دوسازمان سیاسی فداییان خلق ایران (اکثریت) و اتحادفداییان خلق ایران ازعمده سازمانهای باقیمانده جنبش فدایی هستند. جنبش فدایی از بستری جدا بهم پیوست و تحولات آتی صفوف آنرادرچندین نوبت جداگانه ازهم گسست. اما این جنبش بنوبه خود نابود نشد وهمچنان در سازمانهای خرد وکلان به حیات خود ادامه داد. سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت ) ازنظر کمییت ازعمده سازمانهای این جنبش است. همچنین این سازمان در سیاست ایران دارای وزنه نظری است که گاه وبیگاه نظراتش موجی ازفعل وانفعا لات را درطیف سیاسی ایران دامن می زند. این برکمییت تاثیرگذاری این عمده سازمان چپ ایرانی تاکید دارد. بسیاری ازسازمانها ونهادهای سیاسی ایرانی گاها به این سازمان نزدیک می شوند، این خود کاراکتر سیاسی این سازمان راعیان می کند. همچنین بسیاری ازافراد وسازمانها نقادانه گاها به شکل خشن نظری این سازمان را زیر تازیانه هایشان می گیرند. این عملکرد سوای نتیجه منفی برای این سازمان، نشان ازجایگاه حساس وبرجسته آن دارد.
سازمان اتحادفداییان ازوحدت چند سازمان جنبش فدایی پدید آمد و می رفت تا درطیفی ازفداییان که گرایش به سازمان فداییان اکثریت نداشتند به نقطه اتحادی بدل گردد. اما روند بهم پیوستن زمانی متوقف شد. این توقف در اثر تغییرات ایدئولوژیک در این سازمان روی داد. طیف اقلیت جنبش فداییان عمدتا حول نظریات کمونیستی ورادیکالیسم تاحدی غیر عملی گرد آمدند. آما سازمان اتحاد فداییان زمانی ازاین روند کنده شد وبیشتر به بازکردن صفوف خود پرداخت وبه دمکراسی درون وبرون سازمانی اهمیت اساسی راداده است. به این دلیل این سازمان نمی تواند باطیفهای پراکنده که تحت نام اقلیت نظر می دهند وهمچنان بر بستر بسته سیرمی کنند، همخوان باشد.
سازمان فداییان خلق ایران (اکثریت) بیشتر ازآغازسالهای ۱۹۹۰ میلای به اصلاحات بیشماری دردرون سازمان خود دست زده و به یک سازمان با درونی بازودمکراتیک بدل گشت. این سازمان که بیشترین اعضای موجود ومتشکل جنبش فدایی رادرخود داردبمثابه نیرویی دمکرات و چپ جمهوریخواه عمل می کند.
دردرون این دوسازمان خطهای مشخصی وجوددارند که گاها درنظرات روبروی هم هستند. ویژیگی عمده این دوسازمان جداازکمییت فداییان اکثریت در رسیدن به نظریات مشابه هم دردوپوسته جداگانه است. این نظر یات حول دمکراسی وعدالت وجمهوریخواهی روبه رشد بوده است. با وجود تفاوتهای ریزهم فداییان اکثریت وهم اتحادفداییان برسه شق بالا انگشت گذشته اند. مهم ترازهمه ریشه فدایی این دوسازمان سیاسی است. آنها بعد ازسالهادوری وگاه ضدیت دوباره به یک نقطه مشترک رسیده اند. آنچه این دوسازمان را ازهم تفکییک داه تنها نامهای آنهاست. بعید به نظر می رسد که این دوسازمان سیاسی بتوانند باوجود تاریخ مشترک وسیاست ودیدگاه امروزین دردوپوسته بمانند. این دوسازمان چه بخواهند وچه نه بدون آنکه کسی اراده خاصی را انجام داده باشد، براثر داده های زمانه به سوی یکی شدن سیر می کنند. هم تشکیلات فداییان اکثریت وهم اتحادفداییان باوجود داشتن طیفهای نظری مختلف کاملا آمادگی عینی این پذیرش ویکی شدن رادارندوهمانااین طیفهادرسازمان بهم پیوسته جدید همدیگر رایافته و به هم می پیوندند. سازمانهای موجود شاید اگرگزاف نباشد درآینده ای نزدیک در یک کنگره مشترک این پیش بینی یکی شدن راعملی کنند. اهمیت این روند درتاثیر روانی برجنبش فدایی وجنبش چپ ایران خواهد بود. فدایی به نوبه خود دارای تاریخی مبارزاتی وضد استبدادی چپ گرایانه در ایران می باشد. این جنبش دردورهء کوتاه تاریخی خود که بیش از۳۰ می باشد، توانسته است علیرغم عدم فعالیت آزادانه و زیرسرکوب شدید بودن نسلی را درخود بپروردکه به مبارزه درشکلهای مختلف برای آزادی وعدالت و دمکراسی و جمهوری می پردازند.
۳۰.۱۱.۲۰۰۵