رفیق حسین شادمانی از خیل عظیم جوانانی بود که در دوران پرشور انقلابی سال ۱۳۵۷، با آرمان عدالتخواهی به صفوف فداییان خلق پیوست و تا آخرین لحظات عمرش به آرمان خود وفادار ماند. حسین در دههی ۶۰ دستگیر شد و دوران محکومیت اش را در زندان جمهوری اسلامی با سربلندی گذراند. رفیق حسین از قتلعام زندانیان سیاسی جان به در برد، اما همزمان با سالگرد این جنایت، به دلیل بیلیاقتی گردانندگان حکومت به رهبری علی خامنه ای در مهار اپیدمی کرونا، در سن ۵۸ سالگی ما را ترک کرد و خانواده و دوستان را درسوگ فرو برد.
حسین در اسفند ۱۳۴۱، در شهر شاهی (قائم شهر)، به دنیا آمد. شور انقلابی او را نیز همراه با بسیاری از جوانان هم سن اش به میدان مبارزه علیه استبداد کشاند. وی تا صبح روز دوشنبه ۱۸ مرداد ۱۴۰۰(برابر با ۹ اوت ۲۰۲۱ میلادی)، که در بیمارستانی در شهر کیش با زندگی بدرود گفت، در این میدان مانده بود.
رفیق حسین شادمانی پس از ضربه به سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت)، با وجود سن کم به زندگی مخفی روی آورد، در بسیاری از اقدامات پرخطر آن زمان، همچون تکثیر و پخش اعلامیه های سازمان مشارکت فعال داشت. او در سال ۱۳۶۶، دستگیر شد و خوشبختانه از قتلعام سال ۱۳۶۷، جانِ سالم به در برد. توضیح او در مورد جنایات حکومت و کشتار ۶۷، به خصوص اعدام دوست و هم رزمش نادر حبیبی که فقط یک ماه از دوران محکویتش باقی مانده بود، در پانل مجمع عمومی حقوق بشر به عنوان یکی از مصادیق جنایت علیه بشریت، ثبت شد.
حسین پس از آزادی از زندان به دنبال کار آزاد رفت. رفاه نسبی او در زندگی باعث نشد تا رفقای از دست رفته و خانوادههای آنها و مسببین این جنایت یا به قول خودش (معرفی و محاکمه عاملان و آمران وقت) را فراموش کند.
ما، درگذشت حسین شادمانی را به همسرعزیزش گلی و فرزندانشان تابان و کیان، سایر خویشاوندان و آشنایان تسلیت گفته و برای آن ها در این شرایط سخت آرزوی بردباری داریم.
با امید به رهایی مردم ایران از شر اپیدمی کرونا
سهشنبه ۱۹ مرداد ۱۴۰۰ (۱۰اوت۲۰۲۱میلادی)
آآخرین نوشتهی رفیق حسین شادمانی را که از طریق رفقای نزدیکش به دستمان رسیده است را برای آشنایی بیشتر با دیدگاه او، پیوست این یادنامه میکنیم.
“دندان طلای مردگان”
آورده اند که در جنگ های عصرعتیق و دوران پر فتوح هجوم مسلمانان به ترویج و تبلیغ دین در میان قبایل کفار، هر فاتحی بر پیکر بیجان مردهی نغلوب چنته زده و تمام اشیاء بهادار و طلا را از دهان و دستان مردگان بهدر آورده، سپس آنها را در گورهای جمعی رها می کردند، مردگانی که در مقابل دین حاضرشده و به جنگ و شمشیر ماهر شدهاند، اما در هزار واندی سال سیر شده از خشونت انسانی اینکه جان انسان های بیجرم و بیگناهی را به سادگیِ آب خوردن بِستانی و آنها را بە شاهد و حاضر در گودالهای دسته جمعی خاکریزان کنی، به ظن اینکه از دین گرویده و یا علیه حکومت دین عریضه داشتهاند و آنگاه پس از سی و سه سال بینامی و بینشانی لاشههای آنها را ازخاک بهدر کرده و به جای آنها مردگانی دیگری را نشان کنی، جز نشانی از بربریت و جنون ، حرف دیگری ندارد.
حکومت اسلامی بعد از سی و سه سال از گذشت کشتار دسته جمعی بیگناهان دربندهای کشور، بهجای پوزشخواهی و دلجویی از خانوادهی بزرگ اعدام شدگان سال ۶۷ و شناسایی و معرفی و محاکمه عاملان و آمران وقت، با آزارهای متفاوت خانواده قربانیان دراین سالها، اکنون با بیرون کردن چندی از اجساد و دفن اجساد جدید ناشی از بیماری کرونا، قصد توهین و اهانت بیشتر به این عزیزان جانباخته و خانوادههای آنها دارد، همدردی و دلجویی ازاین خانوادههای داغدیده و شکنجه شده کمترین قدرشناسی و احترام به جانباختگان تابستان ۶۷ و خانوادههای آنان است.
از خانوادههای جانباختگان و شکنجه دیده گان ۶۷حمایت کنیم!
پنجم اردیبشهت ۱۴۰۰
حسین شادمانی
رفیق حسین شادمانی