شده در لایه های مختلف جامعه امکان بروز از راه های متداول را پیدا نمی کنند. به همین خاطر تحولات در جامعه ما چندان قابل پیش بینی نیست. گفته می شود که مردم ما شگفتی هائی می آفرینند که هم پوزیسیون و هم اپوزیسیون را غافلگیر می کنند.
تا کنون انتخابات محلی بوده است برای بروز آن تغییرات که به تدریج در نسوج جامعه شکل گرفته و امکان تجلی آن تغییرات از کانال های متداول به وجود نیآمده است. دو نمونه شاخص آن، دوم خرداد ١٣٧۶ و ٢۵ خرداد سال ١٣٨٨ است. این دو حرکت برای کنشگران و برای دولت قابل پیش بینی نبود و همه را غافلگیر کرد. بنابرین می توان گفت که انباشت تغییرات در جامعه گاه در انتخابات امکان بروز پیدا می کند.
آیا در کشور ما بین حرکت و یا جنبش اجتماعی با انتخابات رابطه ای وجود دارد؟
چنین رابطه ای را ما در دو انتخاباتی که به آن اشاره شد، دیدیم. در انتخابات دوم خرداد سال ١٣٧۶ تحولات ساختاری در “پائین” با تغییرات فکری ـ سیاسی در “بالا” در بین چپ مذهبی درهم آمیخت و از درون آن حرکت اصلاح طلبی شکل گرفت و نسل جدیدی از فعالین سیاسی را به میدان سیاست آورد و فضای سیاسی کشور را تغییر داد.
در انتخابات ٢٢ خرداد ١٣٨٨ در اعتراض به کودتای انتخاباتی، جنبش سبز شکل گرفت که تاثیرات جدی در حوزه سیاسی کشور داشت و به مشروعیت و موقعیت حکومت ضربات جدی وارد آورد.
در پاسخ به سئوال قبلی به انباشت تغییرات در جامعه اشاره شد. این انباشت خود زمینه ساز حرکت اجتماعی و یا شکل گیری جنبش اجتماعی است. در کشور ما از یکسو به جهت مسدود و محدود شدن حوزه عمومی و از سوی دیگر امکان حرکت جمعی در انتخابات، حرکت و یا جنبش اجتماعی در انتخابات امکان بروز می یابد.
رقابت در انتخابات چه نقشی دارد؟ به نظر شما انتخابات در جمهوری اسلامی رقابتی است و یا غیررقابتی؟
انتخابات با رقابت معنی پیدا می کند. انتخابات غیررقابتی، در حقیقت انتخابات نیست و انتصاب از جانب حکومت است. انتخابات بدون رقابت به معنی حذف حق انتخاب شهروندان است.
در پاسخ به سئوالات قبلی گفته شد که انتخابات در جمهوری اسلامی بین نیروهای خودی، به درجاتی رقابتی است. رقابت بین نیروهای خودی، تا حدودی و در مواردی امکان تاثیرگذاری بر انتخابات را برای مردم فراهم می آورد که مطلوب حکومتگران نیست. بهمین خاطر آن ها درصدد طراحی انتخابات مدیریت شده برآمده اند. به بیان دیگر، حکومتگران دیگر انتخابات رقابتی در محدوده نیروهای نظام را هم بر نمی تابند. آن ها از هم اکنون تصمیم گرفته اند که انتخابات آتی مجلس را مدیریت شده برگزار کنند. تلاش راست سنتی و خواست ولی فقیه این است که تنها یک لیست از جانب اصول گرایان ارائه شود. اما جریان راست افراطی نمی خواهد صحنه انتخابات را به راست سنتی واگذار کند. بهمین خاطر در مدت کوتاهی جبهه پایداری را تشکیل داد و وارد کارزار انتخاباتی با راست سنتی گردید.
جمهوری اسلامی حوزه رقابت در انتخابات را تنگ و تنگتر کرده است ولی تا کنون نتوانسته است تماما آن را حذف کند. قرائن حاکی از آن است که در صورت ادامه وضعیت موجود، انتخابات آتی صحنه رقابت بین جریان های اصول گرا خواهد بود.
رقابت در بین اصول گرایان از چه خصلتی برخوردار است؟
رقابت بین اصول گرایان فاقد خصلت دمکراتیک است. رقابت آن ها در اساس به تصاحب منابع قدرت و ثروت و به شیوه اداره کشور بر می گردد. جریان های اصول گرا در مقابل جنبش سبز قرار دارند و نیروهای سرکوب گر هستند. اصول گرایان از دو جریان اصلی تشکیل شده اند. راست سنتی و راست افراطی. راست افراطی در چند دوره قبل، ابتکار عمل را به دست گرفت، راست سنتی را عقب زد و کاندیداهای خود را از صندوق های رای بیرون آورد. با تضعیف موقعیت احمدی نژاد در درون حکومت، راست سنتی خیز برداشته است تا این بار راست افراطی را عقب بزند و مجلس را قبضه کند.
چه برنامه هائی از جانب جریان های اصول گرا برای انتخابات ارائه شده است؟
انتخابات در اساس محل چالش برنامه احزاب سیاسی است. در انتخابات احزاب سیاسی با شعارها و برنامه های خود وارد کارزار و رقابت می شوند. اما در اکثر انتخابات جمهوری اسلامی، جای برنامه خالی است. در جمهوری اسلامی جای چندانی برای احزاب وجود ندارد و در انتخابات نه برنامه ها، بلکه جریان های حکومتی با هم بر سر تصاحب کرسی های مجلس وارد نزاع می شوند. گویا کرسی های مجلس نه برای اجرای برنامه ها، بلکه برای تقسیم ثروت کشور به نفع این و یا آن باند حکومتی است.
