سرمایه داری اعم از دولتی و خصوصی تداوم سلطه و استثمار، و تصاحب ثروت و قدرت مولدین واقعی را همواره مدیون ایجاد تشتت و شکافهای درونی اردوی کار و زحمتکشان بوده است. این نوع شکافها و دسته بندیها به اشکال گوناگون و متنوع صورت می گیرند. در حرکت اعتراضی کارگران پتروشیمی ماهشهر که دور دوم آن هنوزهم ادامه دارد، قبل از هر چیز این تقسیم نیروی کار به رسمی و غیررسمی و اعمال فشارهای مضاعف ناشی از این تبعیض و دوگانگی بوده است که موجب خشم و خیزش هزاران کارگر پیمانکار و غیررسمی این مجتمع شده است. ناگفته نماند که دوگانه رسمی و غیررسمی همواره اهرم مؤثری بوده است که بورژوازی برای تشدید فشار به ستونهای جامعه کارگری- بویژه شاغلین رسمی و غیررسمی، و ایجاد رقابت و نگرانیهای موهوم از تقابل منافع بین کارگران سود جسته است، تا کارگران هر دو بخش را به تمکین در برابر خواستها و فرامین سرمایه وادار سازد.
اعتراض محلی و مشکل سراسری
بی تردید قراردادهای موقت وپیمانی که خود دراشکال گوناگونی بروزمی یابند، یک مشکل عمومی جامعه کارگری وبخش مهمی ازآن محسوب می شود که هم دربخش دولتی جریان دارد وهم دربخش خصوصی. این سیاست بویژه بخشی ازتبعات ونتایج سیاستهای نئولیبرالی دهه های اخیراست که برای کسب سودبیشتر، تشدید استثمارکارگران وحذف دست آوردهای آنان صورت گرفت است. بنابراین نه یک سیاست موردی ومحلی، بلکه ازسیاستها کلان دولتهای سرمایه داری ورژیم جمهوری اسلامی است که بویژه درطی دودهه اخیرباشتاب و بی حقوقی وخشونت بیشتری اعمال شده است. ازهمین رواساسا برچیدن این نوع مؤسسات وشرکتهای پیمانی ووادارکردن رژیم به عقب نشینی واقعی وجدی مستلزم آرایش فراکارخانه ای و وسیع طبقه کارگراست. درغیاب چنین آرایشی البته گاهی رژیم ممکن است تحت فشارهای مقطعی عقب نشینیهای موقتی وغالباظاهری هم بکند، اما دراولین فرصت به تعرض مجدد می پردازد. تناقض بین وعده و وعیدهای رسمی هم چون پذیرش لغوپیمان کاری توسط دولت(درسال ۱۳۸۴) وپیشبرد آن درعمل ودرمغایرت صددرصد باادعاهای خود برای مسلط ساختن این نوع مناسبات وحشیانه وناانسانی درکل مناسبات کاری که بنوعی بازگشت به دوره ماقبل قانون بشمارمی رود، ازهمان سیاستهای کلان حکومتهای سرمایه داری مهار گسیخته برمی خیزد. بنابراین اولین حلقه مفقوده را باید شکاف بین اعتراضهای محلی، ووجود یک اراده و سیاست سراسری دردفاع وپیشبردآن دانست. وقوع این مبارزات محلی ویا کارخانه ای در گامهای نخست بطورطبیعی می تواند ازفضاهای محلی وموردی شروع شود اما بدون سراسری شدن نخواهد توانست به هدف واقعی وتثبیت شده خود برسد.
علاوه براین، بدلیل ماهیت فراگیر اصل مطالبه-لغو کارپیمانی- بالقوه امکان تسری یک حرکت محلی وکارخانه ای با خواست ومطالبه مشخص ومعین به یک حرکت فرامحلی ومنطقه ای وجود دارد. چراکه مشابه همین مشکل ونارضایتی نه فقط درسایرنقاط استان خوزستان، بلکه هم چنین درتهران وشهرری وتبریز ونقاط دیکرهم وجود دارد.
نقاط قوت و ضعف حرکت
کمیت بزرگ کارگران(۶۵۰۰ نفر)، کانونی کردن خواست مشخص وبسیج کننده ای که بیانگروجه مشخصه تک تک این کارگران است(کارپیمانی)، وجودمصوبه قانونی و وقول وقرارهای مقامات برای پوشش قانونی دادن به این خواستها، تجربه وآگاهی کارگران ارجمله تجربه مشخص آنها ازمبارزه دورقبلی نسبت به وعده های دروغین مقامات رژیم، وهمچنین تجربه و تخصص حرفه ای کارگران و نقش آنها درکل چرخه تولید وگردش کارخانه که قادراست درخواباندن ویا راکد وکندکردن حجم تولید مؤثرباشد، وبالأخره باید به اهمیت این بخش اقتصادی مهم وسود آور برای رژیم وکل اقتصادکشور اشاره کرد که به کارگران امکان چانه زنی ومقاومت بیشتر می دهد. درواقع تولیدات پتروشیمی درکنارنفت وگاز ازمهمترین وحیات ترین بخشهای اقتصادی ومنابع درآمدی کشورودولت بشمارمی رود.
تاکتیکهای مقابله رژیم
رژیم غیرازسیاست شناخته شده و همیشگی تهدید وهراس افکنی که حتی منجر به دستگیری وآزادکردن شماری ازکارگران وآویختن شمشیردستگیری برفرازسرآنها شده است، ازتاکتیکهائی چون سیاست دادن وعده حل مشکلات، تلاش برای ایجاد شکاف بین کارگران رسمی وغیررسمی وازجمله تلاش برای درهم شکستن اعتصاب وتجمع ازطریق بکارگیری کارگران رسمی بجای پیمانی ویا تلاش برای واردکردن نیروی کارازبیرون که خوشبختانه همگی با ابرازهمبستگی کارگران باشکست مواجه شده، سیاست فرسوده کردن ووقت گذرانی بهمراه تؤطئه سکوت دررسانه ها ومطبوعات خود و … استفاده کرده است.
دربرابرآن کارگران با شناخت خوبی از نقاط قوت وضعف خود و دشمن قادرشده اند که به مقابله با ترفندها وفشارهای رژیم برخیزند: بسیج وبهره گیری ازطرفیتهای نهفته درکارخانه وامکانات محلی وپیرامونی، جلب هم بستگی کارگران منطقه وازجمله رشته های همجوارومشابه درمنطقه که تاکنون منجربه صدور بیانیه هائی در حمایت ازخواست کارگران ماهشهر شده است، علاوه برآنها رویکرد معطوف به جلب کارگران نقاط دیگرکشوروبالأخره باید تلاش برای جلب همبستگی تشکلها ونهادهای کارگری درسطح بین المللی اشاره کرد که مجموعا چهارعرصه ای را تشکیل می دهندکه کارگران باپیشروی خود درآنها می توانند رژیم را به عقب نشینی وادارسازند. بی تردید علیرغم برخی پیشرویها درعرصه های فوق، هنوز تابهره گیری رضایت بخش ازآنها هنوزفاصله هست. بی شک بحرکت درآمدن حلقه های فوق نقش کلیدی درسرنوشت این حرکت خواهند داشت ونقش کارگران آگاه وفعال ومدافعان جنبش کارگری درداخل و درخارج کشوردرپیوند بین حلقات مزبور ودرهم شکستن توطئه سکوت ونقشهای رژیم حائزاهمیت است. انتشاراخباراعتراضات بخصوص درنقاط دیگرکشوربرای درهم شکستن توطئه سکوت وهم چنین تقویت همبستگی وتداوم حرکت ازطریق تأمین صندوق اعتصاب(البته با درنظرگرفتن شرایط سرکوب و جنبه های امنیتی آن) ازجمله اقداماتی است که فعالان داخل وخارج می توانند بدان وسیله دردفاع وتقویت این حرکت بکوشند.
صرفنظرازدست آوردهای محلی که می تواند درصورت موفقیت این حرکت بدست آید، کمک به فراگیرکردن خواست لغوپیمان کاری وتقویت همبستگی بین کارگران رسمی وکارگران پیمانی ازدیگردست آوردهای آن خواهد بود. گرچه تاهمین حدکنونی هم توجه بیشتربه وضعیت کارگران پیمانی وظرفیتهای نهفته درآنها برای شروع اعتراضات وضرورت همبستگی بخشهای مختلف کارگری وضرورت واهمیت تشکل یابی رامی توان ازدست آوردهای آن بحساب آورد.
سونامی مطالبات
افت شاخصهای مهم اقتصادی وتشدید بحران اقتصادی درکناربحران سیاسی چنین امکانی را گوشزدمی کنند:
تشدید تورم که با نرخ رسمی بیش از۲۲% است به معنی بلعیده شدن یک چهارم از درآمدهای موجود مردم وبطوراخص کارگران وزحمتکشان است(وازجمله دودشدن همان یارانه های دریافتی)، نرخ بیکاری ۳۰% است(بطوررسمی گفته می شود حدود ۱۵%) که به معنی خطرفعلیت یافتن پتانسیل عظیم انفجاری در میلیونهاجوان جویای کارو زندگی است که با انواع تضیقات وسرکوبها هم همراه است، بالا آمدن خط فقربه مرزهای دومیلیون تومان که بیش ازهفت برابرحداقل حقوق است!رشدیک درصدی تولید ناخالص که به معنای وجودظرفیت اشتغال سالانه یک صدهزارنفر دربرابرمیلیونها نفری است که به صف بیکاران می پیوندند. همه این عوامل پایه ای درکنارریخت وپاشها وغارتهای افسانه ای ثروتها وفسادی که تمامی پیکره وتاروپودهای رژیم ازسرتاپا را فراگرفته است، ابعاد شکافهای طبقاتی و تبعیضهای گوناگون اجتماعی وسیاسی واقتصادی، جملگی امکان وخطر وقوع یک جنبش سراسری مطالباتی را که می تواند سرآغازاعتصابات عمومی باشد، دربرابررژیم قرارمی دهد. دراین میان نقش واحدهای بزرگ وبخشهای حساسی که رژیم نمی تواند نسبت به خوابیدن فعالیت اقتصادی در آنها بی اعتناباشد، بخصوص بخشهای نفت وگازوپتروشیمی ازیکسو وفراگیربودن خواست لغو کارپیمانی ازسوی دیگر، درفروآوردن بهمن مطالبات انباشته شده وپاسخ نگرفته را به عنوان یک یک امرممکن ومحمتل پیشاروی کارگران و زحمتکشان می نهد. بالاآمدن َمد فقروپی آمدهای آن وازجمله خطر خشکیدن بقایای پایگاه حمایتی رژیم دراقشارتهیدست، وبحرکت درآمدن سونامی مطالبات، می تواند اهرم سرکوب را تاحدی بی اثرمی سازد. و سبب آنکه که رژیم دربرخورد با حرکات ماهشهرومشابه این گونه حرکات صنفی ومطالباتی-تاحدمعینی دست به عصا حرکت کند، نگرانی ازهمین واقعیت است.
همانطور که اشاره شد کاگران ماهشهربدلیل اعتراض به یک امرفراگیروفرامحلی-بردگی ناشی ازکارپیمانی-مواجه با دولت به مثابه هم کارفرما وهم قدرت سیاسی وباتوجه به اهمیت این بخش تولیدی وکمیت بزرگ دارای پتانسیل وبازتاب فراکارخانه وسراسری هستند. شرط دست یابی به خواستها وتثبیت آنها نیزمستلزم آرایش فرامحلی وسراسری است. ازهمین روکارگران ناگزیرند برای دست یابی به اهداف خود ضمن توجه به وجه اخص مطالباتی خود درهمان حال نگاه دیگرشان به افقها ونبردهای بزرگتر وسراسری تری باشد. به اندازه ای که منافع ومطالبات اخص کارگران با منافع ومطالبات عمومی طبقه کارگرهم پوشانی کند وبازتاب دهنده منافع ومطالبات عمومی باشد بهمان اندازه نه فقط دربدست آوردن وتثبیت خواستهای مشخص خود موفق ترخواهند بود بلکه به همان اندازه دردامن زدن به مطالبات واعتراضات عموی کارگری وبطوراخص ولغوکارپیمانی واتحاد کارگران رسمی وپیمانی به عنوان سرمشقی مثبت مؤثرخواهند بود.
نقاط قوت حرکت کارگران
بی تردید مهمترین نقطه قوت و در واقع سرمایه اصلی کارگران پیمانی ماهشهر، بسیج و مقاومت توده ای، حضورمستقیم و فعال کارگران دراین حرکت است. دراصل و قبل از هرچیز این بسج توده ای و از پائین و تشکل مجامع عمومی آنهاست که دست رژیم هاری چون حکومت اسلامی برای سرکوب مستقیم و حاد را بسته است. درحالی که رژیم بی میل نیست که کارگران با تفویض نقش و حضورفعال خود به نمایندگان، راه او را درسرکوب ومرعوب کردن وخواباندن حرکت هموارکنند. چنانکه رژیم این تجربه را درمورد شرکت واحد وهفت تپه برای خاموش کردن اعتراضات آنها آزموده است. البته با وقوف به این ترفند رژیم وخطردستگیری نمایندگان وسرکوب اعتراضات است که کارگران ماهشهربجای معرفی نمایندگان ترجیح داده اند که خود مستقمیا درصحنه باشند ولاجرم رژیم را درانجام سودای خود ناکام گذارند. چرا که سرکوب توده ای کارگران برای رژیم بسی پرهزینه تربوده وخطرگسترش دامنه اعتراضات را بهمراه دارد. توجه به این نکته مهم است، که چنین رویکردی را نباید امرتاکتیکی وکوتاه مدت وگذرا تلقی کرد. برعکس بدون حضورفعال کارگران و مجامع عمومی آنها-همانطورکه درمورد کارگران ماهشهرتاکنون چنین بوده است- بدون دخالت ونقش آفرینی مستقیم آنها بخصوص درشرایط بی قانونی و استبدادبی مهار، تحقق مطالبات وحفظ وتعمیق آنها دربهترین حالت ناپایداروموقتی خواهد بود. بنابراین چنین رویکردی ضرورتا یک رویه پایداری وغیرمقعطی است. درواقع جنبش وتشکلها همزادهم هستند ودرجدایی آنها حتی اگرتشکل هم بوجود آمده باشد، یاسرکوب یا مرعوب ویا عموما خریده می شود. درواقع سازمان یابی چیزی بیان همین محتوای حضورومداخله مستقیم وجمعی واشکالی که منعکس کننده ودرخدمت آن باشد نیست. به این اعتبار تشکلها و نمایندگان چیزی جزفرآورده ای چنین حضوروکارگزاران آن ودرخدمت آن نیستند. لاجرم نمی توانند جایگزین آن شوندکه دراین صورت حتی اگرسرکوب وتهدید وتطمیع نشوند، فلج وبی خاصیت خواهندشد. درحقیقیت خود این جنبش بدنه کارگری وحضورمستقیم تک تک کارگران است که سرمایه ودست آورد اصلی محسوب می شوند وهیچ بدیل وجایگزینی برای آن وجود ندارد و تشکلها ونمایندگان تنها درزهدان آن ودرپیوند با آن می توانند حضوروبقاء فعال داشته باشند و هرگز نمی توانند جایگزین آن شوند. این مساله نه فقط ازنظرکندکردن تیغ سرکوب وتداوم مبارزه دارای اهمیت است، بلکه مهمتر از آن به لحاظ نقش آفرینی کارگران به مثابه سوژه های فعال وخودرهان که برمداراشتراکات برغم تمایزات خود حرکت دسته جمعی می کنند و به طبقه به مثابه سوژه واقعیت می بخشند واجد اهمیت است.