طبعا جریانی که می خواهد در انتخابات شرکت کند و لیست کاندیداتوری بدهد، لازم است که برنامه خود را برای مردم ارائه دهد و از مردم بخواهد که به برنامه آن رای دهند. اما چنین برنامه هائی مشاهده نمی شود. یعنی مسئله زندگی مردم و مطالبات آن ها، در انتخابات جای شایسته ندارد. آنچه برای دستجات اصول گرا مطرح است قبضه صندلی های مجلس است که فواید زیادی برای آن ها دارد.
آیا ائتلافی در بین دستجات اصول گرا در حال شکل گیری است؟
معمولا احزاب سیاسی برای کسب رای در انتخابات وارد ائتلاف با هم می شوند و تلاش می کنند که روی برنامه ائتلافی توافق کنند. اما در جمهوری اسلامی مسئله ائتلاف بگونه دیگری است. اصول گرایان از دستجات متعدد تشکیل شده اند. تعدادی از آن ها به توصیه و خواست خامنه ای و برای تصاحب کرسی های مجلس، درصدد تهیه لیست واحد برآمده اند. آن ها بدون ارائه برنامه و بدون گفتگو بر سر آن، از هم اکنون بر سر سهم خود وارد مشاجره با هم شده اند. ائتلاف آن ها نه بر سر برنامه، بلکه بر سر سهم شان در لیست مشترک است. سهم خواهی دستجات اصول گرا نشانه آشکار تهی بودن انتخابات از خصلت برنامه ای است. معلوم نیست چه تفاوت برنامه ای بین دستجات اصول گرا وجود دارد و کدام برنامه، آن ها را از هم تفکیک می کند. این امر نشانه باندی و دسته ای بودن جریان های اصول گرا است.
در بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی بر همسوئی و همراهی نیروهای جنبش سبز تاکید شده است. چرا؟
در بیانیه هیئت سیاسی ـ اجرائی برهمسوئی و همراهی نیروهای جنبس سبز به عنوان یکی از خطوط اصلی سیاست ما در روند برگزاری انتخابات مجلس تاکید شده است. با شکل گیری جنبش سبز و مشارکت نیروهای دمکرات سکولار و دمکرات های مذهبی در آن، پیش داوری ها بین دو نیروی اصلی جنبش کم رنگ و اعتماد بین آندو تقویت شده است. هردو نیرو بر اشتراکات دست گذاشته و از تقابل با هم پرهیز می کنند. این امر زمینه را برای همراهی و اقدامات مشترک فراهم آورده است. به ویژه اینکه هر دو جریان و یا بخش های مهمی از آن ها، مطالبات مشترکی را در روند برگزاری انتخابات مطرح می کنند. هر دو نیرو خواهان آزادی زندانیان سیاسی، شکستن حصر آقایان موسوی و کروبی و خانم ها زهرا رهنورد و فاطمه کروبی، باز کردن فضای سیاسی کشور، تامین آزادی های سیاسی و عدم دخالت سپاه در انتخابات و در حوزه سیاست و اقتصاد و مهمتر از همه خواهان برگزاری انتخابات آزاد هستند.
مطالبات مشترک و برخورد کمابیش مشابه بین نیروهای جنبش سبز نسبت به انتخابات، امکان برآمد مشترک در روند برگزاری انتخابات را فراهم آورده است. لازم است روی فعالیت مشترک کار کرد و آن را عملی نمود.
انتخابات آزاد چه جایگاهی در جنبش سبز دارد؟
انتخابات آزاد با جنبش سبز پیوند خورده و به شعار مشترک نیروهای تشکیل دهنده آن تبدیل شده است. جنبش سبز در جریان انتخابات شکل گرفت و با شعار “رای من، کو؟” هویت یافت و در تداوم حیات خود انتخالات آزاد را به عنوان شعار اصلی پذیرفت.
از نگاه ما انتخابات آزاد میتواند از سوق یافتن کشور به ورطه خشونت جلوگیری کند، راه را بر فروپاشی کشور ببندد، به تامین برابر حقوق شهروندان یاری رساند و شرایط گذار جامعه از استبداد دینی به دمکراسی را فراهم آورد. انتخابات آزاد میتواند برای تمام نیروهای سیاسی اعم از نیروهای سکولار و غیرسکولار، گرایش های قومی و دینی و غیردینی، برای اقلیت و اکثریت، برای اصلاحطلبان، تحولطلبان و محافظه کاران، امکان همزیستی را فراهم سازد.
گرایشی در بین اصلاح طلبان وجود دارد که هم چنان نیروهای اپوزیسیون را “غیرخودی” تلقی کرده و انتخابات آزاد را به فعالیت آزادانه اصلاح طلبان محدود می کند. در حالیکه در دو سال گذشته با کم رنگ شدن مرز بین “خودی” و “غیرخودی”، نیروهای تشکیل دهنده جنبش سبز به هم نزدیک شده اند. اما این گرایش هم چنان می خواهد دیوار “خودی” و “غیرخودی” را بالا برد و به اعتماد شکل گرفته بین دو نیروی اصلی ضربه زند و آن ها را ازهم دور سازد. لازم است این گرایش را نقد کرد و پیآمدهای زیانبار آن را نشان داد.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* برای تحلیل رویدادهای سیاسی، طرح مواضع سیاسی و برنامه ای سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، فراهم آوردن امکان گفتگوی متقابل با فعالین سیاسی و هواداران و گسترش ارتباط با آنها، کنگره دوازدهم سازمان، طراحی و اجرای برنامه گفتگو را جزو وظائف شورای مرکزی قرار داد. در اجرای مصوبه کنگره، اولین برنامه گفتگو که به برخی سئوالات در مورد انتخابات پاسخ داده شده است، منتشر می شود.
برای تماس و طرح سئوالات
آدرس ایمیل: